مداحی شب دهم رمضان با نوای "منصور ارضی" + صوت

مراسم مناجات شب دهم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حسینی قمی و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.

به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران؛ این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی آغاز گردید و پس از ذکر چهارده صلوات، "حاج منصور ارضی" به بیان سخنانی در شرح خطبه 183 نهج البلاغه و مناجات با خدا و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و روضه خوانی پرداخت و در آخر نیز این مجلس با مداحی و نوحه خوانی توسط "حاج حسین سازور" به پایان رسید.




اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه:

سالها فکر من این است که تو الزاماً
از دعای چه کسی این همه خوبی با من

لحظه به لحظه دقیقه به دقیقه هر آن
لطف بی حد توشد شامل من اما من

جرم کردم عوضش فضل تو را می‌طلبم
نرخ تعیین کنم اینجا وسط دعوا من

کاش آنگونه که رود از وسط دشت گذشت
بگذری ازمن وآلودگی این دامن

گر بناهست نبخشی ومعطل بکنی
این همه عبد گنهکار چرا تنها من

همنشینان گنه کار من از اول ماه
همگی دوست خوب توشدن الا من

مهر العفو خودت را بزن امشب بلکه
صبح محشرنشوم معطل یک امضا من

سفر قبر چه نزدیک شده پس باید
کوله و بار مهیا کنم از اینجا من

در همه عمر فقط دغدغه ام این بوده
خوب‌تر جلوه کنم در نظر زهرا من

اگر امروز مرا خرج حسینش نکنی
چه جوابی بدهم پیش علی فردا من

هر حسینی که به لب‌های من آمد دیدم
خیلی از فاصله‌ها کم شده از تو بامن

روضه کرببلا خوانده شد و از این فیض
دل به امید تو بستن همه حتی من

خواهری گوشه‌ی گودال صدا کرد حسین
چه کنم بی تو عزیزم وسط صحرا من


اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در میان جلسه:

بارخود را بسته ام پس پرکشیدن راحت است
بال وپر درپیش پیغمبر کشیدن راحت است

یک لباست را کفن کن باز هم تب کرده ام
داغ را در جامه‌ی دلبر کشیدن راحت است

تاسحر پیشم بمان قرآن بخوان بالا سرم
باتو دست از زندگی دیگر کشیدن راحت است

هرچه وسعم بود را دادم که بااین انقطاع
روح را از قالب پیکر کشیدن راحت است

دخترم را بیشتر در بین آغوشت بگیر
پیش بابا ناز یک دختر کشیدن راحت است

هی سفارش کن به مردم حرمتش را نشکنند
خط غم بر سوره‌ی کوثر کشیدن راحت است

هی سفارش کن که باهیزم نیاید هیچکس
بارداری را به پشت درکشیدن راحت است

ترس آن دارم که دستش باغلافی بشکند
زن نباشد گردن شوهر کشیدن راحت است

غصه‌ی بعدی من روز دهم در کربلاست
در ته گودال غم خنجر کشیدن راحت است

قافله بی قافله سالار و زن‌ها در فرار
سرکه روی نیزه شد معجر کشیدن راحت است

در شلوغی سر بازار فکرش را بکن
واقعاً با آستین پوشاندن سر مشکل است


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.