سندباد نامه را می شناسید؟

سندباد نامه یکی از کتاب های فراموش شده در زبان پارسی است که این وبلاگ به توضیح آن پرداخته است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، امیر یوسف قمری در آخرین نوشته از وبلاگ زیبای من به تشریح کتاب سندباد نامه پرداخت و نوشت:

از آن هنگام كه ابوالمعالى, نظام الملك, معین الدین نصراللّه بن محمّد بن عبدالحمید بن احمد بن عبدالصّمد شیرازى ـ منشى دیوان بهرامشاه غزنوى ـ در حدود سالهاى 538 تا 540 هجرى قمرى, ترجمه عربى كلیله و دمنه ابن مقّفع را, جامه فارسى پوشانید و ترجمه و نگارش آزاد خود را با آیات شریف قرآنى و احادیث و اخبار و جمله هاى مأثوره و ابیات عربى و فارسى آراست و شیوه اى نوآیین در نثرنویسى فارسى به وجود آورد; لااقل تا چند قرن, چنان روشى در فارسى نویسى, سرمشق غالب اهل قلم گردید و بسیارى از نویسندگان مقلّد او شدند. تا آنجا كه تا ظهور سعدى, كمتر كتابى منثور را مى توان یافت كه از روش نویسندگى ابوالمعالى, متأثّر نشده باشد.

غالب مقلّدان كه استعداد و توانایى وى را در نویسندگى نداشتند; به آوردن مفردات و مركّبات و امثال و ابیات تازى, چنان ولعى از خود نشان دادند كه كتب آنها, مصداق بارز (تعقید) و (اسهاب) و (اطناب مُملّ) گردید

از جمله كسانى كه از شیوه نگارش نصرالله منشى پیروى كرده اند; یكى هم بهاءالدین (یا ظهیرالدین) محمّد بن على بن محمّد بن الحسن الظهیرى الكاتب السمرقندى, مشهور به (ظهیرى سمرقندى) است كه دبیر سلطان قلج طمغاج خان ابراهیم ـ از سلسله آل افراسیاب ـ بود و در حدود 560 قمرى, ترجمه و نگارش جدیدى از سندبادنامه پرداخته استاز جمله كسانى كه از شیوه نگارش نصرالله منشى پیروى كرده اند; یكى هم بهاءالدین (یا ظهیرالدین) محمّد بن على بن محمّد بن الحسن الظهیرى الكاتب السمرقندى, مشهور به (ظهیرى سمرقندى) است كه دبیر سلطان قلج طمغاج خان ابراهیم ـ از سلسله آل افراسیاب ـ بود و در حدود 560 قمرى, ترجمه و نگارش جدیدى از سندبادنامه پرداخته است این داستان را رودكى به نظم فارسى درآورده بوده است; زیرا, در بعضى از كتاب هاى لغت فارسى (مثلاً لغت فُرس اسدى توسى) ابیاتى به بحر رَمَل, از رودكى (یا منسوب به وى) آمده است كه مربوط به قصه هاى سندبادنامه است و آقاى دكتر محمّد دبیر سیاقى, این ابیات را, در مقاله اى گرد آورده است.1

در عهد سامانیان نیز خواجه عمیدالدین ابوالفوارس القنارزى, به امر امیر ناصرالدین ابومحمّد نوح بن نصر سامانى, سندبادنامه را, از عربى به فارسى ساده ترجمه كرد كه ظاهراً, از بین رفته است. یك قرن پس از آن, (ازرقى هروى), شاعر معروف قرن پنجم, بر آن بوده است كه سندبادنامه را به نظم فارسى درآورد; ولى سرانجام این كار, بر ما معلوم نیست.

شاعرى گمنام, به سال 776ق, سندبادنامه را منظوم ساخته است كه ابیاتش, غالباً سست و سخیف است و نسخه اى خطّى از آن در كتابخانه دیوان هند در لندن موجود استمعتبرترین چاپ سندبادنامه تا به امروز, همان است كه شادروان احمد آتش, در سنه 1948 مسیحى در استانبول, همراه با مقدمه اى مفصّل به تركى عثمانى و خطّ لاتین طبع كرده است.

در تنقیح و تصحیح متن, مصحّحِ شادروان را, اشتباهات و غفلت هایى دست داده است كه چاپى دیگر را, از این متن, به شیوه (نقد علمى متون) لازم مى نماید.

فارسى ماوراءالنهرى, از نظر صرفى و نحوى, خصوصیّاتى دارد كه در طبع كتب آن سامان, باید مورد عنایت قرار گیردیكی از متون داستانی كهن پارسی در قرن ششم هجری كتاب سندباد نامه است كه با نثری مصنوع و مزّین نگارِش یافته و همانند كلیله و دمنه در دهه‌های گذشته سرمشق نویسندگی بوده است. متن این كتاب به اشعار فارسی عربی نیز آمیخته است. نویسندة كتاب ظهیرالدین محمد بن علی بن محمّد ظهیری سمرقندی است كه كتابی دیگر به نام اغراض السیّامه فی اعراض الریاسه نیز از او به جای مانده است كه در احوال نامداران تاریخ است.

سند باد نام حكیم داستانی هند است و سند باد نامه كتابی است نظیر كلیله و دمنه كه نسخه پهلوی آن تا زمان ساسانیان موجود بوده و در عصر نوح بن منصور سامانی مردی به نام خواجه عمیدابوالفوارس قناوزی آن را به فارسی ترجمه كرد و در سال 600 هـ ق محمد بن علی ظهیری سمرقندی آن ترجمه را بازنویسی كرد.

از آن هنگام كه ابوالمعالى, نظام الملك, معین الدین نصراللّه بن محمّد بن عبدالحمید بن احمد بن عبدالصّمد شیرازى ـ منشى دیوان بهرامشاه غزنوى ـ در حدود سالهاى 538 تا 540 هجرى قمرى, ترجمه عربى كلیله و دمنه ابن مقّفع را, جامه فارسى پوشانید و ترجمه و نگارش آزاد خود را با آیات شریف قرآنى و احادیث و اخبار و جمله هاى مأثوره و ابیات عربى و فارسى آراست و شیوه اى نوآیین در نثرنویسى فارسى به وجود آورد; لااقل تا چند قرن, چنان روشى در فارسى نویسى, سرمشق غالب اهل قلم گردید و بسیارى از نویسندگان مقلّد او شدند. تا آنجا كه تا ظهور سعدى, كمتر كتابى منثور را مى توان یافت كه از روش نویسندگى ابوالمعالى, متأثّر نشده باشد.

غالب مقلّدان كه استعداد و توانایى وى را در نویسندگى نداشتند; به آوردن مفردات و مركّبات و امثال و ابیات تازى, چنان ولعى از خود نشان دادند كه كتب آنها, مصداق بارز (تعقید) و (اسهاب) و (اطناب مُملّ) گردیداز جمله كسانى كه از شیوه نگارش نصرالله منشى پیروى كرده اند; یكى هم بهاءالدین (یا ظهیرالدین) محمّد بن على بن محمّد بن الحسن الظهیرى الكاتب السمرقندى, مشهور به (ظهیرى سمرقندى) است كه دبیر سلطان قلج طمغاج خان ابراهیم ـ از سلسله آل افراسیاب ـ بود و در حدود 560 قمرى, ترجمه و نگارش جدیدى از سندبادنامه پرداخته استاز جمله كسانى كه از شیوه نگارش نصرالله منشى پیروى كرده اند; یكى هم بهاءالدین (یا ظهیرالدین) محمّد بن على بن محمّد بن الحسن الظهیرى الكاتب السمرقندى, مشهور به (ظهیرى سمرقندى) است كه دبیر سلطان قلج طمغاج خان ابراهیم ـ از سلسله آل افراسیاب ـ بود و در حدود 560 قمرى, ترجمه و نگارش جدیدى از سندبادنامه پرداخته است این داستان را رودكى به نظم فارسى درآورده بوده است; زیرا, در بعضى از كتاب هاى لغت فارسى (مثلاً لغت فُرس اسدى توسى) ابیاتى به بحر رَمَل, از رودكى (یا منسوب به وى) آمده است كه مربوط به قصه هاى سندبادنامه است و آقاى دكتر محمّد دبیر سیاقى, این ابیات را, در مقاله اى گرد آورده است.

 در عهد سامانیان نیز خواجه عمیدالدین ابوالفوارس القنارزى, به امر امیر ناصرالدین ابومحمّد نوح بن نصر سامانى, سندبادنامه را, از عربى به فارسى ساده ترجمه كرد كه ظاهراً, از بین رفته است. یك قرن پس از آن, (ازرقى هروى), شاعر معروف قرن پنجم, بر آن بوده است كه سندبادنامه را به نظم فارسى درآورد; ولى سرانجام این كار, بر ما معلوم نیست. شاعرى گمنام, به سال 776ق, سندبادنامه را منظوم ساخته است كه ابیاتش, غالباً سست و سخیف است و نسخه اى خطّى از آن در كتابخانه دیوان هند در لندن موجود استمعتبرترین چاپ سندبادنامه تا به امروز, همان است كه شادروان احمد آتش, در سنه 1948 مسیحى در استانبول, همراه با مقدمه اى مفصّل به تركى عثمانى و خطّ لاتین طبع كرده است. در تنقیح و تصحیح متن, مصحّحِ شادروان را, اشتباهات و غفلت هایى دست داده است كه چاپى دیگر را, از این متن, به شیوه (نقد علمى متون) لازم مى نماید. فارسى ماوراءالنهرى, از نظر صرفى و نحوى, خصوصیّاتى دارد كه در طبع كتب آن سامان, باید مورد عنایت قرار گیردیكی از متون داستانی كهن پارسی در قرن ششم هجری كتاب سندباد نامه است كه با نثری مصنوع و مزّین نگارِش یافته و همانند كلیله و دمنه در دهه‌های گذشته سرمشق نویسندگی بوده است. متن این كتاب به اشعار فارسی عربی نیز آمیخته است. نویسندة كتاب ظهیرالدین محمد بن علی بن محمّد ظهیری سمرقندی است كه كتابی دیگر به نام اغراض السیّامه فی اعراض الریاسه نیز از او به جای مانده است كه در احوال نامداران تاریخ است. سند باد نام حكیم داستانی هند است و سند باد نامه كتابی است نظیر كلیله و دمنه كه نسخه پهلوی آن تا زمان ساسانیان موجود بوده و در عصر نوح بن منصور سامانی مردی به نام خواجه عمیدابوالفوارس قناوزی آن را به فارسی ترجمه كرد و در سال 600 هـ ق محمد بن علی ظهیری سمرقندی آن ترجمه را بازنویسی كرد.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
l
۲۰:۴۹ ۲۸ مهر ۱۳۹۲
خوب بود
آخرین اخبار