گپی با غلامحسین لطفی به بهانه بازپخش سریال"آینه"

سريال «آينه» جزو آثار ماندگار تلويزيون در دهه شصت بود كه بسياري از مجموعه هاي خانوادگي را در اين رسانه تا مدت ها تحت تأثير خود قرار داد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، قصه هاي روان و قابل لمس، فضاي قابل باور، بازيهايي شبيه به زندگي و به دور از هر گونه غلو و درشت نمايي در اجرا و سوژه هاي برگرفته از واقعيت هاي موجود جامعه و خانواده و... فاكتورهايي بودند كه اين مجموعه تلويزيوني را در اذهان حفظ كردند.

موسيقي نوستالژيك تيتراژ آغازين و سبك متفاوت روايت قصه در دو شرايط مختلف از يك زمان (با عناوين زندگي شيرين ميشود، زندگي تلخ ميشود) و... هنوز در خاطر مخاطب آن دوره باقي مانده است.

با غلامحسين لطفي كارگردان اين مجموعه به بهانه پخش چندين باره آن از شبكه تماشا يك فنجان چاي نوشيديم و به 30 سال پيش رفتيم؛ سالهايي كه او چندين بازيگر تئاتري را دور هم جمع كرد و يك سريال موفق ساخت.

بازيگراني كه امروز تني چند از آنها در ميان ما نيستند؛ مرحومه مهين شهابي، مرحوم جمشيد اسماعيل خاني، مرحوم جواد خدادادي و...


آقاي لطفي خبر داريد كه سريال آئينه در پخش چند باره اش روي آنتن شبكه تماشا رفته است؟

ـ نه مطلع نبودم از كي شروع شده؟

از هفته گذشته هر شب...

ـ من متأسفانه شبكه تماشا را ندارم. خبر نداريد قرار است 26 قسمت پخش بشود يا 13 قسمت؟

احتمالاً 26 قسمت...

ـ اميدوارم به ترتيب پخش شود.

جالب است كه سريال «آئينه» هنوز هم علي رغم حجم وسيع شبكه هاي تلويزيوني و دسترسي مخاطب به انواع و اقسام سريال هاي توليدي داخلي و خارجي علاقه مندان خودش را دارد. به نظرتان علت چيست؟

ـ ببينيد! سريال آئينه بارها در شبكه هاي مختلف استاني هم پخش شده، غير از شبكه هاي اصلي. نكته هم در اينجاست كه مشكلات خانواده ها از سال 1364 كه من اين سريال را ساختم تا امروز كه 30 سال گذشته 1000 برابر شده است! چون مردم با اين قصه ها همزاد پنداري ميكنند و معمولاً مخاطب آن هستند. از سوي ديگر سريال «آئينه» ساخت ساده اي داشت، روايت آنچناني نداشت، در ورسيون اول سريال ما هر قصه را در دو بخش كار مي كرديم؛ زندگي تلخ ميشود، زندگي شيرين ميشود.

در واقع ما در اين شيوه روايت دست مخاطب را باز مي گذاشتيم تا انتخاب كند و قصه ها خودشان مي گفتند كه زندگي مي تواند شيرين هم باشد. اين فرم روايت آن زمان بسيار نو و جديد بود.

البته بعدها هم مورد استفاده قرار نگرفت.

ـ بله و همين سبك جزو فاكتورهاي ماندگاري اش است. سادگي قصه ها، متن خوب (البته متن خوب كه مي گويم منظورم يك نوشته معقول در حد آن سريال و همان موقع است) بازيهاي خوب بازيگران كار و البته ببخشيد كارگرداني خوب. البته ببخشيد من اينجا خودخواهي به خرج دادم! (مي خندد) و... همه اين ويژگي ها باعث شد سريال آئينه در آن زمان پر بيننده شود.

نكته قابل توجه هم اين است كه سريال آئينه اولين سريال خانوادگي بود كه پس از انقلاب روي آنتن رفت. نكته جالب اينكه از آن زمان به بعد سريال هاي خانوادگي تا همين الان، گرچه نمي خواهم بگويم به تقليد از سريال آئينه، ولي موضوعات همان سريال آئينه را قصه محوري خود قرار ميدهند و يك جورهايي تنها اسم ها را تغيير ميدهند.

البته موضوعات خانوادگي كه سوژه تاريخ مصرف داري نيست و پرداختن در هر دوره اي به آن مي تواند جذابيت هاي خاص خودش را داشته باشد؟

ـ آن زمان هم يكي بايد اين كار را انجام مي داد كه ما اين كار را كرديم.

در واقع نوع پرداختن به اين سوژه هاست كه عامل ماندگاري موفقيت و تأثير گذار بودنش ميشود؟

ـ تأثير؟ اگر تأثير داشت كه جامعه ما نبايد اين وضع را مي داشت! البته بايد بگويم تنها تلويزيون نيست كه مسؤول انتقال فرهنگ و اخلاق بر جامعه و خانواده است، مدرسه، دانشگاه و... نيز براي بهبود وضعيت خانواده و جامعه بايد فعاليت هايي داشته كه نداشتند يا شايد هم داشتند و كافي نبود، چون وضعيت خانواده ها از سال 1364 تا امروز بدتر شده كه بهتر نشده است

. الان شما تشريف ببريد دادگاه هاي خانواده متوجه خواهيد شد راه نيست در راه پله ها حركت كنيد، آن هم جوان هاي 17 تا 28 سال، پيرمرد و پيرزن كه نيستند بگوئيم 30 سال با هم زندگي كرده اند خسته شده اند، همه جوان هايي هستند كه 6 ماه، يكسال با هم زندگي كردند و الان آماده طلاق هستند.

يكي از نكاتي كه در اقبال آن زمان سريال آئينه تأثيرگذار بود و البته نقطه ضعف بسياري از آثار امروز سيماست، فيلمنامه هاي سريال آئينه بوده. شما سوژه ها را طي تحقيقات به دست مي آورديد يا اينكه كاملاً تخيل در اين مسئله مؤثر بود؟

ـ در سري اول آقايي بود به نام ايرج بقايي كه متن هايي را به تلويزيون ارائه داده بود. آثاري كه در دو اپيزود 10 دقيقه اي نوشته شده بود و قرار بود به شكل ميان برنامه و نه سريال كار شود، به شكل زشت و زيبا...

در واقع همان زندگي شيرين ميشود، زندگي تلخ ميشود...

ـ نه من آن فرم كار را ديدم و اين تصميم را گرفتم. در واقع اين شكل زندگي شيرين و زندگي تلخ تصميم خودم بود، در حقيقت آن هم طرح آقاي برتولت برشت است، من از خودم نگفتم. منتها كسي در كشور ما از آن استفاده نكرده بود. من آن زمان استفاده كردم. آقاي بقايي طرح شان را دادند من خواندم و ديدم كه اين كار جا دارد بيشتر به آن بپردازيم و حيف است كه در 10 دقيقه آن را حرام كنيم و برود. به آقاي انصاريان مدير گروه معارف وقت گفتم ايشان هم استقبال كردند.

به همراه نويسنده با ايشان جلساتي برگزار كرديم و كار را بسط داديم به يك سريال 45 دقيقه اي، خيلي از سوژه ها را ايشان آوردند و خيلي ها را هم من مي دادم او مي نوشت و مجدداً با هم بازنويس مي كرديم. در سري دوم هم آن نگاه زندگي شيرين ميشود، زندگي تلخ ميشود را تغيير داديم و كار شكل و شمايل عادي به خودش گرفت. گاهي زمان هر قسمت از سريال ما تا 50 ـ 60 دقيقه هم كشيده شد.

و بطن سوژه ها از كجا مي آمد؟

ـ من گروهي را به دادگاه خانواده فرستادم. تحقيقات مفصلي كردند دوستان، بعد بر اساس آن تحقيقات فيلمنامه ها نوشته مي شد و كار پيش مي رفت. پس از اينكه كار در چند قسمت توليد شد و روي آنتن رفت، با استقبال مردم مواجه شد و كم كم ديگر خود مردم براي ما سوژه مي فرستادند. من هر بار كه به تلويزيون مي رفتم با يك گوني از مشكلات مردم و خانواده ها كه براي تلويزيون ارسال كرده بودند مواجه مي شدم. اينكه مي گويم گوني شوخي نمي كنم، طرف وقتي كه خالي مي كرد نصف اتاق پر مي شد. البته همه مشكلات طرح شده توسط مردم، قابل استفاده در يك سريال نبود.

در واقع خطوط قرمز آن زمان سيما بود؟

ـ بله اگر چه در تمام دنيا طرح مسائل مرتبط با خانواده ها در رسانه ها به خصوص تلويزيون حل شده است، اما ما كماكان از آن به عنوان مميزي و خط قرمز ياد مي كنيم.

حتماً بازيگران سريال آئينه نيز در شكل گيري و موفقيت اين مجموعه تلويزيوني مؤثر بودند. گويا مشخصاً در انتخاب تيم جلوي دوربين به سراغ تئاتري هاي وقت رفتيد؟

ـ بله آنها بچه هاي تئاتر بودند كه متأسفانه تعدادي از آنها امروز ديگر در كنار ما نيستند. امروز ما مرحومه خانم شهابي را نداريم، مرحوم حسين كسبيان، مرحوم جمشيد اسماعيل خاني و مرحوم جواد خدادادي هم ديگر در كنار ما نيستند. خيلي از بازيگران سريال آئينه با همين كار معروف شدند.

