بامدادان در صفحه جادويي چه گذشت

هرچه بگندد نمكش مي زنند واي به روزي كه... بزرگاني كه پول سياه كوچكشان كرد

در شب گذشته تا بامداد امروز در يكي از برنامه هاي تلويزيوني آنقدر ديديم و شنيديم كه بيزار شديم از فوتبالي كه چه بزرگاني را با پولش به خاك انداخت و تازه فهميديم چه خبر است در اين آشفته بازار و چه پول هايي سنگ شد و بر دل ورزش نشست و اميدها را شكست.

 

به گزارش باشگاه خبرنگاران برنامه تلويزيوني شب گذشته هر چقدر ناگفته ها را به همراه داشت همان قدر هم دل ها را شكست و آه افسوس ها را بلند كرد.
اپيزود اول: هدايتي مالك استيل آذين با صحبت هاي چند پهلو به نوعي حرف زد كه دل همه را درد آورد و دست آخر همه اسم هاي بزرگ را كه پرچمدار آن بچه محل دوست داشتني اش بود با حرف هاي نيش و كنايه دار مورد خطاب قرار داد و صحبت از پول هايي كه با زحمت درآورده كرد تا اول خودمان غبطه بخوريم به حال و روز اين پول دار بينوا...
اپيزود دوم: خشايار محسني، شخصي كه نامش را اين روزها بيشتر از هركسي مي توان شنيد، آنقدر با اعتماد به نفس حرف زد كه كم مانده بود همه را متهم به ندانم كاري كند و خودش را يكي از پاك ترين اهالي فوتبال بنامد.
اما جالب است كه هرجايي صحبت از كلاهبرداري شيك شد دم از قانون زد و گفت قبل از مديريت بايد راهكارهاي آن را ياد بگيريد.
اپيزود سوم: هدايتي در فريزر را باز كرد و ناگفته هايي از شب كذايي خانه يونگ مربي هلندي گفت و عجب شبي بود آنشب كه انواع و اقسام جرائم از دزدي داخل يخچال تا آن هايي كه هدايتي با طعنه گفت، اتفاق افتاده بود.
اپيزود چهارم: هدايتي مالك استيل آذين خيلي محترمانه و دوستانه رئيس سازمان ليگ را مورد اتهام قرار داد و صحبت هاي بريده بريده محمدي، تالويحا مهر تاييدي بر برخي اتهام ها زد و اين بار مجري هميشه جنجالي ساكت تر از هميشه در فكر ادامه روند برنامه بود.
نمااهاي دوربين روي صورت عزيز محمدي از گفته هايشان حرف هاي بيشتري داشت.
اپيزود پنجم: عزيز محمدي در اين جنگ نيازمند يك حامي بود و چه كسي بهتر از دبير ستاد مبارزه با تخلفات فوتبال كه چند دقيقه قبل از سوي هدايتي متهم به دروغ شده بود، يكي از خطوط پذيراي عليپور بود تا پرده از رازهاي ديگري بردارد.
آقاي مجري چرا ز ديگر كساني كه در پرونده هستند حرف نمي زنيد، مگر علي پروين، نادر دست نشان، فرهاد كاظمي و ... جز پرونده نيستند از چه هراس داريد؟
اينجا بود كه نام سلطان، لرزه بر اندام خيلي از فوتبال دوستان انداخت آنهايي كه عاشق بودند و آرزويشان ديدن سلطان اما...
اپيزود ششم: ديري نگذشت كه داماد هميشه سپر بلاي سلطان روي خط در مقابل خشايار محسني قرار گرفت و ديالوگ هاي نصفه و نيمه و اين بار جعل سند و امضا...

آرش فرزين آمادگي خود را براي حضور در مراجع ذي صلاح اعلام كرد و خشايار محسني جعل امضا توسط وي را تكذيب كرد تا اين اپيزود بدون بحث به پايان برسد.
البته در ميان پرده هايي از برنامه، محمود ياوري مربي توصيه شده سازمان ليگ تاريخچه اي از مربيگري طويل خود در فوتبال و رزومه كاري اش عنوان كرد تا هدايتي در كمال خونسردي با لبخندهايي كه گهگاه به قهقهه تبديل مي شد، سكوت كند.
و اما اپيزود پاياني اگرچه بحث را ناتمام گذاشت و به هفته آينده كشاند تا دور برگشت بررسي به دلالي و فساد جذاب تر شود اما همه صحبت هاي هدايتي كه دل همه را سوزانده بود با چمدان پر از پول كه در زمين نيروي زميني روئيد به يكباره ديدگاه ها را تغيير داد.
فدراسيون، دلال ها، آدم هاي بد، مردان پولكي، همه و همه دست به دست هم داد كه تازه بفهميم خوب شد كفاشيان فقط مشكل فني داشت!
اي كاش يك نفر پيدا مي شد و شاكي و متشاكي نداشت.
اينجاست كه مصداق مي كند هر چه بگندد نمكش مي زنند واي به روزي كه بگندد نمك...
ما اعتقاد داريم هنوز پشت پرده هاي بسياري وجود دارد امان از روزي كه پرده ها برداشته شود اميدواريم قبل از اينكه اين اتفاق بيافتد مراجع ذي صلاح به اين مسئله ورود كنند و براي هميشه ريشه فساد در فوتبال و ورزش كشور را خشك كنند./ق

گزارشي از اكبر باقري
 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.