گزارشي از زندگي عاشقانه يك زوج معلول:

بدون دست و پا هم مي شود اميدوارانه زندگي كرد

اين روزها آمار زوج هاي خوشبخت زياد نيست، شايد كسي بگويد نه اين طور نيست، خيلي از زوج ها هستند كه خوشبختند، اما من مي گويم ميزان رضايت و خوشبختي زوج ها از زندگيشان را مي شود از ميزان آمار طلاق فهميد و اين كار مشكلي نيست، اما بين همه اين زوج ها، ما زوجي را يافتيم كه با وجود نداشتن دست و پا مكمل يكديگر هستند و خوشبختي را با تمام وجود احساس مي كنند.

به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران، صبح يك روزي آفتابي راهي كهريزك شديم در طول راه با خود فكر مي كرديم كه اين گزارش را چگونه به زنان قلم وصف كنيم تا شما هم خوشبختي اين زوج معلول را با تمام وجود لمس كنيد.

بعد از طي مسافتي به آسايشگاه خيريه كهريزك رسيديم از نگهبان آسايشگاه آدرس منزل احمد را گرفتيم، قدم هايمان را براي زودتر رسيدن تند كرديم، پلاك 2، اينجا منزل احمد است، در زديم، احمد در را گشود، انگار انتظارمان را مي كشيد، به رسم ادب سلام كرديم و اذل دخول گرفتيم، اولين چيزي كه توجهمان را جلب كرد عكس هاي كودك خردسالي بود كه روي ديوار نصب شده بود، عكس هايي كه لبخند را به لبان مي نشاند.

احمد و فاطمه مشغول انجام كارهاي منزل بودند، احمد زير كتري را روشن كرد و فاصله هم ظرف ها را مي شست.

از آن ها خواستيم تا كمي بنشينند و از گذشته شان برايمان بگويند. احمد وقتي به دنيا آمد 2 دست نداشت از 19 سالگي به آسايشگاه كهريزك آمد فاطمه هم وقتي نوزاد بود دچار ضايعه نخاعي شد و در اثر عمل جراحي براي هميشه فلج ماند و از 18 سالگي تصميم گرفت كه به آسايشگاه كهريزك بياي، وجود هر2 آن ها در آسايشگاه بهانه اي شد براي آشنايي اين 2 نفر.

اين زوج معلول در كلاس تئاتر با يكديگر آشنا شدند، از روز آشنايي آن ها سال ها مي گذرد و ثمره تشكيل اين خانواده مريم است، دخترشان را مي گويم كه اكنون 14 ماهه است.

فاطمه كه معتقد است مريم هديه اي از سوي خداوند براي آن هاست، 14 دي 89كه روز تولد مريم است را اينگونه شرح مي دهد، به مريم 8 ماهه به دنيا آمد، درست يك ماه زودتر از موعد تعيين شده و اين موضوع براي من بسيار نگران كننده بود، پزشك معالجم گفت يا كودك زنده نمي ماند و يا اگر هم زنده بماند بايد در دستگاه باشد، با شنيدن اين سخنان ترس وجودم را فرا گرفت اما موقع بيهوشي فقط به خدا توكل كردم و گفتم خدا يا به اميد تو.

وقتي چشمانم را باز كردم سراغ نوزادم را گرفتم كه پرستار گفت: نوزاد شمار سالم است و آن لحظه بود كه خدا را شكر كردم.

احمد ولي روز تولد مريم اصلاً استرس نداشت و توكل بر خدا را تنها آرامش قلب خود هنگام تولد مريم دانست.

نام مريم را احمد برايش انتخاب كرد، چرا كه به نام مريم اعتقاد كامل دارد. مريم 14 ماهه آنقدر دوست داشتني و بازيگوش است كه حتي حاضر نشد براي چند لحظه در آغوش مادرش باقي بماند.

معلوليت شايد سخت باشد اما محدوديت نيست، مقوله ازدواج افراد معلول هم موضوع مهم و پيچيده اي است، اما در زندگي مشترك خيلي از محدوديت ها به چشم نمي آيند و براي زن و شوهر فارغ از معلوليتشان، فرصتي براي تجرهبه هاي تازه و لذت بخشي است.

حتي با نداشتن دست و پا مي توان كودكي سالم داشت و از زندگي در كنار يكديگر احساس خوشبختي كرد. /ز
 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار