کشوری که یک چهارم جمعیتش به کربلا آمده‌اند!

تقي دژاکام در وبلاگ اب و اتش نوشت:به یاد می‌آورم که چقدر در طول مسیر پرچمهای فراوان بحرین را در دست زائران دیدم و تعجب کرده بودم از این همه پرچم بحرین ....

به گزارش  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ،پله‌ها را که بالا می‌رویم، وارد اطاقی می‌شویم که به بزرگی اطاقهای طبقه همکف نیست، اما پتوهای کمتری دارد. یعنی اینکه اینجا جای استراحت حدود چهار پنج نفر بیشتر نیست. دو سه نفر به احترام ما بلند می‌شوند که دشداشه‌های سفیدی پوشیده‌اند و چفیه‌های مشکی دارند. جوان هستند و بیشتر از سی سال ندارند. فرزند حاجی موسی تک تکشان را با اسم معرفی می‌کند و بعد جوری که انگار قبلاً درباره ما به آنها توضیحاتی داده باشد فقط از ما می‌خواهد که خودمان را به اسم معرفی کنیم.

دو نفر از این چهار نفر مهمانان ویژۀ حاجی موسی، برادرند و دو نفر دیگر هم نسبتی با آنان دارند و همگی از بحرین آمده‌اند. عشق اباعبدالله «ع» در چهره و در بیان آنها موج می‌زند. تمام مسیر نجف تا کربلا را پیاده آمده‌اند و باحرارت از آن یاد می‌کنند. بحث از اینجا شروع می‌شود که چرا زائران ایرانی در نجف و کربلا زیادند اما در پیاده‌روی حضور چشم پر کنی ندارند. بعد توضیح می‌دهند که امسال (پارسال) در شرایطی که آل خلیفه مشکلات و موانع زیادی بر سر راه آمدن عاشقان ابا عبدالله برای زیارت اربعین ایجاد  و محدودیتهای زیادی را اعمال کرده است و بسیاری از مردم مجبور شده‌اند برای زیارت ابتدا به کشورهای دیگر بروند و از آنجا به عراق بیایند، باز هم از جمعیت حدود 700 تا 800 هزار نفری بحرین، چیزی حدود 200 هزار نفر در پیاده روی نجف تا کربلا حاضر شده‌اند و این یعنی تقریباً از هر چهار نفر یک نفر!


جوانان بحرینی دارند همچنان عربی صحبت می‌کنند و حسین برخی از حرفهایشان را برای من و علی آقا ترجمه می‌کند و من به یاد می‌آورم که چقدر در طول مسیر پرچمهای فراوان بحرین را در دست زائران دیدم و تعجب کرده بودم از این همه پرچم بحرین و به فکر فرو می‌روم که راستی چرا ما که داعیه پرچمداری شیعیان جهان را داریم باید از این قافله بزرگ تظاهر شیعی عقب بمانیم. باز هم خدا خیر بدهد به حاج آقا پناهیان که امسال یک گروه چهل نفری از جوانان را در این سفر با خود همراه کرده است. اما این چهل نفر و چندین ده نفر ایرانیی که در این دو سه روز در طی مسیر دیدیم کجا و یک چهارم جمعیت کشور بحرین کجا؟! همین جا از خدا می‌خواهم توفیق بدهد برای سال آینده تمام تلاشمان را بکنیم تا گروهی را به اینجا بیاوریم که بتوانند تبلیغ و معرفی مناسبی از این خروش عظیم بکنند.

بحث با دوستان بحرینی ما کشیده شده است به جنایات و فجایعی که رژیم آل خلیفه علیه همه مردم بحرین از شیعه و سنی اعمال می‌کند و نمونه‌هایی که بشدت متأثرمان می‌کند. آنها ادامه می‌دهند و من که حالا دیگر حسابی خوابم گرفته است از آنها خداحافظی می‌کنم و پایین می‌آیم. شاعر عرب زبان فارسی زبانمان که امشب ما را نیافته است سر به بالین گذاشته و چراغها خاموش است. ساعت از یک نیمه شب گذشته است و من آرام پتو را روی خود می‌کشم.

...

صبح زود بعد از زیارت وداع آقا ابا عبدالله «ع» در جلوی تل زینبیه با علی آقا توی صف حلیم نذری می‌ایستیم و در حقیقت صبحانه‌مان را هم می‌خوریم و از پشت خیمه‌گاه به منزلگاهمان می‌رویم. حسین آقا از طبقه بالا پایین آمده است. حاجی مصطفی برادر صاحبخانه به همراه سه چهار نفر از فرزندانش عازم شهرش بغداد است و لطف کرده است ما را که از مسیرها آن هم در این شلوغی بعد از اربعین بی‌اطلاعیم راهنمایی می‌کند.

برای حفظ امنیت زائران، دولت عراق محل استقرار اتوبوسها و ون‌ها و مینی بوسها را به 25 کیلومتری کربلا انتقال داده است و ما با هدایت حاجی مصطفی سوار نوعی مینی وانت‌بارهایی می‌شویم که در کشور خودمان برای حمل کیسه‌های مصالح ساختمانی استفاده می‌شود. هر کدام از این وسایل نقلیه که مسیرهای مسدود شده حدود یک تا سه کیلومتری بیشتر ندارند، ما را اندکی - و فقط اندکی- به پایانه نزدیک می‌کنند و پس از پنج تا شش بار سوار و پیاده شدن به 25 کیلومتری شهر می‌رسیم و آنجا سوار اتوبوسی که به سمت بغداد و کاظمین می‌رود. حالا ما داریم به سمت زیارت سومین و چهارمین امامی می‌رویم که در این روزها توفیق زیارتشان را داشته‌ایم؛ یعنی پدر و فرزند امام رضای خودمان...

 

برچسب ها: کربلا ، تقی ، دژاکام
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.