داستانک/ پدری که از آسمان می آمد!

شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

سروان «لوئیز» دست بچه را گرفت و گفت: اسمت چیه دختر خوشگل؟ دختر گفت: رزماری. سروان پرسید: رزماری به من می گی بابات کجاست؟ رزماری جواب داد، رفته به آسمون!
سروان با تعجب گفت: یعنی مرده؟ اما اون چند روز قبل دزدی کرده؟! رزماری گفت: نه! نمرده! هر شب از آسمان میاد پایین و با ما شام می خوره! سروان فریاد کشید: سرباز روی پشت بام رو بگرد! یک در کوچک روی سقف بود.
اقتباسی از مینی مال «لئاندرو اورونیا»
«گلوله» برگردان اسدالله امرایی


برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار