نویسنده‌ای که داستان‌هایش بر «کوه یخ» ایستاده‌اند

همینگوی، نویسنده آمریکایی، در داستان‌هایش بیش از هر چیز جامعه آمریکایی را نقد می‌کند و دیالوگ در آنها نقش محوری دارد.

به گزارش خبرنگار ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران؛ ارنست همینگوی، از نویسندگان برتر آمریکاست که در سال 1889، متولد شد. از مهم‌ترین آثارش می‌توان به «خورشید همچنان می‌دمد (1926)»، «وداع با اسلحه (1929)، «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند (1940) و «پیرمرد ودریا (1954)» اشاره کرد. او در سال 1961، خودکشی کرد. 

ترجمه دو رمان او با عناوین «داشتن و نداشتن» و «آن‌سوی رودخانه، زیر درختان» که توسط احمد کسایی‌پور انجام شده است، بهانه‌ای شد تا در مرکز فرهنگی شهر کتاب (دیروز 19 خرداد) علاوه بر نقد این دو اثر، آشنایی با این نویسنده آمریکایی هم تا حدی محقق شود.

در این نشست نقد و بررسی امیرعلی نجومیان، بلقیس سلیمانی، آراز بارسقیان و احمد کسایی‌پور حضور داشتند. 

در معرفی این دو کتاب آمده است: داشتن و نداشتن نقطه‌ی عطفی در میان آثار همینگوی است و تنها رمان اوست که بخش عمده‌ای از ماجرایش یک‌سره در خاک امریکا می‌گذرد. این رمان فقط داستانی در زمینه‌ی بی‌عدالتی‌های گسترده‌ی اجتماعی و شکاف‌های عمیق طبقاتی جامعه‌ی امریکا نیست. داستان فروپاشی معنوی و اخلاقی دنیای آن روزگار نیز هست. 

رمان «آن سوی رودخانه، زیر درختان» نیز دارای همان مضامین اصلی آثار همینگوی است یعنی اندیشه‌ی مرگ محتوم، تسلط مردانه بر خود، کوشش مداوم برای رویارویی با سرنوشت و برخورداری از زمان حال. همینگوی جایی گفته است که کار نویسنده معماری است نه دکوراسیون داخلی. خواننده با خواندن دو رمان مذکور با معماری ارزشمند همینگوی آشنا می‌شود. 

همینگوی؛ نویسنده‌ای با دغدغه‌ای انسانی
در ابتدای این نشست، بلقیس سلیمانی رمان‌نویس و منتقد ادبی، در معرفی همینگوی گفت: ارنست همینگوی، یکسال مانده به آغاز قرن بیستم، در خانواده‌ای بورژوا متولد می‌شود. داستان هایش اکثراً در آمریکا می‌گذرد. نسبت به مسائل اجتماعی دوران خود بی‌توجه بوده، اما دغدغه مسائل انسانی را داشته و این امر در نوشته‌هایش نمایان است. تلاش می‌کند تا نگاهی اجتماعی به رویدادها داشته باشد.

وی افزود: رمان «آن‌سوی رودخانه، زیر درختان»، مضمونی با محوریت عشق، مرگ و شکار دارد. زن در آثار او جایگاه ویژه‌ای ندارد. نویسنده‌ای است که خود را به دل حوادث پرتاب می‌کند. او فردی نامیرا بود. جان به دربردن از دو سانحه سقوط هواپیما، حضور در میدان‌های جنگ و ... مخاطراتی بود که بارها برایش پیش آمد، نشانه‌ای از این امر است.  

نویسنده رمان «خاله‌بازی» اظهار داشت: همینگوی، نویسنده‌ای صاحب سبک بود و برخی از او و آثارش با عنوان «افسانه همینگوی» یاد می‌کنند. او نویسنده‌ای بود که می‌گفت تجربه‌های زندگی است که اساس آن را می‌سازد.

همینگوی؛ نویسنده‌ای کمتر شناخته‌شده
در ادامه این بحث امیرعلی نجومیان نویسنده و نظریه‌پرداز، درباره همینگوی و آثارش گفت: همینگوی از سویی در ایران شناخته‌شده است و از طرفی نیست. بسیاری از ما نام او را شنیدیم، شاید یک یا دواثر هم از او بتوانیم اسم ببریم، اما در مورد سبک نویسندگی‌اش و دیدگاهش به زندگی کمتر می‌دانیم.

وی افزود: او را شاید بتوان اولین نویسنده آمریکایی دانست که در تاریخ ادبیات آمریکا، نقش و جایگاهی ویژه دارد. دو رمان «داشتن و نداشتن» و «آن سوی رودخانه، زیر درختان»، رمان‌ها و کتاب‌های شناخته‌شده و اصلی همینگوی نیستند، گرچه هر دو از نظر فروش و نگاه عامه مردم، در جایگاه خوبی قرار گرفتند، اما همواره از طرف منتقدان مورد انتقاد بودند.

دانشیار دانشگاه شهید بهشتی در ادامه اظهار داشت: شروع داستان در رمان «آن سوی رودخانه ...» شروعی کوبنده است و محتوای آن عشق و جنگ. در واقع در این داستان، عشق و جنگ رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند، البته این مضمون در میان تمامی آثار همینگوی مشهود است. 

نجومیان تاکید کرد: قهرمان‌ در داستان‌های همینگوی با مردانگی، استقلال، شجاعت و شکیبایی در برابر مشکلات زندگی و اجتماع ایستادگی می‌کند و تسلیم نمی‌شود تا مرگ به سراغش می‌آید. زندگی در نگاه او مجموعه بی‌پایان از شکست‌ها و پیروزی‌هاست. قهرمان در نظر او کسی است که نه از شکست‌ها ناامید می‌شود و نه از پیروزی‌ها مغرور. 

این مترجم در ادامه تصریح کرد: سبک نویسندگی او، براساس نظریه «حذف و یا کوه یخ» است، به این معنا که یک هشتم اطلاعات را به مخاطب می‌دهد. نویسنده‌ای است که کمتر اطلاعات به خواننده می‌دهد و خواننده در هنگام خواندن آثارش مدام در حال تفکر در مورد علت‌ها و نمادها در آثار اوست. 

همینگوی یعنی دیالوگ
آراز بارسقیان داستان و نمایشنامه‌نویس ضمن تحسین ترجمه این دو رمان گفت: با خواندن ترجمه یک کتاب، علاوه بر اینکه می‌فهمیم مترجم چه کرده، می‌توانیم با اندیشه و پیام داستانی نویسنده هم آشنا شویم. 

وی افزود: همینگوی یعنی دیالوگ، نوشته‌های او بیش از هرچیز تحت تاثیر دیالوگ‌های اوست. او در سال 1954 نوبل گرفت و در سال 1961، خودکشی کرد و خودکشی او یک دلیل بزرگ داشت و آن این بود که دیگر از نظر جسمی قوای حرکت نداشت و زندگی برایش سخت شده بود. این درحالی است که در جای‌جای قصه‌هایش از قهرمانی حرف زده که تسلیم سختی‌ها و شکست‌های زندگی نمی‌شود و با تلاش و ایستادگی ادامه می‌دهد.

همینگوی؛ نویسنده‌ای کوتاه‌نویس
نویسنده رمان «یکشنبه» در ادامه اظهار داشت: همینگوی نویسنده‌ای کوتاه نویس بود، او نویسنده‌ای است که به نثر آمریکایی کمک کرده است. معتقدم همینگوی را باید خواند، او هم مانند هر نویسنده و هنرمند دیگری آثار ضعیفی دارد، اما این نکته را نباید فراموش کرد که شاید اگر او رمان آن سوی رودخانه را نمی‌نوشت و با حجم عظیم انتقادها روبرو نمی‌شد، دیگر «پیرمرد و دریا» خلق نمی‌شد. او با نوشتن این داستان به نوعی نشان داد که چگونه از پس هر شکست، می‌توان پیروزی را رقم زد. 

همینگوی؛ نویسنده‌ای که از اوج شروع کرد
احمد کسایی‌پور، مترجم این دو رمان در مورد همینگوی و مرگ او گفت: اورسن ولز سازنده «همشهری کین» که از نظر خیلی از منتقدان همچنان از بهترین فیلم‌های سینمایی است، در اواخرعمرش می‌گوید: من چون از اوج شروع کردم، دیگر تمام زندگی‌ام در سرازیری گذشت. 

وی افزود: وقتی اولین کار نویسنده و هر هنرمندی عالی و فوق‌العاده باشد، دیگر منتقدان و حتی مردم، انتظار دارند تا آثارش همه در آن رده و حتی بالاتر قرار بگیرد. در مورد همینگوی هم همین‌طور بود، او که اولین کتاب خود را با عنوان « خورشید همچنان می‌دمد» نوشته بود که در نظر همگان اثری فوق‌العاده است، با نوشتن این نوع کتاب‌ها به خصوص «آن سوی رودخانه ...» با حجم زیادی از انتقادها را روبرو شد و شاید همین انتقادها بود که توان روحی او را گرفت، و سرانجام مرگ خود را رقم زد. 

مترجم کتاب «خورشید همچنان می‌دمد» در ادامه اظهار داشت: «پائولی» همینگوی‌شناس در جایی گفته است اگر هر نویسنده‌ای حتی ضعیف‌ترین کتاب‌های همینگوی را می‌نوشت، برایش بسیار باعث افتخار بود. اما همینگوی بسیار به خاطر برخی نوشته‌های ضعیفش مورد نقد قرار گرفت و این به خاطر شروع از اوج بود. 

وی در مورد رمان «آن سوی رودخانه ...» گفت: رمان «آن‌سوی رودخانه، زیر درختان» را شبیه به یک مراسم آیینی می‌دانند، مراسم آیینی برای آماده‌شدن برای مرگ. شاید به همین دلیل باشد که این داستان روندی کند، سنجیده و آرام دارد. 

حتی همینگوی بزرگ هم، آثار ضعیف دارد
سلیمانی در انتهای این نشست گفت: از خواندن این دو اثر خوشحالم، به این جهت که فهمیدم حتی  نویسنده‌های بزرگ هم می‌توانند کار ضعیف داشته باشند و پرت و پلا بگویند. 

وی افزود: همینگوی خود در جایی در مورد «ویلیام فاکنر» می‌گوید: نیمی از ملت‌ها آزادند و نیمی برده، نیمی از نویسنده‌ها کامل‌ هستند و نیمی پرت و پلا می‌نویسند. اما فاکنر از هر نظر کامل بود. 
نویسنده رمان «سگ‌سالی» تصریح کرد: وقتی که خواننده مواجه می‌شود با چهار اثر شاخص مثل «پیرمرد و دریا»، «وداع با اسلحه»، «خورشید همچنان می‌دمد» و «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند»، واقعا تعجب می‌کند که چطور ممکن است، نویسنده این آثار عمیق، داستان‌هایی این‌قدر ضعیف را در کارنامه خود داشته باشد. 

وی در نقد رمان «آن سوی رودخانه» گفت: در حالی که همینگوی را نویسنده‌ای دیالوگ‌نویس و قهار می‌دانیم، اما در این رمان دیالوگ‌هایی تکراری، نه چندان عمیق و فضای احساسات و سانتی مانتالیسم بر داستان حاکم است. در این داستان ما با نوعی خوش‌باشی خیامی هم مواجهیم، قهرمان داستان که مرگ به سراغش آمده و به خاطر بیماری که دارد، فرصت زیادی برای زنده بودن ندارد، دمی را خوش می‌گذراند و در مدت چند روز زندگی به دور از اندیشه مرگ و پایان، کاری را انجام می‌دهد که برایش لذت بخش است.


انتهای پیام/ 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.