کوتاه و خواندني/
شهيدي که آرزوي قلبی‌اش مفقود‌الاثري بود
شهيد عسگري می‌گفت: "آرزوی قلبی من اینه که مفقودالاثر باشم، چون پیش خانواده‌هایی که جوان‌هاشون بی نام و نشون شهید شدند شرمنده‌ام. آرزو دارم حتی اثری از بدن من به دست شما نرسه".
به گزارش گروه ويژه‌نامه دفاع مقدس باشگاه خبرنگاران، متن زير نامه‌اي از شهيد بزرگوار "محمدرضا عسگري" خطاب به دخترش است.
شهيد عسگري می‌گفت: "آرزوی قلبی من اینه که مفقودالاثر باشم، چون پیش خانواده‌هایی که جوان‌هاشون بی‌نام و نشون شهید شدند شرمنده‌ام. آرزو دارم حتی اثری از بدن من به دست شما نرسه".
این شهید بزرگوار در نامه‌ای به دخترش نوشته است: "دخترم شاید زمانی بیاد که قطعه‌ای از بدنم هم به دست تو نرسه. تو مثل رقیه(س) دختر امام حسین(ع) هستی. اون خانم سر پدر به دستش رسید ولی حتی یک تکه از بدن من به دست شما نمی‌رسه".
4 روز از "کربلای"1 گذشته بود. با اصغر بصیر روی ارتفاعات قلاویزان مستقر شده بودند. گلوله توپ آمده بود داخل سنگرشان. اصغر کاملاً سوخت. محمدرضا هم پودر شد. هیچ اثری ازش نبود...
گفتني است؛ شهيد محمدرضا عسگري فرزند علي اکبر متولد 1 ارديبهشت 1336 در ليوان غربي بندرگز است؛ وي فرمانده تيپ دوم لشکر 25 کربلا بود که در تاريخ 14 فروردين 1365 در ارتفاعات 222 قلاويزان به شهادت رسيد، اين شهيد بزرگوار مفقودالاثر است.
انتهاي پيام/
شهيد عسگري می‌گفت: "آرزوی قلبی من اینه که مفقودالاثر باشم، چون پیش خانواده‌هایی که جوان‌هاشون بی‌نام و نشون شهید شدند شرمنده‌ام. آرزو دارم حتی اثری از بدن من به دست شما نرسه".
این شهید بزرگوار در نامه‌ای به دخترش نوشته است: "دخترم شاید زمانی بیاد که قطعه‌ای از بدنم هم به دست تو نرسه. تو مثل رقیه(س) دختر امام حسین(ع) هستی. اون خانم سر پدر به دستش رسید ولی حتی یک تکه از بدن من به دست شما نمی‌رسه".
4 روز از "کربلای"1 گذشته بود. با اصغر بصیر روی ارتفاعات قلاویزان مستقر شده بودند. گلوله توپ آمده بود داخل سنگرشان. اصغر کاملاً سوخت. محمدرضا هم پودر شد. هیچ اثری ازش نبود...
گفتني است؛ شهيد محمدرضا عسگري فرزند علي اکبر متولد 1 ارديبهشت 1336 در ليوان غربي بندرگز است؛ وي فرمانده تيپ دوم لشکر 25 کربلا بود که در تاريخ 14 فروردين 1365 در ارتفاعات 222 قلاويزان به شهادت رسيد، اين شهيد بزرگوار مفقودالاثر است.
انتهاي پيام/
