به بهانه تقارن صدور حکم آزادی حسنی مبارک با سالروز فرار شاه

دیکتاتوری که رفت، دیکتاتوری که ماند

مبارک هر چه بود و هر چه کرد، فرار نکرد. شاید گفته شود باور نمی کرد سقوط کند و از این رو نرفت چون نمی توانست دل بکند و تا لحظه آخر امید داشت و دیدیم که دیر کناره گرفت. اما آیا همسرش و فرزندانش را نیز نمی توانست روانه کند تا آب ها که از آسیا افتاد برگردند؟

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، با لغو حکم حبس محمد حسنی مبارک رییس جمهوری برکنار شده مصر احتمال آزادی او افزایش یافته است. هر چند که دیوان عالی این کشور به یک پرونده اتهامی دیگر او درباره فساد نیز باید رسیدگی کند اما با توجه به سن و سال دیکتاتور مخلوع مصر، احتمال تبرئه و آزادی هر چه سریع تر مبارک دور از ذهن نیست.

  می توان به این موضوع پرداخت که بهار عربی در مصر به سرنوشت رقت باری مبتلا شد و اکنون و در حالی که اولین رییس جمهوری منتخب در زندان است حسنی مبارک، حکم آزادی می گیرد؛ طنزی به غایت تلخ.

می توان در پی دست آمریکایی ها بود که در اعتراضات سال 1389 به جای اصرار بر ماندن مبارک و دفاع از ایده او در واگذاری قدرت به پسرش جمال  با ارتش توافق کردند وپس از مهار انقلاب، مبارک را در یک پروسه نجات دادند.

می توان نقش عربستان سعودی را بازگفت که با همه طرف ها توافق کرده بود تا در هر حالت رهبری دنیای عرب از محور ریاض – قاهره به جای دیگری منتقل نشود. به همین خاطر، هم با مبارک روابط نزدیک داشت و هم با اخوان المسلمین هر چند آنها را در میانه راه تنها گذاشت و بیش و پیش از اینان با سلفی های مصر.

می توان از غیبت نهاد های مدنی گفت که عرصه را بعد از مبارک به ارتش از یک سو و اخوان المسلمین از جانب دیگر سپرد و بازی را در نهایت ارتش برد.

می توان از نقش اخوان گفت که قول داده بودند در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمی کنند اما عهد خود را شکستند و بسیاری از مردم را از مشارکت منصرف کردند.

اما ماجرا یک وجه دیگر هم دارد. حسنی مبارک هر چه بود و هر که بود در مصر ماند و نگریخت. حال آن که زین العابدین علی و همسرش با ثروت کلان از تونس به عربستان گریختند.



سوزان مبارک در خاطرات خود نوشته است که پیشنهاد کرده بود دست کم او برود ولی مبارک موافقت نمی کند و بعد از سقوط نیز هنگامی که همسر مبارک به زندان می افتد حاضر می شود همه ثروت خود را به خزانه عمومی بازگرداند و آزاد می شود.

نمی خواهیم از یک دیکتاتور که مجال تنفس جامعه مدنی را سلب کرده بود یک قهرمان بسازیم اما تاریخ هر قضاوتی درباره حسنی مبارک داشته باشد از او به عنوان حاکمی که گریخت، یاد نخواهد کرد.

این روزها مقارن با سالروز خروج محمد رضا شاه پهلوی از ایران در 26 دی 1357 است و این یادآوری مناسبت دارد که شاه یک بار در 9 اسفند 1331 قصد خروج داشت، بار دیگر در 25 مرداد 1332 رسما گریخت و از تهران به کلاردشت و بعد بغداد و سپس رم رفت. دست آخر نیز در 26 دی ماه 57 رفت که این بار سفری بی بازگشت بود. شاید هم مبارک چون سرنوشت شاه را از نزدیک دیده بود، در مصر ماند.(هنگامی که شاه به انور سادات پناه برد، مبارک، معاون رییس جمهوری مصر بود.)

شاید گفته شود شاه رفت تا در مقابل انقلاب نایستد و شرط شاپور بختیار نیز همین بود. اما اگر چنین بود چرا انکار می کرد و می گفت برای استراحت می رود و نگفت می رود تا دست بختیار باز باشد؟

مبارک اما هر چه بود و هر چه کرد، فرار نکرد. شاید گفته شود باور نمی کرد سقوط کند و از این رو نرفت چون نمی توانست دل بکند و تا لحظه آخر امید داشت و دیدیم که دیر کناره گرفت. اما آیا همسرش و فرزندانش را نیز نمی توانست روانه کند تا آب ها که از آسیا افتاد برگردند؟ حال آن که آنها نیز ماندند.

نمی خواهیم بگوییم دیکتاتور مصر پاداش ماندن خود را گرفت که می دانیم حکم تبرئه او به بهای زندانی شدن ده ها تن از رهبران و صدها تن از اعضای ارشد اخوان المسلمین حاصل آمده است.اما به این نکته هم نمی توانیم اشاره نکنیم که تاریخ درباره آنان که می مانند و صحنه را ترک نمی کنند قضاوت نرم تری دارد تا آنان که می گریزند تا جان خود را از مهلکه نجات دهند و البته درباره آنها که به خواست عمومی تن می دهند بهتر.

هیچ یک از اینها اما سبب نمی شود که فراموش کنیم بهار عربی در مصر به خزان نشست و انقلاب مصر بیش و پیش از آن که قربانی کودتا شود مغلوب انگاره های محمد مرسی شد که به جای «دموکراتیزه» کردن مصر درصدد «اخوانیزه» کردن آن برآمد و فرصت تاریخی اتحاد با کشورهایی چون ایران را از کف داد.

حالا ورق برگشته. مُرسی در زندان است و سیسی در مدار قدرت. مبارک  هم دیگر بیم قفس ندارد. اما بازی باز هم ادامه می یابد. چون اگر هم آرامشی برقرار است از جنس موازنه وحشت است.

تصور کنید حسنی مبارک و همسر و فرزندانش مصر را ترک می کردند و می رفتند. اکنون کجا بودند؟ پاسخ البته روشن است. چه بسا تا کنون مرده بود. چون امید به فردا دیکتاتور را در زندان و روی برانکارد زنده نگاه داشت.

با این که هواداران مبارک اظهار شادمانی می کنند اما این ماجرا یک وجه تناقض آمیز هم دارد: وقتی مبارک می ماند و پس از چند سال حبس خانگی، آزاد می شود چرا مخالفان او امید خود را از دست بدهند و تسلیم شوند؟
برچسب ها: وبگردی ، دیکتاتور ، ایران ، مصر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار