احسان خواجه امیری از چاوشی و پدرش می گوید

آرامش عجیبی دارد. چه روی استیج، چه با صدایش و چه وقتی روبرویت نشسته و صحبت می کند. مدتی بود می خواستیم حرف بزنیم تا آلبوم تازه اش را بررسی کنیم ولی گذاشتیم مدتی بگذرد تا آلبوم و نظرات پیرامونش ته نشین شود.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،آرامش عجیبی دارد. چه روی استیج، چه با صدایش و چه وقتی روبرویت نشسته و صحبت می کند. مدتی بود می خواستیم حرف بزنیم تا آلبوم تازه اش را بررسی کنیم ولی گذاشتیم مدتی بگذرد تا آلبوم و نظرات پیرامونش ته نشین شود. به جای مقدمه درباره او بهتر است حرف های او را در گفتگو با تماشا بخوانید.

آلبوم اولت چگونه شکل گرفت و پسر ایرج بودن چقدر در این ماجرا مهم بود؟

- برای خواننده ای آهنگ ساخته بودم ودر استودیو مشغول کار بودیم. موقع خواندن، آن چیزی که ساخته بودم را نمی توانست بخواند و مدام می گفتم که به چه شکل بخواند، بعد عصبی شد و گفت: «تو که خودت اینقدر خوب می خوانی چرا خودت نمی خوانی؟ دیدم حرف بدی نمی زند! راجع به حرفش فکر کردم. کمی فضای استودیو به سمت شوخی رفت و صدابرداری که آنجا نشسته بود به من گفت یک آلبوم منتشر کن و اسمش را بگذار: «من و بابا». ابتدا خندیدیم. من هم دیدم که بیراه نمی گویند و خوب است و به این صورت شروع کردم و رسیدم به اینجا.

و بابا چقدر نقش داشت؟

- بابا نقشی نداشت. آهنگ اول را که ضبط کرده بودیم اصلا در جریان نبود. خیلی رفتارش به آن شکل نبودکه روی کارهای من متمرکز شود.

قبلا گفته بودی که شخصیتی خجالتی داری. تو با مخاطبان زیادی در ارتباط هستی و در کنسرت های زیادی هم حضور داری، با این ویژگی و تناقض چطور کنار آمدی؟


- هنوز هم همین گونه است، باور کن وقتی می روم در خیابان یا سینما خیلی اوقات از مردم خجالت می کشم.

پس چطور می شود که بیشترین اجراهای داخل و خارج از کشور را با تعداد زیادی مخاطب اجرا می کنی؟

- اولین اجرایی که روی صحنه رفتم اصلا به آن فکر نکرده بودم، شخصی به من گفت اینقدر پول می دهیم و پلی بک اجرا کن و گفتم که پلی بک نمی خوانم. گفت که چه می کنی؟ گفتم کنسرت می دهم. گفت تو که ارکستر نداری. خودشان یک ارکستر درست کردند و من رفتم روی صحنه و تا به امروز ادامه داشت. خیلی به آن فکر نکردم و برنامه ریزی نداشتم.

در کنسرت ها مکث هایی که بین دو قطعه ات می شود خیلی سخت پر می شود.

- آخ! عذاب می کشم.

یعنی مدام تلاش می کنی که، ارکستر تو رو خدا آهنگ بعدی را بزن و شروع کن!

- این معلوم است؟! (خنده) تا به حال کسی به من نگفته بود.

خیلی ها می گویند احسان خواجه امیری استیج گردان خوبی نیست ولی خواننده خوبی است، با این جمله چگونه کنار می آیی؟

- این حرف را قبول دارم، اصلا رویم نمی شود که حرکاتی روی صحنه انجام دهم. مثلا از کنسرت های بنیامین شنیده ام که کارهای خاصی می کند. من خجالت می کشم. من یک چیزی می خواهم بگویم دو هزار دفعه در زمان خواندن آنرا بین ترانه مرور می کنم که پررویی نباشد و به کسی توهین نشود.

اجرا که بخشی از فعالیت موسیقیایی ات است. به طور کل چگونه کارهایت را برنامه ریزی می کنی؟


- اتفاقا خیلی برای کارهایم برنامه ریزی می کنم اما اجرا مسئله دیگری است ...

کلیت منظورم است، مثلا چطور می شود که برنامه ریزی می کنی آلبومی به نام «عاشقانه ها» به وجود می آید؟ یعنی چه ذهنیتی در ابتدا وجود دارد و به چه سمتی رفته؟ آن برنامه ریزی که گفتی ابتدا نطفه اش چگونه شکل گرفت که مثلا من آلبوم بعدی ام این فضا و این موضوع و عنوان را باید داشته باشد؟


- با توجه به تجربیاتی که از آلبوم های قبلی ام به دست آوردم. البته انتقادها و پیشنهادهایی را که به من می شد، با آن تجربیاتی که خودم به دست آورده بودم جمع می کنم. من در چند وقت اخیر خیلی سفر رفتم و آدم از هر سفری درسی یاد می گیرد. عاشقانه ها برآیند یک سری اتفاقات و تجربه های من در این چند سال بود.

چطور عاشقانه ها؟ یعنی چه چیزهایی بود که ذهنیتت را برد به یک فضای عاشقانه؟

- فضایی بود که هم خودم درگیرش بودم و هم روزبه بمانی. شاید احساسمان بر این بود که همسایه هایمان هم درگیرش هستند. همینطور بزرگتر و بزرگتر شد و نهایتا شد «عاشقانه ها». ولی عاشقانه ها کاملا با برنامه ریزی طراحی شد. از روز اول گفتم می خواهم این کار را بکنم و هدفم این است.

پس اینطور نبود که ترانه ها از قبل آماده باشند. با این تعریف باید در مرور زمان و با یک مهندسی شکل گرفته باشند؟


- ترانه ها مصرع به مصرع، بعضی وقت ها کلمه به کلمه شکل گرفتند، مثلا یک جمله داشتیم و یک ماه مانده بود. مدام زنگ می زدم و می گفتم جان مادرت کلمه بعدی! و روزبه می گفت هنوز نیامده است. واقعا تک تک کارها با این نگاه ساخته شدند.

این پروسه عاشقانه ها چقدر طول کشید؟

- فکر کنم یک سال و سه، چهار ماه که هر روز با هم صحبت کردیم و با هم نشستیم.

فقط روی بخش ترانه؟


- روی ترانه، ملودی و تنظیم.

به نظر می رسد در ترانه تمرکز و حساسیتت بیشتر است، این را قبول داری یا نه؟

- نه، ولی ترانه سخت ترین کار است. کل مجموعه موسیقایی یک زنجیر است که تمام حلقه هایش مهم است.

پس به همان میزان هم به اعضای ارکستر و آهنگسازی و ... اهمیت می دهی؟

- صددرصد. بیشتر که نباشد کمتر هم نیست ولی در این چند آلبومی که منتشر کردم سخت ترین کار ما بخش ترانه بود. چون واژه های محدودی داریم با یکسری فضای مشخص. مثلا ما نمی توانیم یک کار اجتماعی که در ایران غیرقابل گفتن است را کار کنیم. این باعث می شود که فضای کار مدام کوچک و کوچکتر شود. عین اینکه در یک اتاق دو متری بخواهی فوتبال بازی کنی.

جایی گفته بودی که در موفقیتم، سهم افشین یداللهی از صدای من بیشتر است. خب این ایده ای به من می دهد که نگاهت به بحث ترانه بیشتر از این حرف هاست. با توجه به اینکه در آلبوم اخیرت هم تمام ترانه ها را به یک نفر سپرده ای ...


- افشین یداللهی من را وارد یک جریانی کرد که امروز در آن هستم. ما یک سریال با هم کار کردیم، بعد چون افشین از من بزرگتر بود و اصلا صاحب تفکری بود با مشورت هایی که به من می داد در خیلی موارد باعث شد بهتر تصمیم بگیرم و بهتر فکر کنم.

پس افشین یداللهی ترانه سرا منظورت نبود؟

- نه اصلا نگاه من به ترانه او نبود، چون من در ترانه با خیلی های دیگر کار کرده ام. شاید معروفترین ترانه های من برای افشین باشد اما افراد دیگری مثل اهورا ایمان ترانه هایی مثل سلام آخر را سروده اند. در گروه قرار نیست خرق عادتی شود و چیزی خلق شود، قرار است شما یک چیزی را اجرا کنید. چیزی که قبلا خلق شده است.

یعنی ملودی یک خلق نیست؟

- گروه که آنها را خلق نمی کند، آهنگساز آن را خلق می کند ولی در گروه ملودی خلق نمی شود. من حتی تنظیم کننده را شامل این بخش نمی دانم. اگر بخواهم نوازنده و تنظیم کننده را اولویت بدهم نوازنده که صددرصد آخرین بخش است.

چه چیز باعث شد که در آلبوم عاشقانه ها بعد از تجربه های موفقی که با افشین یداللهی و اهورا ایمان داشتی دیگر ادامه ندهی؟ یعنی فضای آن اتاق اینقدر برایت تنگ شد که مجبور شدی بروی سراغ فضاهای جدید و روزبه بمانی؟

- در اینکه آن فضا بر من تنگ شد شکی نیست و نمی توانم منکرش شوم. در آن فضا دیگر خیلی راحت نمی توانستم کار کنم و به روزبه باور داشتم و سر باورم هم ایستادم.

فکر نکردی کسانی که قبلا با آنها کردی بابت این انتخاب از تو دلخور شوند؟


- مطمئن بودم که دلخور می شوند.

می شوند؟

- شدند دیگر! (خنده) کاملا طبیعی بود ولی کار حرفه ای است.

در اینکه تو در تمام عمر هنری ات بالا و پایین ها و فراز و نشیب خیلی کمی داشتی هیچ شکی نیست ولی در آلبوم عاشقانه ها همه به عنوان زایش و تولد دوباره احسان خواجه امیری اسم بردند. نظر خودت چیست؟

- من با آن تفکری که تو گفتی آلبوم را شروع کردم یعنی با این فکر در این مسیر پا گذاشتم. هدفم از روز اول همین بود که به چنین چیزی نیاز دارم.

حالا در نظر خودت با عاشقانه ها به آن چیزی را که در نظر داشتی توانستی دست پیدا کنی؟

- تقریبا بله. ولی باز هم دوست دارم بتوانم آن را قوی تر ادامه دهم. یعنی یک جایگاه محکمتر برای خودم درست کنم، محکمتر از عاشقانه ها.

این نگاه که باید در روند هر هنرمندی وجود داشته باشد؟


- بعضی وقت ها آدم اشباع می شود یعنی به یک جایگاهی می رسی و می گویی خب من شاخ غول را شکستم و تمام شد!

بزرگترین مشکل خودت امسال چه بود؟

- قیمت دلار (خنده) من خیلی عرق خاصی به دلار ندارم اما بی ارزش شدن پول خودمان بزرگترین دغدغه و ناراحتی ام بود.

کلا شخصیت محتاط و محافظه کاری داری. در محافظه کار بودنت که شکی نیست این را قبول داری؟!

- صددرصد.

کمی در مورد بابا حرف بزنیم، چرا هر موقع در مورد بابا از تو سوال می شود جواب نمی دهی؟

- چه بگویم؟ من جواب هم بخواهم بدهم نمی دانم چه باید بگویم!

مثلا چرا در مورد آلبوم «قصه زندگی» هیچ وقت حرف نزدی؟

- چون آن آلبوم بد بود.

چرا؟ دلایلت برای بد بودن این آلبوم چیست؟ از دید پسر استاد ایرج نه از دید یک منتقد موسیقی.


- من که اصلا اعتقاد دارم بابا نباید الان بخواند.

دلیل هایت را می گویی؟


- برای اینکه من، شما، دیگران و پدرانمان خاطره ای با آن صدای پهلوان آواز ایران دارند. به نظر من این شخصیت نباید می شکست چون بالاخره هشتاد سالش است و بابا آن صدای سی یا چهل سال پیش را ندارد. باز من آنقدر انتقادم به خود شخص بابا نیست که به فضای اشعار و فضای موسیقی اش بود، مثلا یک مرد هشتاد ساله تکنو نباید بخواند!

خودت هیچ جای این قصه حضور نداشتی؟

- تا روز آخر اصلا از من قایم کرده بود وقتی در سایت «موسیقی ما» دیدم، آتش گرفتم.

یعنی در جریان تولید نبودی؟


- هیچ، خیلی درگیر کار خودم بودم، بابا اصلا کار خوبی نکرد.

و هیچ وقت هم در این مورد با او حرف نزدی؟

- خدا کند تا آنجا ختم به خیر شود! بابا اگر قرار باشد بخواند هنوز هم می تواند. می گویم که انتقادم به شخص بابا نیست به کارها بود و اینکه شعری که به شخصیت، سن و پیشینه اش بخورد، یک ملودی یک موسیقی ...

چطور با دانستن این نکات هیچ وقت به سمت همکاری پیش نرفتی؟

- خیلی سرم شلوغ است، پارسال حساب کردم نزدیک به پنج یا شش ماه اصلا خانه نبودم و چهار ماه هم در ایران نبودم.

در نشست خبری و جاهای مختلفی که او را دیدم خیلی شوق و ورود دوباره به این بازار را دارد، این شوق و حرارت علاقه بسیار بالاست.

- دقیقا، واقعا دوست دارد و اصلا نمی خواهد قبول کند که سنش بالا رفته است، خدا را شکر هنوز هم خوب می خواند یعنی هنوز هم که آواز می خواند خوب است. چند وقت پیش یک ملودی اتود کرده بودم گفتم بابا این را بخوان. نت های بالا را واقعا از من بهتر می خواند و من را مسخره می کرد و می گفت: «تو این را نمی توانی بخوانی!؟» گفتم چرا می توانم ولی نمی خواهم به خودم فشار بیاورم.

باید قبول کرد که نخواندن برای خواننده سخت است. پیش از گفت و گو گفتی که من چند روز است نخوانده ام و حالم خوب نیست. حالا فکر کن کسی سال های زیادی را نخواند.

- به نظر من باید بتوانیم همدیگر را درک کنیم و همدیگر را قضاوت نکنیم. من شاید همین الان دوباره بابا را قضاوت کردم یا اینکه در جایگاهش نیستم و به قول شما هم با اینکه نخواندن خیلی سخت است. نمی دانم بابا این چند سالی که نخواند چه عذابی کشید و چه فشاری رویش بود، من نمی توانم درکش کنم و شاید من هم اگجر جای او بودم خیلی بدتر از او این کار را می کردم.

به هر حال هنوز هم می شود خیلی کارها انجام داد.

- تمام تلاشم را می کنم. شاید در حدی نباشم که بتوانم کاری انجام دهم. بزرگترین مشکل بابا این است که چیزی به نام سیاست نمی شناسد. ساده ترین انسانی که در دنیا دیدم بابا بود و از پدرم ساده تر ندیدم.

منظورت چطور سادگی است؟

- مثلا بچه بودیم یک دفعه در خانه مان باز می شد و می دیدیم چندتا گوسفند زنده با دو چوپان وارد خانه مان می شدند! به خدا! مادرم می گفت برای چه آدرس خانه را دادی؟ می گفت طرفدار من هستند از مثلا شمال آمده اند کادو گوسفند زنده آورده اند. مادرم می گفت آخر این گوسفند را چه کار کنم؟ اینهایی که دارم می گویم عین حقیقت است. کسی زنگ می زند که استاد من عاشق شما هستم و در یک روستایی هستیم، بابا آدرس خانه را می دهد، ناگهان می بینی که با سرشیر و نان و گوسفند وارد خانه شدند.

الان حاضری با بابا روی استیج بروی؟

- تحت شرایط خیلی خاص.

در مورد آلبوم جدید سیروان نظرت را می گویی؟

- به نظر من تنظیم هایش فوق العاده بود و خیلی خوب صدا می داد. به نظرم نسبت به آلبوم قبلی سیروان یعنی ساعت 9 پیشرفتش کاملا محسوس بود.

در مورد چند خواننده می خواستم نظرت را بگویی. کاری که کمتر تا به حال انجام دادی. موافقی؟

- ایرادی ندارد.

نظرت در مورد آلبوم حباب و شخصیت محسن یگانه چیست؟

- من آلبوم حباب را دوست داشتم و به نظرم اصلا مستحق این انتقاداتی که می شد نبود، مطمئنم اگر حباب دو سه سال زودتر می آمد این انتقادات نمی شد. محسن یگانه را دوست دارم، من روز اولی که یک کار از محسن یگانه شنیدم (آن موقع غیرمجاز بود) می دانستم این اتفاقات برای او می افتد همانگونه که در مورد مازیار فلاحی می دانستم.

و مازیار فلاحی؟ زمانی می گفتندعاشقانه های مازیار فلاحی دارد در مسیری جلو می رود که احسان خواجه امیری را رد می کند. هیچ وقت این احساس خطر را بابت عاشقانه های مازیار در قبال موقعیت و جایگاه خودت حس کردی؟

- نه احساس خطری نکردم و با کارهایش هم لذت بردم. تنها انتقادی که دارم، که بعضی وقت ها که در خلوتم کارهایش را گوش می کردم و پیش خودم می گفتم این بود؛ کارهایش دارند قدری شبیه هم می شوند وگرنه مازیار اولین بار جای من آمد، من با یک فیلم سینمایی قرارداد بسته بودم بعد با کارگردان حرفم شد مازیار فلاحی را آوردند برای آن فیلم. کارش را گوش کردم و انصافا لذت بردم و تا الان از خیلی از کارهایش لذت بردم و همان کار اولش را که شنیدم گفتم این پسر یک چیزی دارد و یک اتفاقی صددرصد می افتد و این اتفاق افتاد. اگر اتفاق جدیدی در کارهایش نیفتد به تکرار می خورد.

نسلی بعد از نسل اول موسیقی پاپ ایران آمدند و رشد کردند و این روزها به فراموشی سپرده شدند آدم های زیادی را می شود مثال زد که امروز محو شده اند. دلایل عدم ماندگاری این ستاره های نسل اول موسیقی پاپ را در چه می بینی؟

- هر چیزی حتی خود من تاریخ مصرف دارد. مهم آن مواد نگهدارنده ای است که به خودمان می زنیم که سرپا بمانیم. اینکه چقدر قدرت داشته باشد و چگونه نگهداری بشود مهم است. هیچ چیزی در این دنیا ابدی نیست.

قطعه ای بوده که گفته باشی کاش این را من می خواندم؟

- خیلی از قطعات بوده که دوست داشتم من می خوانم مثل وایسا دنیای رضا صادقی. «وایسا دنیا» را فکر کنم اولین نفری که شنید من بودم. ساعت 3 صبح بود رضا به من زنگ زد آن موقع خیلی بیشتر با هم در ارتباط بودیم. گفت یک کار ساختم چند بیت اولش را با گیتار زد، همانجا بود که گفتم ای کاش!

محسن چاوشی اولین کسی بود که در مورد ترک «کجایی» واکنش نشان داد و اولین کسی بود که به تو تبریک گفت ولی هیچ وقت در مورد آثار او حرف نزدی!

- آثاری از او بوده که واقعا دوست داشتم مثل همان «سنگ صبورش» برای آلبوم سنتوری مخصوصا وجود استاد کامکار در کنارش که واقعا یکی از بزرگان موسیقی ماست. با بقیه کارهایش نتوانستم ارتباط بگیرم ولی شخصیت خیلی خاصی دارد و دمش گرم! خیلی سخت است آدم از این همه پولی که می توانسته در این همه سال به دست بیاورد بگذرد، یک باور عجیبی می خواهد. در یک روز دو اجرا به ما پیشنهاد می شود ما نمی توانیم بگوییم مثلا خسته می شویم آن را هم قبول می کنیم. من نه همه بچه ها، ولی این آدم این همه سال با هر مشکلی که بوده سر باورش ایستاده.

رضا صادقی بابت جشنواره دو سال پیش از تو دلخور است که گفته ای بیایید جشنواره امسال را بی خیال شویم و نرویم. رضا جواب منفی داده و تو جواب مثبت داده ای و رفته ای.


- و من هنوز نمی دانم رضا چگونه قبول نکرد!

واقعا ماجرا اینگونه بود که قرار بود نباشید بعد تو رفتی و او به خاطر حرف تو کنار کشید و این به نظر من باعث شد آن صمیمیت بین تو و رضا از بین برود و الان این رویه پابرجاست و شما از هم دلخورید؟

- نه همین دو روز پیش یک ساعت با رضا صحبت کردم، ولی نمی دانم رضا آن سال چگونه اجرا نکرد من که اجرا کردم این را می دانم ولی او چگونه اجرا نکرد را نمی دانم.

چرا خواندن تیتراژ، ویژگی مهمی است برای احسان خواجه امیری؟


- من 95 درصدتیتراژهایی که پیشنهاد می شود را قبول نمی کنم.

در همین آلبوم عاشقانه ها یک تیتراژ هم هست که قبلا مخاطبانت شنیده بودند.

- آن کار تیتراژ نبود. این اشتباه است. تنها کاری که آن سریال برای ما کرد به عنوان یک کاتالیزور بود، آن آهنگ اصلا یکی از قطعه های «عاشقانه ها» بود. به ما زنگ زدند و گفتند که یک آهنگ می خواهیم برای سریالی که قرار است فردا شب پخش شود. البته دو ماه قبل به من گفته بودند و من قبول نکرده بودم. حتی رفته بودند با یک خواننده دیگر کاری را تولید کرده بودند ولی خوب نشده بود. اصرار می کردند که اینگونه شده است. من گفتم یک کار داریم که آماده است و فضایش اینگونه است و تغییرات می دهیم.

یکی از ایرادهایی که به آلبوم عاشقانه ها وارد است چند قطعه ای بود که قبل از آن شنیده شده بود. چطور شد که قطعه «دریا» را چند روز زودتر از انتشار آلبوم ارائه کردید؟ در صورتی که این کار اصلا شنیده نشده بود.


- اصلا نوشته بودم یک تراک از آلبوم جدید است ولی باز خیلی از انتقادها همین بود که می گفتند سه تا از کارها را ما شنیده ایم. با اینکه هفته پیش کار را ارئه کردم و گفتم که هفته دیگر آلبوم منتشر می شود. این نقد را من قبول ندارم.

شاید همه می خواستند از تو کار جدیدی بشنوند، چه طرفداران و چه منتقدان.

- در همه جای دنیا به همین شکل است. قبلش کلیپ می کنند و کار تصویری پخش می کنند. مثلا آلبومی بوده که تمامش ارائه شده بود. آلبوم «کیتی پری» فکر کنم شش تراک داشت و تمامش کلیپ شده بود و شنیده بودند ولی متاسفانه ما اینجا رسانه ای که برای پخش آثار موسیقی مان باشد نداریم. یک زمانی می گفتیم این بزرگترین مشکل موسیقی است که رسانه ای نداریم اما الان اینقدر مشکلات دیگری روی دوش موزیسینها و نوازنده ها و شرکت ها آمده است که یادمان رفته رسانه ای نداریم!

در حرف هایت گفتی که مدتی است تیتراژها را رد می کنم. چرا آن اتفاق با این تیتراژها برای احسان خواجه امیری رخ داد و چرا الان دل زده شده؟ به خاطر حرف و حدیث هایی که می گویند این خواننده صدا و سیماست؟


- با این تفکر شروع شد ولی تو خودت الان می توانی اسم سریال هایی که روی آنتن است را بگویی؟ من نمی دانم.

من فقط سریال زمانه را دیدم که گروه سون هم در آن می خوانند.


- زمانی میوه ممنوعه پخش می شد. سریال کمک کن پخش می شد، خیابان ها خلوت می شد، همه این سریال را دنبال می کردند.

ذائقه شنیداری این روزهایت در بازار موسیقی (داخل یا خارج کشور) چه کسانی هستند؟

- متاسفانه موسیقی های روز ارضایم نمی کند. آن موسیقی هایی که بغل دست شما روی میز هست را گوش می کنم که 90 درصد بی کلام هستند و 10 درصدش هم موسیقی چهل یا پنجاه سال پیش است.

الان اینها را گوش می دهی یا از گذشته هم اینگونه بوده؟

- دیگر اشباع شده ام، همه موسیقی ها عین هم شده اند. واقعا دیگر این روزها دارم خسته می شوم از موسیقی هایی که همه عین هم است. بعضی وقت ها صدای خواننده هم دیگر قابل تشخیص نیست.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار