مشهد؛

سی دقیقه غوطه ور در «سه سال و سه ماه و دو روز»

کارگردانان فیلم کوتاه «سه سال و سه ماه و دو روز» با تاکید بر استقلال سینمای کوتاه از بلند، خواستار ادامه فعالیت سینمای هنر و تجربه و پرداختن جدی به سینمای کوتاه شدند.

 به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان  از مشهد ، برداشت کوتاه، این هفته به نمایش یکی از بهترین های سینمای کوتاه مشهد اختصاص داشت. به فیلم کوتاه «سه سال و سه ماه و دو روز» ساخته سعید ولی زاده و داوود رحمانی.

این فیلم کوتاه 30 دقیقه ای بطور ماهرانه ای و با استفاده از تصاویر ناب و عناصر گوناگون همچون دیالوگها، بازی، موسیقی، جلوه های ویژه و تدوین توانسته مخاطب را درگیر مضمون عالی «بخشش» کند. فیلم کوتاه «سه سال و سه ماه و دو روز» داستان محکوم به اعدامی است که آخرین روز عمرش را در سلول انفرادی می گذراند و در گذار میان واقعیت و خیال و در برزخ عذاب وجدان و ندامت، بدنبال پاسخ این پرسش است که آیا در آن دنیا بخشوده خواهد شد؟



سازندگان این فیلم با جذابیتهای بصری واقعی که ایجاد کرده اند و نه تنها به مدد جلوه های ویژه، توانسته اند مخاطب را تا آخرین فریم بر جای خود میخکوب کنند. پلانهای فوق العاده زیبای جنون زندانی، دریا، و غرق شدن در آب در این فیلم کوتاه، بی شک در تاریخ سینمای کوتاه مشهد ماندگار می شود.

استقبال مخاطبان علاقمند به این اثر به حدی بود که فیلم دوبار به نمایش درآمد و در فاصله دو اکران سعید ولی زاده و داوود رحمانی به بیان نظرات خود و پاسخ به پرسشها پرداختند.

سعید ولی زاده، نویسنده فیلمنامه و کارگردان «سه سال و سه ماه و دو روز» با انتقاد از مخالفان سینمای کوتاه و هنر و تجربه گفت: بهترین اتفاق در دو سال اخیر راه اندازی سینمای هنر و تجربه است که سبب شده طیف گسترده ای از فیلمها به ظهور برسند؛ پس مانع فیلم کوتاه و هنر و تجربه نشوید.

داوود رحمانی، کارگردان و تصویر بردار این فیلم کوتاه نیز با تاکید بر اینکه سینمای کوتاه مستقل از سینمای بلند است، گفت: فیلم کوتاه پلی برای رسیدن به فیلم بلند نیست؛ فیلم کوتاه موقعیت خوبی است تا افراد استعدادهای خود را به ظهور برسانند و اگر خوب پرداخت شود موفقیتهای بسیاری برای عوامل آن بهمراه خواهد داشت.

نویسنده این فیلم کوتاه درباره ایده ساخت این فیلم گفت: ایده ساخت این فیلم از مشورت با خانم رمضانیان و داستان واقعی 24 ساعت آخر عمر یک محکوم به اعدام که مادرش ژاکتی بافتنی برای او می آورد گرفته شده است.

سعید ولی زاده با بیان اینکه صفحات ابتدایی فیلمنامه را در عالم رویا دیدم، افزود: تقریبا دو هفته طول کشید تا چارچوب اولیه داستان بسته شود و بعد از مشورتهای نهایی فیلمنامه 40 روزه نوشته شد.

وی در پاسخ به اینکه چرا فیلمنامه بیشتر از دیالوگ مبتنی بر تصویر است، گفت: فیلم کوتاه مهندسی خودش را دارد و ساختار و تجربه گرایی در آن متفاوت است و باید احساسات در آن پررنگ باشد؛ به همین منظور سعی کردیم تا مبتنی بر تصویر کار کنیم تا مخاطب خارجی با دیدین تصاویر مفهوم را درک کند و وابسته به دیالوگ نباشد، زیرا نگاه کردن به زیرنویس در هنگام تماشای فیلم از حظ بصری بیننده می کاهد.


کارگردان مشترک این فیلم کوتاه با تاکید بر اینکه داستان فیلم، قصه آدمی است که در عذاب حل شده و به سرای باقی فکر می کند که آیا بخشیده شده یا نه؟، افزود: می خواستیم فیلمی پیشگیرانه بسازیم که افراد را به فکر و تامل وادارد و اگر قتل عمدی و سازمان یافته نبوده و بر اساس یک اتفاق رخ داده، اولیای دم قاتل را ببخشند.

ولی زاده تاکید کرد: در آموزه های دینی ما هم سفارش به بخشش شده و مهم برای ما نشان دادن امیدواری به بخشوده شدن در سرای باقی بود.

وی تصریح کرد: حضور سرباز در پلان آخر به این دلیل است که فیلم را پایان باز در نظر گرفتیم تا مخاطب به این نتیجه برسد که متهم بخشیده شده است یا خیر و جالب اینجاست که غالب مخاطبان به بخشیده شدن او رسیده اند.

کارگردان دیگر این اثر فاخر به گذار از واقعیت به خیال در این فیلم اشاره کرد و گفت: از آنچه بیننده در تصویر داخل سلول می بیند، فقط مهدی آقا خیال است و سعی کردیم هرجا بازیگر به دنیای خیالی وارد می شود از فضای سلول خارج شویم و البته تاکید نداشتیم مرز واقعیت و خیال پنهان بماند.

داوود رحمانی با بیان اینکه دریا استعاره از زندگی و مرگ است، افزود: در واقع زندانی میان زندگی و مرگ دست و پا می زند.

ولی زاده نیز با تاکید بر اینکه مقوله بخشش در این فیلم در سه فاز نشان داده شده است، گفت: بخشش اولیاء دم، بخشش مقتول و بخشش خداوند در این فیلم موضوعیت دارد و ما سعی کردیم بخشش مقتول را نشان دهیم و بخشش خداوند را نمی دانیم اما امیدواریم به بخشش و با پایان باز، بخش اولیاء دم را هم به عهده مخاطب گذاشتیم.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا قاتل شخصیت خوبی دارد، تاکید کرد: در عالم واقعیت بند اعدامی ها بند خدا و پیغمبر است؛ زیرا محکومین به اعدام به مرگ اطمینان پیدا کرده اند و از ارتکاب قتل پشیمان هستند.

این فیلمساز مشهدی با بیان اینکه شخصیت اصلی فیلم من قاتل نبود و تنها بر حسب اتفاق مرتکب قتل شده بود، گفت: اینکه نماهای فیلمبرداری شده، طراحی لباس، انتخاب رنگ و حتی تمیز بودن دیوارهای سلول را انتخاب کردیم به این منظور بود تا از سیاه نمایی جلوگیری کنیم؛ زیرا خشونت منجر به قتل برایمان مهم نبود و تنها حال و هوای قاتل در زندان اهمیت داشت؛ حتی شنیدن صدال برخورد آلت قتاله با زمین به کرات در فیلم تاکید بر احساس ندامت قاتل است.

احمد طاهونچی که در نقش مهدی آقا بازی می کرد در تایید سخنان ولی زاده گفت: بجز عده اندکی از مجرمان که جرایم سنگین و عمدی مرتکب شده اند، غالب زندانیان بند اعدامی ها افرادی بسیار آرام هستند و از کرده خود پشیمان هستند و دچار عذاب وجدان هستند.

ولی زاده در تبیین مقوله تقسیم کارگردانی و توصیف دشواری های کارگردانی مشترک یک اثر هنری گفت: از ابتدای نگارش فیلمنامه حضور رحمانی را ضروری می دانستم زیرا علاوه بر اینکه دوست و همکاریم سلیقه های مشترکی هم داریم و با مشورت قرار شد بحث بازیگردانی با من باشد و دکوپاژ و جاگذاری دوربین با رحمانی اما در عمل این تقسیم بندی به هم ریخت و درباره فریم ها و ری اکشنها باهم صحبت و مشورت می کردیم.

رحمانی نیز با تاکید بر اینکه فیلمنامه را دوست داشتم و ساختارش به نحوی بود که پرداخت آن هم می بایست خاص باشد، دکوپاژ و عناصر صحنه را متناسب با فضای رئال و سورئال فیلمنامه انتخاب کردیم و قابهای ایستا و نه همچون آنچه مرسوم شده روی دست، گرفتیم.

ولی زاده در تایید سخنان رحمانی در انتخاب قابهای ایستا گفت: سعی کردیم تا به شانتاژ روی دست اضافه نکنیم؛ زیرا تصویربرداری با دوربین روی دست به خودی خود خشونت دارد و ما می خواستیم زبان شاعرانه و فیلم کوتاه را رعایت کرده و تنش موضوع را نیفزاییم.

وی همچنین نمای دریا را برای رهایی مخاطب از حجم انبوه غم و غصه فیلم ضروری دانست و تاکید کرد: میزان کاربری یک عنصر در فیلم از یک سو و تاثیرات مثبتی که آن عنصر بر فیلم دارد از سوی دیگر سبب انتخاب بعضی نماها همچون دریا شده است.

رحمانی با اشاره به اینکه فضای فیلمنامه را به سمت فضای تئاتر بردیم، گفت: طراحی صحنه و دکوپاژ تئاتری انتخاب شد تا به انتقال موضوع به بیننده کمک کند؛ حتی انتخاب تک نور به این دلیل بود تا ترس و وحشت و کابوس متهم به بیننده منتقل شود.

وی استفاده از تک نور سرد مهتابی در داخل سلول و نور گرم زرد در خارج از سلول را نشاندهنده امیدواری به زندگی در خارج از زندان برشمرد و افزود: در نمای دریا نیز انتخاب صحنه ها، مرغان دریایی و بادکنکی که به سبد متصل است به دقت صورت گرفته تا بیننده به این باور برسد که زندانی در عین اینکه آزاد است تنها تصور آزادی دارد و حتی در رویای آزادی هم اسیر است.

هر دو کارگردان متفق القول بر این باورند که انتخاب صحنه های بی رنگ و روح و سرد به این معنی است که سرما در همه عناصر فیلم، حتی بازیگران جاری است.

ولی زاده سپس به انتخاب بازیگران پرداخت و گفت: از آنجا که در فیلم کوتاه فرصت برای شخصیت پردازی بسیار کوتاه است، از ابتدای نگارش فیلمنامه نقشها را نزدیک به شخصیت بازیگران نوشتم بجز مصطفی محمدزاده، بازیگر نقش مسعود(متهم به اعدام) که پس از تست از 50، 60 نفر انتخاب شد و با سختی هایی که این کار داشت بسیار خوب درخشید.

رحمانی نیز به تدوین این فیلم کوتاه اشاره کرد و گفت: بسیاری از سکانسها در تدوین به صورت نهایی درآمده است؛ مثلا در سکانس دریا با وجود سرمای هوا مجبور شدیم سه بار داخل آب رفته و تصویر بگیریم و در نهایت محمد قندی در تدوین با انتخابهای خوبش سکانس دریا را به این صورت درآورد که حس خوبی هم به فیلم داد.

در پایان این مراسم کارشناسان حاضر از مدیریت سینما هویزه برای توجهی که به سینمای کوتاه و هنر و تجربه دارند، تشکر کردند.

انتهای پیام/س

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.