در گفتگو با باشگاه خبرنگاران مطرح شد؛

دیدن‌بازی "مسی" مثل لذت بردن از فیلم‌های "اورنس ولز" است/ زندگی "علی دایی" پتانسیل بالایی برای فیلم شدن دارد

یک منتقد سینما گفت: بسیاری از نقدهایی که در رسانه‌ها و مطبوعات ایران نوشته می شود نقد نیست بلکه یک یادداشت ساده است، من به فیلم فرهادی فقط 2 ستاره می‌دهم.

سعید قطبی‌زاده منتقد سینما و کارشناس سابق ورزش در گفتگو با خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران در ارتباط با سینما و ورزش گفت: بین سینما و ورزش چند ارتباط وجود دارد، سینما و ورزش بعنوان 2 حوزه مستقل به لحاظ رسانه‌ای به یک برنامه تلویزیونی تبدیل شده‌اتند یعنی ما اغلب فیلم‌های زندگی‌مان را در صفحه تلویزیون می‌بینم همچنین ورزش و مشخصا فوتبال را در قالب برنامه های تلویزیونی مشاهده می‌کنیم در شرایط کنونی وقتی برای دیدن فوتبال و همچنین دیدن فیلم،‌دیگر به استادیوم و سالن سینما نمی رویم این خود نکته‌ای بین این 2 مقوله است.

قطبی‌زاده ادامه داد: تقریبا زمان فیلم و فوتبال به یک اندازه است و این نکته دیگری از ارتباط سینما و فوتبال می‌تواند باشد. نکته بعدی وقتی یک نویسنده قلم توانایی دارد و می تواند راجع به سینما و ورزش (فوتبال) بنویسد یا مطالب مکتوبش برای مخاطب جذابیت داشته باشد هم می توان از رابطه بین سینما و ورزش محسوب شود.

قطبی‌زاده در ادامه افزود: البته نویسنده وقتی در مورد سینما می نویسد باید اطلاعات و درک کاملی از سینما داشته باشد و همچنین وقتی در مورد فوتبال می‌نویسد نباید به هیجانات زودگذر آن بسنده کند بلکه باید نکته ای را بنویسد که در روزنامه‌ها و گزارشگر فوتبال به آن توجه نمی کنند کشف این نکته‌ها باعث می‌شود که هر دو به یک مقدار جذاب باشند یعنی همان اندازه که فیلم خوب علاقه به سینما را بیشتر می کند یک بازی فوتبال هم علاقمندی به این رشته را زیاد می‌کند.

قطبی‌زاده در پاسخ به این سوال که چطور شد وارد مطبوعات و نوشتن نقد فیلم و ورزش شدید گفت: در سال 1376 مجله "گزارش فیلم" برای یک مسابقه مطلبی راجع به فیلم "رگبار" بهرام بیضایی نوشتم و به مجله پست کردم،‌ بعد از چاپ 3 شماره از آن جمله اسامی برندگان نوشته شده بود که نام من هم میان آنها به چشم می‌خورد پس در کارگاه تخصصی نقد فیلم در مجله شرکت کردیم و در آنجا به واسطه حضور مسعود بهاری یاد گرفتیم چطوری بنویسم و چه مطالبی بخوانیم و یاد گرفتیم اساسا نقد فیلم چیست. مطالبم تا حدود 3 سال در آن مجله چاپ می شد تا اینکه مسعود بهاری فوت کرد و من دیگر به مجله گزارش فیلم نرفتم.

قطبی‌زاده ادامه داد: بعد به هفته نامه سینما رفتم و تا 2 سال مسئول صفحه نقد این هفته نامه بودم و همزمان در این مجله کار ویراستاری هم انجام می‌دادم. بعد از 2 سال به مجله فیلم رفتم و 10 سال در مجله فیلم نوشتم و اکنون منتقد ثابت این مجله هستم.

وی گفت: در خلال این سالها همیشه مترصد این بودم تا بتوانم نه الزاما ورزش بلکه راجع به فوتبال هم بنویسم و بخاطر همین در مقطعی که هفته نامه تماشاگران منتشر می‌شد مدت‌ها در آن نشریه مطالب ورزشی (فوتبال) می‌نوشتم و هیچ وقت هم بخاطر نوشته‌های ورزشی حق تالیف دریافت نکردم و فقط برای خودم یک نوع تجربه بود.

