اقرار گرفتن امام حسين(ع) از قوم فرومايه

چون آن سيدمظلوم و آن امام انس و جان خطبه خويش را تمام کرد، خواهران و دختران، سخنان امام (ع) را شنيدند و صدا به گريه و ندبه برآوردند. در اين هنگام امام(ع) برادر خود عباس(ع) و فرزندشان علي اکبر (عليهما السلام) را به سوي اهل حرم فرستادند و فرمودند: آنها را ساکت کنند چون آنها گريه هاي بسيار دارند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در نخستين سخنراني امام حسين عليه السلام در کربلا، امام(ع) به پا خاستند و بر شمشير خود تکيه کردند و با صداي بلند فرمودند: اي مردم! شما را به خدا سوگند دهم، آيا مرا مي شناسيد و عارف به حق من هستيد؟ در جواب گفتند: بلي تو را مي  شناسيم. تو فرزند رسول(صلي ا... عليه و آله و سلم) و قرّة عين البتول هستي که دختر پيغمبر (ص) است.

پس تويي سبط آن جناب. امام حسين(ع) فرمودند: شما را به خدا سوگند آيا مي دانيد که جد بزرگوار من رسول پروردگار عالميان است؟ گفتند: خدا شاهد است که مي دانيم. امام(ع) فرمودند: شما را به خدا سوگند ، آيا مي دانيد که جده من خديجه بنت خويلد است و او اول زني بود در اين امت که اسلام را اختيار و احمد مختار (صلي ا... عليه و آله) را تصديق کرد؟ گفتند: خدايا تو گواهي که مي دانيم.

 امام(ع) فرمودند: شما را به خدا سوگند، آيا مي دانيد که حمزه سيدالشهدا، عموي پدرم علي بن ابيطالب عليه السلام است؟ گفتند: خدايا شاهدي که اين را هم مي دانيم! امام(ع) فرمودند: شما را به خدا قسم مي دهم آيا مي دانيد که جعفر طيار در بهشت عنبر سرشت، عموي من است؟ گفتند: خداوندا ما مي دانيم چنين است! باز آن امام برگزيده خداوند بي نياز به اين گروه ستمکار ، فرمودند: شما را به خدا سوگند که مي دانيد اين شمشيري که در ميان بسته ام همان شمشير سيد ابرار است؟ گفتند: بلي ، به خدا اين را مي دانيم.

 امام(ع) فرمودند: شما را به خدا قسم، اطلاع داريد که عمامه اي که بر سر من است همان عمامه احمد مختار(ص) و رسول پروردگار است؟گفتند: به خدا که اين را هم مي دانيم. اباعبدا...(ع) فرمودند: پس به چه دليل ريختن خون مرا حلال شمرديد و حال آن که پدرم در روز رستاخيز مردماني را از حوض کوثر دور خواهد کرد، چنان که شتران را از سر آب برانند و لواء حمد در آن روز به دست اوست. گفتند: همه اين فضايل که شمردي بر آنها علم و اقرار داريم و با وجود اين دست از تو برنمي داريم تا آنکه تشنه کام، شربت کشته شدن را بچشي!

چون آن سيدمظلوم و آن امام انس و جان خطبه خويش را تمام کرد، خواهران و دختران، سخنان امام (ع) را شنيدند و صدا به گريه و ندبه برآوردند. در اين هنگام امام(ع) برادر خود عباس(ع) و فرزندشان علي اکبر (عليهما السلام) را به سوي اهل حرم فرستادند و فرمودند: آنها را ساکت کنند چون آنها گريه هاي بسيار دارند. (سوگنامه کربلا، ترجمه لهوف، مسلک دوم)
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار