تجارت لایک به قیمت تخریب نام بزرگان ادبیات!

به نظر می‌رسد که زبان و ادبیات کشورمان بار دیگر آماج تیرهای نامرئی مهاجمان فرهنگی قرار گرفته است.

حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «و خدا خواست که یک عمر نبیند یعقوب!/ شهر بی‌یار، مگر ارزش دیدن دارد؟!» این قطعه ادبی مطلبی است که در فضای مجازی به صورت جعلی به «شهریار» نسبت داده شده و اگرچه به نام شاعر «علی ای همای رحمت» زده شده اما به کام برخی از کانال‌های تبلیغاتی شبکه‌های مجازی تمام می‌شود و زنگ خطرها را برای زبان و ادبیات فارسی به صدا درمی‌آورد.

در این میان آنچه ما را به فکر نگارش گزارشی پیرامون روند «لایک خریدن» برخی از کانال‌ها و گروه‌های شبکه‌های مجازی با استفاده از نام بزرگانی چون «شهریار»، «مولانا»، «قیصر امین‌پور»، «حسین پناهی»، «عبدالحسین زرین‌کوب»، «سهراب سپهری»، «شمس لنگرودی»و حتی دکتر «علی شریعتی» انداخت، این بود که اگرچه برخی از مطالبی که در فضای مجازی به این چهره‌های برجسته و فاخر تاریخ و زبان و ادبیات فارسی منتسب می‌شوند با ساختاری زیبا و مفهومی به ظاهر دلنشین همراه شده‌اند، اما در واقع فقط و فقط نتیجه کار تجاری و سودجویانه برخی از کاربران فضای مجازی برای خریدن لایک بیشتر و افزایش تعداد بازدیدکنندگان کانال‌ها و اعضای گروهشان است و در صورتی که سایر کاربران شبکه‌های مجازی در تور این افراد گرفتار شوند و حساسیتی بر روی نام مؤلف اثر نداشته باشند، شاهد تحریف و تخریب زبان فارسی خواهیم بود.

البته این تحریف و تخریب زبان و ادبیات فارسی فقط به دنیای مجازی ختم نمی‌شود و به تدریج دنیای واقعی ما را هم تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. به گونه‌ای که امروزه با توجه به دسترسی تمامی اقشار سنی جامعه به شبکه های مجازی و تأثیرپذیری انکارناپذیر نوجوانان و جوانان از آنچه در «مجازستان» رخ می‌دهد، هر آنچه در قالب پست‌های مجازی به مردم ارائه می‌شود، در دنیای واقعی بازتاب پیدا می‌کند و روزی می‌رسد که اگر به نوجوان یا جوانی بگوییم که به طور مثال شعری از مولانا را برای ما بازگو کند، احتمالا چنین شعر جعلی را به مولانا نسبت خواهد داد: «امشب اگر ساقی شوم تا صبح غوغا می‌کنم/ تا بی‌نهایت عشق را با عشق معنا می‌کنم/ از عشق پرشور جهان گر ذره‌ای سهم من است/  این عشق را با عاشقان با عشق احیا می‌کنم»

البته این ابیات با نوع نگارششان جذبه زیادی در میان افرادی دارند که به واقع با اشعار مولانا آشنایی ندارند؛ اما به خاطر ایرانی بودن و با توجه به پیوند همیشگی ساکنان این مرز و بوم با شعر و شاعری، به راحتی هر شعری را به بزرگان زبان و ادبیاتشان نسبت می‌دهند و کورکورانه هیزم به آتش دشمنان خواسته یا ناخواسته فرهنگ و تمدنشان می‌ریزند. به گونه ای که بیم آن می‌رود که در دهه‌های آینده با باز کردن دیوان شاعرانی چون مولانا، سهراب سپهری و شهریار به هجمه‌ای از اشعار به اصطلاح مجازی بربخوریم که به مرور زمان جای اشعار واقعی را گرفته‌اند و نوک پیکانشان به سوی واقعیت‌های ارزشمند ما نشانه رفته‌اند. در این صورت آنچه از ادبیات شیرین و دل انگیز ما باقی می‌ماند چیزی بجز تحریف‌های پیش پا افتاده و تخریب های هولناک نخواهد بود.

حال باید پرسید به راستی لایک خریدن به قیمت تحریف و تخریب زبان و ادبیات فارسی تا چه اندازه سودآور خواهد بود و چه نفعی برای گردانندگان کانال های پخش کننده مطالب جعلی و غیر واقع خواهد داشت؟

کانال‌ها و گروه‌هایی که تبر به دست گرفته و با انتشار مطالب جعلی ضربه های هولناکی را بر ریشه ادبیات فارسی می‌زنند، در بین مطالبشان به تبلیغ کالاها و اجناسی می پردازند که ارزش چندانی ندارند. بنابراین با خوردن نام این کانال‌ها در پای مطالب جعلی منتشر شده و دست به دست شدن این مطالب توسط گروهی از افراد از همه جا بی خبر و ناآگاه افراد بیشتری به سمت این کانال‌ها می‌آیند و مدیران چنین کانال‌هایی هم پس از کسب اطمینان نسبت به در دام انداختن تعداد زیادی از کاربران شبکه های مجازی، نیت شوم خود را عملی کرده و به دنبال وابسته شدن افراد ناآگاه به خرید محصولات بی کیفیت ارائه شده، قیمت این محصولات را افزایش داده و سود هنگفتی را روانه جیب‌هایشان می‌کنند، این در صورتی است که هیچ کس به احتمال جیب بری در فضای مجازی نمی‌اندیشد.

و اما آنچه برای ما به بار می‌آید چیزی بجز فرو رفتن در دنیای دروغ‌ها و جعلیات نخواهد بود.

این امر نه تنها دنیای ما را تهدید می‌کند؛ بلکه تاریخ انکار ناپذیرمان را نیز به ورطه نابودی می‌کشاند و اثبات می‌کند که اگرچه تکنولو‍ژی به خودی خود خوب است و به کیفیت زندگی انسان می‌افزاید اما همچون چاقویی دو لبه در صورت استفاده نامناسب و کورکورانه، جهانی را به آتش می‌کشاند و می‌سوزاند. و حال چه باید کرد؟

در اینجا باید گفت برای رفع احتمال خطر از سر زبان و ادبیات فارسی، باید دست به دامان کارشناسانی شویم که ما را به سوی حقایق فرهنگ مکتوبمان رهنمون می‌شوند و با تشخیص سره از ناسره از فروش مجازی گنجشک‌های رنگ شده ادبی به جای قناری های اصیل این عرصه جلوگیری می‌کنند.

شاید با این کار بتوانیم زبان و ادبیاتمان را بیش از هر زمان دیگری محفوظ بداریم و با انتشار صحیح متون ادبی فرهنگ و ادبیاتمان را بهتر از همیشه به رخ جهانیان بکشانیم.

و در نتیجه اینچنین به نظر می‌رسد که زبان و ادبیات کشورمان بار دیگر آماج تیرهای نامرئی مهاجمان فرهنگی قرار گرفته است و اگر به دادش نرسیم، فدای اقتصادی خواهد شد که چندان استوار و قابل اتکا نیست.



یادداشت از: نسرین خدایاری


انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.