منتقد سینما و کارشناس ورزش ادامه داد: مدتی بعد به روزنامه جهان فوتبال رفتم که مسئول صفحات خارجی‌اش حمیدرضا  صدر بود من در جهان فوتبال ماهی یکبار مطلب نوشتم که بعد از افت کیفی آن روزنامه دیگر مطلبی در رابطه با ورزش ننوشتم اما به مرور زمان رابطه‌ام با حمیدرضا صدر عمیق تر شد و همچنین با عادل فردوسی‌پور دوست شدم سپس به واسطه وی و لطفی که به من داشت در یورو 2008 مرا به برنامه زنده شبکه 3 دعوت کرد و من بازی سوئد و روسیه همچنین بازی ایتالیا و فرانسه را کارشناسی کردم که برایم تجربه جالبی بود ولی بعد از آن برنامه ترجیح دادم دیگر تلویزیون نروم و دیگر درباره فوتبال ننویسم چون فکر کردم هنوز در ایران جانیفتاده است که در عین حال که منتقد سینما هستی راجع به فوتبال هم حرف بزنی و بنویسی.

قطبی‌زاده در ادامه در خصوص نقد همزمان سینما و ورزش عنوان کرد: به نظر من این نوع تخصص گرائی آبکی بیشتر در فرهنگ ما رواج دارد؛ خیلی از فلاسفه در مورد هنر نظر می‌دهند یا بسیاری از جامعه شناسان در مورد مقولات سرگرمی ایده دارند و یا خیلی وقت‌ها سیاست مداران در مورد علاقه‌های خود به حوزه های ورزشی و فرهنگی حرف می زنند حتی مطالبی می نویسند. اما در ایران تخصص‌گرائی به معنی کلمه نداریم وقتی یک نفر در حوزه‌ای کار می‌کند و می ‌خواهد در مورد حوزه دیگری هم بنویسد یا حرف بزند با موضع گیری‌های عجیب و واکنش‌های تندی مواجه می‌شود.

قطبی‌زاده ادامه داد: در کل فوتبال عامه فهم‌تر است و پیچیدگی‌های سینما را ندارد و به همین دلیل تعداد منتقدان سینما که در مورد فوتبال می‌نویسند بیشتر از ورزشی‌نویسان است که در رابطه با سینما می‌نویسند به نظرم در کنار هم انجام دادن این دو کار به طور همزمان نشان دهنده توان یک نویسنده است.

قطبی‌زاده در پاسخ به این سوال که به نظرتان مهم‌ترین فیلمی که با موضوعیت ورزش ساخته شده است چه نام دارد اظهار داشت: ابتدا باید بگویم که همه ورزش‌ها برای سینماگران جذاب نیستند مثلا فیلم‌هایی که در رابطه با ورزش‌هی تیمی مثل فوتبال، بیسبال، و حتی بسکتبال ساخته شده‌اند هیچ وقت جذاب نبوده‌اند ولی فیلم‌هایی که با موضوع بوکس و کاراته و ورزش‌های رزمی ساخته شده‌اند خیلی جذاب‌تر بوده اند؛ این بخاطر این است که سینما ذاتا یک مقوله فردی است و در آن قهرمان داریم و یک قهرمان توانایی‌هایش به شکل فردی عرضه می‌شود.

قطبی‌زاده ادامه داد: فیلم‌های بسیار مهمی در تاریخ سینما با موضوع ورزش ساخته شده‌اند مثل "مرثیه‌ای برای یک قهرمان سنگین وزن" با بازی "آنتونی کوئین"، "مرد سیندرلایی" با بازی "راسل کرو"، فیلم محبوب "میلیون دلاری" که در آن کلیف ایستوود و هیلاری سوانگ بازی کرده‌اند، فیلم "فایت کلاپ" ساخته دیوید فینچر، فیلم "گاو خشمگین" ساخته مارتین "اسکورسسزی" با بازی "رابرت دنیرو" و فیلم "یکی آن بالا مرا دوست دارد" که در آن پل نیومن نقش یک بوکسور را بازی کرده است.

قطبی‌زاده سپس در مورد شاخص‌ترین این فیلم‌ها افزود: به نظر من این موضوع 2 وجه دارد یک وجه تجاری و یک وجه هنری؛ شاخص‌ترین فیلم تجاری سینما با موضوع ورزش مجموعه فیلم‌های راکی بود که در دهه 80 و 90 میلادی ساخته شد که با بازی "سیلوستر استالونه" به لحاظ فروش آمار خوبی را بدست آورد و باعث شد استانوله از یک ستاره ورزشی به یک ستاره سینما تبدیل شود حتی سری اول این مجموعه جایزه اسکار را هم برد اما از نظر هنری آن فیلم هایی که نام بردم همگی شاخص هستند ولی فیلم "گاو خشمگین" ساخته "مارتین اسکورینسری" را می‌توانم نام ببرم که بعدها توسط منتقدین سینما جز 3 فیلم برتر دهه‌ی 80 سینما هم قرار گرفت.

قطبی‌زاده در ادامه به ورزشکارانی که زندگی‌شان قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارند، عنوان کرد: برای کشف یک سری جذابیت‌ها برای فیلم‌شدن در شخصیت‌های ورزشی فقط مهارت آنها در آن رشته مهم نیست بلکه شخصیت غیر ورزشی‌شان هم مهتر است نمونه داخلی می توانم به مرحوم "تختی" اشاره کنم گرچه "تختی" یکی از کشتی‌گیران بزرگ ایران است اما "عبدالله موحد"  از تختی هم پر افتخارتر است.

اما زندگی و مرگ تختی آنقدر جذاب است که می‌شود در غالب فیلم به آن پرداخت همچنین زندگی "علی دایی" پتانسیل بالایی برای فیلم شدن دارد او از یک جای بی‌نام و نشان می‌آید تهران در بهترین دانشگاه کشور تحصیل می‌کند. خیلی دیر فوتبال را شروع می‌کند و تبدیل به اسطوره ملی می‌شود اتفاقا شخصیت "علی دایی" شباهت  زیادی به "هیلاری سوانگ" در فیلم محبوب "میلیون دلاری"ساخته کلینت ایستوودرا دارد.

منتقد سینما افزود: نمونه خارجی به نظر من می‌توان به "لانس آرمسترانگ" دوچرخه‌سوار آمریکایی یا "اریک کانتونا" فوتبالیست فرانسوی اشاره کنم. در عرصه مربیگری "آلکس فرگوسن" بسیار شخصیت جذابی دارد. در رشته‌ی ژیمناستیک می‌توانم به "نادیا کمانچی" اشاره کنم که شخصیت عجیبی بود یا "فرناندو ردوندو" آرژانتینی می‌تواند این پتانسیل را داشته باشد. "راجر فدرر"  و "بوریس بکر" در رشته تنیس و "مایکل شوماخر" در اتومبیل‌رانی و به طور کلی مهم‌ترین این‌ها بدون شک گآلکس فرگوسن" است که می‌تواند یک شخصیت جذاب ورزشی برای تبدیل شدن به فیلم را داشته باشد.
 
قطبی‌زاده همچنین در مورد "لیونل مسی" عنوان کرد: چیز جذابی از زندگی مسی نمی‌توان یافت غیر از این که در لحظه کاری می‌کند که همه حیرت‌زده می‌شوند. برای خود من دیدن بازی "مسی" مثل لذت بردن از فیلم‌های "اورنس ولز" است ولی قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی را ندارد، برعکس مسی، "مارادونا" زندگی بسیار حاشیه‌ای دارد که البته به جز مستندی که "امیر کاستاریکا" در مورد وی ساخت یک کارگردان ایتالیایی، فیلمی داستانی از "مارادونا" ساخته است که اتفاقاً من و عادل فردوسی‌پور در نمایش این فیلم در ایتالیا سخنرانی مشترکی در مورد این فیلم داشتیم.
 
منتقد سینمای ایران در پاسخ به این سوال که شخصاً چه سینمایی را دوست دارد، عنوان کرد: به هر جنس از سینمایی که بتواند حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد و مفهوم انسانی در آن نهفته باشد و کمک کند به گسترش زبان سینما را می‌پسندم. فیلمی که نکته‌های پنهان شیوه قصه‌گویی به زبان سینما و تصویر را کشف کند و یک جور ابداع و خلاقیت داشته باشد. به نظر من فیلم نباید فرصت‌طلبانه، دستمالی شده و تکراری باشد. فیلمی که قابلیت الگو شدن در زمان خودش داشته باشد را دوست دارم. برای من فیلم "ناخدا خورشید" و "درخت گلابی" همچنین فیلم "بودن یا نبودن" این ویژگی‌ها را داراست و با دیدنشان متوجه می‌شویم که سینما چند قدم جلوتر رفته است.
 
قطبی‌زاده همچنین یادآور شد: از نمونه‌های خارجی هم می‌توان به فیلم "بازگشت" اثر آندره‌ی "زوویاگینتسف" یا فیلم "زندگی دیگران" اثر "فلورین هنگل" آلمانی یا فیلم "اولدبوی" کره‌ای همچنین فیلم "تنگ ماهی" به کارگردانی "آندره‌ا آرنولد" انگلیسی یا فیلم "داگر ویل" اثر "فن تریه" و فیلم "فیل" اثر "گاس ونسنت" اشاره کنم که همگی ویژگی‌هایی را که گفتم را دارند یعنی صرفاً فیلم خوبی نیستند بلکه فیلمی هستند که انگار زبان سینمایی را از نو کشف می‌کنند.
 
قطبی‌زاده سپس از تفاوت نقد فیلم در ایران و سایر کشورها گفت: به طور خلاصه بگویم که نقد فیلم در ایران از دهه‌ی 40 شمسی به طور علمی و کاملاً فکورانه با نشریات جدی سینما مثل مجله هنر سینما به سردبیری "پرویز نوری" و مدیر مسئولی "هوشنگ کاووسی" شروع شد. در آن مقطع منتقدین بزرگی مثل  "کیومرث وجدانی" که با اختلاف زیاد بهترین منتقد همه دهه‌های اخیر سینمای ایران است، رشد کردند. برای خود من نقد بسیاری از منتقدین ایرانی هم‌اندازه دیدن فیلم‌های خیلی خوب ارزشمند و آموزنده است.
 
قطبی‌زاده ادامه داد: فکر می‌کنم نقد فیلم در ایران بسیار رشد کرده است. در سینمای جهان شاید 10 کشور صاحب سینما و دارای نقد داشته باشیم که به نظر خودم نقدهای تعداد محدودی از منتقدین کشورمان پتانسیل این را دارند که در بهترین نشریات سینمایی جهان چاپ شوند و این منتقدین می‌توانند در جهان صاحب نام هم باشد کسانی مثل ایرج کریمی، کامبیز کاهه، سعید عقیقی، مجید اسلامی و امیر پوریا را نام می‌برم که جایگاه درخشانی در عرصه نقد دارند.
 
قطبی‌زاده در بخش دیگری از گفتگو با باشگاه خبرنگاران فرق بین نقد فیلم و تحلیل فیلم را این طور تعریف کرد: تحلیل کردن یعنی معنی کردن فیلم، یعنی فیلم یک سری ابهامات دارد و برطرف کردن آن دیدن فیلم را ساده‌تر می‌کند و تحلیل کمک می‌کند به کشف لایه‌های پنهان فیلم، کلاً چیزهایی در فیلم وجود دارد که فراتر از دلالت‌های قصه است، چیزی که در اعماق فیلم پنهان است و آن را تحلیل‌گر در قالب یک مقاله می‌نویسد و مخاطب متوجه می‌شود که با فیلمی طرف بوده که ابعاد پیچیده‌تری داشته است.
 
منتقد سینما در ادامه افزود: اما نقد بسیار پیچیده‌تر از تحلیل است. اساساً نقد فیلم یک کار هنری است. منتقد یک جهان‌بینی و بینش ارائه می‌کند. منتقد متناسب با مقتضیات فیلم یک ایده مطرح می‌کند و در کنار نوشتن نقد راجب یک فیلم به عقاید خودش هم می‌پردازد. البته باید بگویم هر چیزی که به بهانه فیلم نوشته می‌شود، نقد نیست. بسیاری از نوشته‌ها در مطبوعات و رسانه‌های ما مثل یک یادداشت ساده می‌ماند نه نقد یک فیلم.
 
قطبی‌زاده در مورد این که یک فیلم خوب از دیدگاه یک منتقد باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد، گفت: فیلم خوب از نظر منتقد فیلمی است که بتواند احساسات یک منتقد را برانگیخته کند. احساسات یک منتقد، احساسات کسی است که شلاق خورده و به واسطه خواندن و مطالعه کردن و همچنین احاطه به علوم مختلف و دیدن فیلم‌های مهم تاریخ سینما پرورش پیدا کرده است.
 
منتقد مخالف فیلم "گذشته" فرهادی افزود: اگر امروز در سال 2014 شما فیلمی را ببینید که دارای نوآوری و جذابیت باشد و بپسندید یک منتقد این نظر را نخواهد داشت، چون منتقد می‌تواند ده‌ها مثال در تاریخ سینما بزند به همین دلیل منتقد فرق بین اصل و تقلبی را کشف می‌کند، شاید سالانه در کل جهان 3 یا 4 فیلم خوب ساخته می‌شود.
 
قطبی‌زاده ادامه داد: من یک فیلم ماندگار را مانند یک تابلوی نقاشی نفیس از "پیکاسو" و "ونکوگ" و یا کاری از "داوینچی" یا قطعه‌ای از "باخ" می‌دانم. من به عنوان منتقد به سینما به چشم هنر نگاه می‌کنم، چون در این عرصه "اینگمار برگمن‌ها" و "آندره‌ی تارکوفسکی‌ها" و "کارل هاینس‌"، "درایر" و "مورنا" و "باسترکیتون‌" و "آلفرد هیچکاک‌" و "هاروارد هاکس‌" بوده‌اند و نمی‌شود یک منتقد بی‌تفاوت به این نام‌ها باشد. به نظر من امروز سینما به تمام هنرها احاطه پیدا کرده است و ادبیات و موسیقی و دیگر هنرها تحت‌الشعاع سینما قرار گرفته‌اند.
 
قطبی‌زاده در بخش پایانی گفتگویش فلش‌بکی به نقد فیلم "گذشته" اصغر فرهادی زد و گفت: من در مورد فیلم "گذشته" در برنامه هفت به عنوان منتقد مخالف مقابل "حسین معززی‌نیا" حرف زدم و همچنان معتقدم "گذشته" فیلم ضعیفی در مقایسه با کارهای اخیر "فرهادی" است، چون فیلم اشکالات اساسی دارد، پایان‌بندی گذشته با لحن کلی فیلم تضاد دارد.
 
قطبی‌زاده ادامه داد: در فیلم "گذشته" ما شاهد یک زاویه دید هستیم یعنی فیلم توسط یک راوی پیش می‌رود ولی در صحنه پایانی می‌بینیم که حرکت دوربین کاملاً غیرمنطقی است، یعنی با دیدن اینسرت دست آن خانم که حرکت می‌کند و اشکی که از چشمانش می‌آید، این احساسات‌گرایی هیچ ربطی به آن چیزی که تا آن لحظه از فیلم دیدیم، ندارد. به طور کلی من به فیلم "گذشته" فقط 2 ستاره به عنوان یک فیلم متوسط دادم و معتقدم "فرهادی" فیلم‌ساز باهوشی است، اما نباید از او بت بسازیم، اگر این کار را بکنیم در همین برهه از زمان متوقف خواهیم شد و خوشحالم کسانی که پشت "فرهادی" قایم شده بودند با گذشت زمان به این نتیجه رسیدند که در انتخابشان اشتباه کرده بودند.
 
گفتگو از: فرزان زارع

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.