البته خانم شهابي از قبل بازيگر تئاتر بودند اما با حضور موفق در سريال آئينه مطرح شدند. يا آقاي مهرابي و آقاي بابك با اين سريال معروف  شد. خانم مرجانه گلچين که اصلا با آن کار معرفي شد .اين بازيگران دوستان من بودند و دورادور همه شان را مي شناختم و البته در انتخاب آنها بسيار وسواس داشتم.من بسياري  از اين دوستان را حتي با تست قبول کردم چون به نظرم انتخاب اين عزيزان در اقبال کار مهم بود.

چرا ساخت اين سريال با اين هم به استقبال و موفقيت ادامه پيدا نکرد؟ امروز،برخي از سريال هايي که با استقبال ضعيف مخاطب هم رو به رو شده است گاهي در چند فصل ادامه پيدا مي کنند.

ـ  ادامه دادن اين سريال به من ربطي ندارد تلويزيون بايد مي خواست ....

که نخواست؟

ـ نه تنها نخواست همان موقع نصف دستمزد ما را هم ندادند.

يعني پول ندادن سازمان صداو سيما سابقه تاريخي 30ساله دارد؟

ـ بله!(خنده)من دو فصل 13 قسمتي کار کردم،چون مشکل مالي پيش آمد و من ديگر کار نکردم،يک گروه ديگر آمدند سري سوم را ساختند که متاسفانه هيچ بيننده اي نداشت .در واقع يک کار راديويي شده بود و اصلا ديگر آئينه نبود.

و چرا بعد ها که شرايط کمي بهتر شد در خواست ساخت کار را به تلويزيون ارائه نداديد. سوژه هاي شما هميشه توانسته جذابيت خود را حفظ کند؟

ـ بله ولي تلويزيون بايد خودش پيشنهاد بدهد .من چند بار خودم پيشنهاد دادم ولي مديران که همه اهل علم و ادب و فرهنگ که نيستند، هر کدام يک ساز مي زنند .همين الان هم اگر به من ساخت سريالي با آن فرم را پيشنهاد  بدهند مي توانم براي 5 سال آينده سريال بسازم . متاسفانه مشکلات خانواده هاي  ما آنقدر زياد شده که مي شود تا 1000 قسمت سريال توليد کرد .همه جاي دنيا کار هاي موفق  ادامه پيدا مي کند و اصلا زيبايي اين نوع کار به ادامه دادن آن است . من مشکلي ندارم و هميشه براي ادامه دادن آئينه آماده هستم.اتفاقا با زندگي جديد ماشيني سوژه هاي نو و بکري آمده که مي تواند به جذابيت کار کمک کند.

اين روزها چه مي کنيد آقاي لطفي...

ـ من چند سالي است که قزوين زندگي مي کنم .مدتها پيش در يک سريال متاسفانه سر تصويربرداري از بلندي افتادم توي استخر خانه همسايه ،استخر آب نداشت،کمر و پايم شکست.....

سريال بايرام؟

ـ بله آن سريال بد و ضعيف ...بگذريم..! متاسفانه بعد از آن کار ديگر لنگ ميزنم و راه مي روم.

الان به كل قزوين زندگي مي کنيد؟

ـ نخير تهران هم هستيم.مثلا اخيرا براي بازي در سريال سيروس مقدم (بچه هاي نسبتا بد) مدتي تهران بودم و کار مي کردم . حوالي عيد هم سر سريال «پژمان» کار آقاي صحت بودم که به نظرم کار بسيار خوبي هم شده است.

و پيشنهاد ديگري براي کار نداشتيد؟

ـ اينجا براي تلويزيون قزوين پيشنهاد سريال دادم که شرايط مالي اشان نامساعد و بود به دنبال اسپانسر مي گردند.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
Netherlands
ناتاشا
۰۹:۳۶ ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳
این سریال اینه از شبکه تماشا کامل پخش نشد بقول غلامحسین لطفی سري سوم را ساختند که متاسفانه هيچ بيننده اي نداشت .در واقع يک کار راديويي شده بود و اصلا ديگر آئينه نبود. اصلا قسمتهایی که بازی گوهر خیراندیش با فردوس کاویانی که صاحبخانه اشان بود با مرحوم مهین شهابی با جواد خدادادی پخش نشد خواهشا این سریال اینه را کامل پخش کنید
Iran (Islamic Republic of)
پریا
۲۱:۱۹ ۰۱ آذر ۱۳۹۲
سلام لطفاسریال اینه راپخش کنید
آخرین اخبار