باشگاه ضرب‌المثل/ 59

حکایت ضرب‌المثل‌ «جیک‌جیک مستونت بود، فکر زمستونت نبود» چیست؟

در باشگاه ضرب‌المثل امروز حکایت کوتاهی را از ضرب‌المثل «جیک‌جیک مستونت بود، فکر زمستونت نبود» می‌خوانید.

در حال تکمیل///حکایت ضرب‌المثل‌ «جیک‌جیک مستونت بود، فکر زمستونت نبود» چیست؟
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مطالعه ضرب‌المثل‌های هر ملت به خوبی می‌تواند خلقیات، عادات خوب و بد، فکر و اندیشه، حساسیت‌ها و یا علایق مردمان را نشان دهد. ضرب‌المثل‌ها نشان‌دهنده رفتارهای بهنجار و نابهنجار و ارزش‌ها و ضد ارزش‌های اجتماعی هستند که مردم آن‌ها را پذیرفته یا رد کرده‌اند؛ از این حیث امثال و حکم بیش از ادب مکتوب و شعر و نثر تجلی‌گاه اندیشه‌های اجتماعی است، چه آنکه شعر و ادبیات نویسندگان مشخص و معلوم دارد، اما ضرب‌المثل‌ها از بطن جامعه درآمدند. مثل‌ها گوینده مشخصی ندارند و همه مردم طی تاریخ آن‌ها را صیقل داده‌اند.
 
با این وصف در باشگاه ضرب‌المثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضرب‌المثل «جیک‌جیک مستونت بود، فکر زمستونت نبود» می‌پردازیم.

*********************************

این ضرب‌المثل را معمولا در برابر کسانی به کار می‌برند که به آینده فکر نمی‌کنند، زمانی که دیگران به آن‌ها عواقب احتمالی کاری را گوشزد می‌کنند آن‌ها توجهی به این حرف‌ها ندارند و کار خودشان را انجام می‌دهند.

اما باید دید که در پس این ضرب‌المثل چه داستان و قصه‌ای قرار دارد؟

ماجرا از این قرار بود که ...

فصل بهار بود و مورچه‌ای کوچک در تلاش برای جمع‌کردن آذوقه و خوراک روزهای سرد زمستان.

در همان حال گنجشکی هم در پرواز و آوازخوانی و از شاخه‌ای بر شاخه‌ای دیگر پریدن بود. در همان احوال چشمش به مورچه می‌افتد که با زحمت فراوان می‌خواست دانه‌ای را به لانه خود در همان نزدیکی ببرد. خستگی را در چشمان و احوال مورچه دید و گفت: برای چه انقدر کار می‌کنی؟ فصل بهار، فصل شادابی و طراوت، بیا باهم بازی کنیم و از این هوای خوب بهاری لذت ببریم.

مورچه اما در جواب گفت: هوا همیشه خوب نمی‌ماند و باید برای روزهای سرد هم فکری کرد. من از همین الان آذوقه و خوراک مورد نیاز روزهای زمستان را جمع می‌کنم، تا در آن روزها خیالم راحت باشد.

گنجشک خنده‌ای از روی تمسخر زد و رفت.

روزها گذشت تا ایام زمستان آمد. زمستانی سرد. برف همه جا را پوشانده بود و گنجشک توان پرواز و حرکت و پیداکردن غذا را نداشت. در همان حال چشمش به مورچه و لانه‌اش افتاد و با خود گفت که حتما او الان در راحتی و آسایش به زندگی‌اش ادامه می‌دهد.

رفت به سراغ مورچه و به او گفت مقداری غذا برایش بیاورد، مورچه هم به او یادآوری کرد که آن زمان که از روی سرخوشی و شادمانی فصل بهار جیک جیک مستانه سر می‌دادی، به فکر این روزهای سرد زمستان نبودی؟!

اما با این حال دلش برای گنجشک سوخت. مقداری غذا به او داد و گنجشک رفت.

از همین رو این ضرب‌المثل را در مواقعی به کار می‌برند که فردی با وجود تذکر دیگران درباره نتایج بد کاری که انجام می‌دهد، بر سر حرف خود می‌ماند و توجهی به توصیه‌ها نمی‌کند.





گزارش از: مریم محمدی


برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.



انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ام البنین صادقی
۰۹:۱۹ ۱۵ اسفند ۱۴۰۰
عالی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۲۴ ۲۵ آذر ۱۴۰۰
عالی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۲۱ ۲۷ آبان ۱۳۹۹
خوب
Iran (Islamic Republic of)
ساراجمالی
۱۸:۲۶ ۰۸ فروردين ۱۳۹۹
عالی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۳۶ ۲۱ آذر ۱۳۹۸
چرا همه داستاناتون تکراریه؟؟
آخرین اخبار