بازخوانی اولین بخش از صحیفه سجادیه + ترجمه

بازخوانی حمد و ستایش خداوند در اولین بخش از صحیفه سجادیه

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در ادیان و ادوار گذشته، کتب مختلفی پیرامون هدایت انسانها به نگارش درآمد و رسول خاتم(ص)، معجزه پروردگار الهی قرآن کریم را به زمینیان هدیه کرد.

پس از قرآن مجید که سرلوحه و کتاب زندگی مسلمین جهان است، ائمه معصومین(ع) از جمله امیرالمومنین(ع) با خطبه و نوشته های خود در کتاب نهج البلاغه و یا امام سجاد(ع) با صحیفه سجادیه مسیر زندگی را برای ما هموارتر کردند. 

گفتنی است در این گزارش هر روز بخش هایی از صحیفه سجادیه را مرور خواهیم کرد:

وَ كان مِن دعائِه عليه‏السلام اذا ابتَدأ بِالدّعاءِ بدأ بالتحميد لِلَّه عزَّوجل و الثَّنَاءِ عَلَيه فقال: َلْحَمْدُ لِلَّه الْاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ كانَ قَبْلَهُ، وَالْاخِرِ بِلا اخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ، الَّذى قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ اَبْصارُ النّاظِرينَ، وَعَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ اَوْهامُ الْواصِفينَ. اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِداعاً، وَاخْتَرَعَهُمْ عَلى‏ مَشِيَّتِهِ اخْتِراعاً، ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَريقَ اِرادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فى سَبيلِ مَحَبَّتِهِ، لايَمْلِكُونَ تَأْخيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ اِلَيْهِ، وَ لايَسْتَطيعُونَ تَقَدُّماً اِلى‏ ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ، وَجَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، 

دعای آن حضرت است چون به نماز بر می خاست بدین صورت به سپاس و حمد خداوند عزوجل ابتدا می کرد و می گفت: حمد خدائى را كه اوّل همه آثار هستى اوست و قبل از او اوّلى نبوده، و آخر است بى‏آنكه پس از او آخرى باشد، خدايى كه ديده بينندگان از ديدنش قاصر، و انديشه و فهم وصف كنندگان از وصفش عاجز است. به دست قدرتش آفريدگان را ايجاد كرد. و آنان را براساس اراده خود صورت بخشيد، آنگاه همه را در راه اراده خود راهى نمود، و در مسير محبت و عشق به خود برانگيخت، موجودات هستى از حدودى كه براى آنان معين فرموده قدمى پيش و پس نتوانند نهاد، و براى هر يك از آنان روزى معلوم و قسمت شده‏اى از باب لطف قرار داد، هر آن كس را كه روزى فراوان داده احدى نمى‏تواند بكاهد.

لايَنْقُصُ مَنْ زادَهُ ناقِصٌ، وَ لايَزيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زائِدٌ، ثُمَّ ضَرَب لَهُ فِى الْحَيوةِ اَجَلاً مَوْقوُتاً، وَ نَصَبَ لَهُ اَمَداً مَحْدُوداً يَتَخَطَّأُ اِلَيْهِ بِاَيّامِ عُمُرِهِ،وَ يَرْهَقُهُ بِاَعْوامِ دَهْرِهِ، حَتّى‏ اِذا بَلَغَ َقْصى‏ اَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ اِلى‏ ما نَدَبَهُ اِلَيْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوابِهِ، اَوْ مَحْذُورِ عِقابِهِ، لِيَجْزِىَ الَّذينَ اَسآؤُا بِما عَمِلُوا، وَ يَجْزِىَ الَّذينَ اَحْسَنُوا بِالْحُسْنى‏، عَدْلاً مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُهُ، وَ تَظاهَرَتْ الآؤُهُ، لايُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ. وَالْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلى‏ ما اَبْلاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتابِعَةِ، وَاَسْبَغَ 

و هر آن كس را كه روزى كاسته هيچ كس نتواند بيفزايد، آنگاه زندگى او را زمانى معين مقدّر فرمود، و پايانى محدود قرار داد

كه با ايام عمر به‏سوى آن پايان قدم برمى‏دارد، و با سالهاى زندگيش به آن نزد‏يك مىگردد، تا چون به‏آخر آن رسيد، و پيمانه زمانش لبريز شد، جانش را مى‏گيرد و او را به سوى آنچه بدان خدايش خواندهاز ثواب بسيار يا عذاب دردناك راهى مى‏كند، تا از پى عدالت خود بدكاران را به كردار بدشان و نيكوكاران را به عمل صالحشان جزا دهد، منزّه است نام‏هاى او، و پى‏درپى است نعمت‏هاى وى، كسى را نرسد كه او رارا از كرده‏اش باز پرسد، ولى همه در معرض پرسش او باشند. و سپاس خداى را كه اگر عبادش را از معرفت سپاسگزارى بر عطاياى پياپى كه به آنان داده، و نعمت‏هاى پيوسته  

عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فى مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فى رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ، وَ لَوْ كانُوا كَذلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْاِنْسانِيَّةِ اِلى‏ حَدِّ الْبَهيمِيَّةِ،فَكانُوا كَما وَصَفَ فى مُحْكَمِ كِتابِهِ: «اِنْ هُمْ اِلاّ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ سَبيلاً وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى‏ ما عَرَّفَنا مِنْ نَفْسِهِ، وَ اَلْهَمَنا مِنْ شُكْرِهِ، وَ فَتَحَ.» لَنا مِنْ اَبْوابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيَّتِهِ، وَ دَلَّنا عَلَيْهِ مِنَ الْاِخْلاصِ لَهُ فى تَوْحيدِهِ، وَ جَنَّبَنا مِنَ الْاِلْحادِ وَالشَّكِّ فى اَمْرِهِ، حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فيمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ اِلى‏ رِضاهُ وَعَفْوِهِ، حَمْداً يُضى‏ءُ لَنا بِهِ ظُلُماتِ الْبَرْزَخِ، وَيُسَهِّلُ

كه بر ايشان كامل ساخته محروم مى‏نمود نعمت‏هايش را صرف نموده و سپاس نمى‏گزاردند، و در روزى او فراخى مى‏يافتند و شكر نمى‏كردند، و اگر چنين مى‏بودند از حدودانسانيت بيرون شده به مرز حيوانيت مى‏رسيدند،و چنان مى‏بودند كه دركتاب محكمش فرموده: «ايشان جز به چارپايان نمانند بلكه از آنان گمراه‏ترند.» سپاس خداى را بر آنچه از وجود مباركش به ما شناسانده، و بر آنچه از شكرش به ما الهام فرموده، و برآن درهاى دانش كه به پروردگاريش بر ما گشوده، و براخلاص‏ورزى در توحيد و يگانگيش ما را رهنمون شده، و قلب ما را از الحاد و شك در كار خودش دور داشته، چنان سپاسى كه با آن در حلقه سپاسگزاران از بندگانش زندگى بگذرانيم، و با آن بر هر كه به خشنودى و بخشايش او پيشى جسته سبقت گيريم، سپاسى كه تيرگيهاى برزخ را به سبب آن بر ما روشن كند، و راه رستاخيز را

عَلَيْنا بِهِ سَبيلَ الْمَبْعَثِ، وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِنْدَ مَواقِفِ الْاَشْهادِ، يَوْمَ تُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ، يَوْمَ لايُغْنى مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لاهُمْ يُنْصَرُونَ،حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنّا اِلى‏ اَعْلى‏ عِلِّيّينَ فى كِتابٍ مَرْقُومٍ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ، حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنا اِذا بَرِقَتِ الْاَبْصارُ، و تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنا اِذَا اسْوَدَّتِ الْاَبْشارُ، حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ اَليمِ ناراللَّهِ اِلى‏ كَريمِ جِوارِاللَّهِ، حَمْداً - نُزاحِمُ بِهِ مَلآئِكَتَهُ الْمُقَرَّبينَ، وَنُضآمُّ بِهِ اَنْبِياءَهُ الْمُرْسَلينَ فى دارِالْمُقامَةِ الَّتى لاتَزُولُ، وَ مَحَلِّ كَرامَتِهِ الَّتى لاتَحُولُ.والْحَمْدُ لِلَّهِ 

به سبب آن بر ما آسان نمايد، و موقعيت و جايگاه ما را نزد گواهان آن روز بلند گرداند، در روزى كه همه سزاى عمل خود بينند بدون آنكه بر كسىستمى رود، روزى كه هيچ دوستى چيزى از عذاب و كيفر را از دوست خود دفع نكند و ستمكاران يارى نشوند، سپاسى كه از جانب ما در پرونده‏اى كه وضع نيكبختان در آن رقم خورده و مقربان حضرت او گواهان آنند به اعلى عليّين بالا رود، سپاسى كه چون چشم‏ها در آن روز خيره شود سبب روشنى ديده ما گردد، و هنگامى كه چهره‏ها سياه شود صورت ما به نورانيت آن سپيد گردد، سپاسى كه ما را از آتش دردناك حق آزاد و در جوار كرم نامتناهيش جاى دهد، شويم و درپيشگاه عنايتش جاى را برايشان تنگ كنيم، و به وسيله آن در سراى ماندگارى جاويد و جايگاه سرمدى او كه دگرگونى نپذيرد به صف پيامبران مرسل او متصل گرديم. و سپاس خداى را 

الَّذِى اخْتارَ لَنا مَحاسِنَ الْخَلْقِ، وَ اَجْرى‏ عَلَيْنا طَيِّباتِ الرِّزْقِ، وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضيلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلى‏ جَميعِ الْخَلْقِ، فَكُلُّ خَليقَتِهِ مُنْقادَةٌ لَنا بِقُدْرَتِهِ، وَصآئِرَةٌ اِلى‏ طاعَتِنا بِعِزَّتِهِ. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَغْلَقَ عَنّا بابَ الْحاجَةِ اِلاّ اِلَيْهِ، فَكَيْفَ نُطيقُ حَمْدَهُ؟ اَمْ مَتى‏ نُؤَدّى شُكْرَهُ؟! لا، مَتى‏! وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى رَكَّبَ فينا الاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنا اَدَواتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنا بِاَرْواحِ الْحَيوةِ، وَاَثْبَتَ فينا جَوارِحَ الْاَعْمالِ، وَ غَذّانا بِطَيِّباتِ الرِّزْقِ، وَ اَغْنانا بِفَضْلِهِ، وَ اَقْنانا بِمَنِّهِ، ثُمَّ اَمَرَنا لِيَخْتَبِرَ طاعَتَنا، وَنَهانا لِيَبْتَلِىَ شُكْرَنا، فَخالَفْنا عَنْ‏طَريقِ اَمْرِهِ،وَ رَكِبْنا مُتُونَ 

يا چه زمانى مى‏توانيم شكرش را بجاى آوريم؟ هيچگاه! و سپاس خداى را كه در پيكر ما ابزار گشودن اندام را سوار كرد، و آلات بستن آنها را مقرر فرمود، و ما را از نسيمهاى حياتبخش بهره‏مند كرد، و اعضاى انجام دادن كار به ما مرحمت فرمود، و ما را با روزيهاى پاكيزه خوراك داد، و به فضلش ما را بى‏نياز كرد، و به عطاى خود سرمايه بخشيد، آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداريمان را بسنجد،و از انجام محرمات نهى فرمود تا شكر ما را بيازمايد، بعد از اين همه لطف از فرمانش سر پيچيديم، و بر مركب محرماتش 

زَجْرِهِ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ يُعاجِلْنا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَاَنّانا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً، وَانْتَظَرَ مُراجَعَتَنا بِرَاْفَتِهِ حِلْماً. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى دَلَّنا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتى لَمْ‏نُفِدْها اِلاّ مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْلَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ اِلاّ بِها لَقَدْ حَسُنَ بَلآؤُهُ عِنْدَنا، وَ جَلَّ اِحْسانُهُ اِلَيْنا، وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنا، فَماهكَذا كانَتْ سُنَّتُهُ فِى التَّوْبَةِ لِمَنْ كانَ قَبْلَنا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مالا طاقَةَ لَنا بِهِ، وَ لَمْ‏يُكَلِّفْنا اِلاّ وُسْعاً، وَ لَمْ‏يُجَشِّمْنا اِلاّ يُسْراً، وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّا حُجَّةً وَ لا عُذْراً، فَالْهالِكُ مِنّا مَنْ هَلَكَ عَلَيْهِ، وَالسَّعيد مِنّا مَنْ رَغِبَ اِلَيْهِ. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ ما حَمِدَهُ بِهِ اَدْنى‏ مَلآئِكَتِه

سوار شديم، با اين همه به عقوبت ما شتاب ننمود،و بر انتقام ما عجله نكرد، بلكه از سرِ رحمت و از باب كرم با ما مدارا فرمود، و از سرِ مهربانى و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار كشيد. سپاس خداى را كه ما را به توبه و بازگشت راهنمايى كرد كه اين حقيقت را جز از عطاى او نيافتيم، اگر همين يك عنايت را از فضل او به حساب آوريم هر آينه اِنعام او درباره ما نيكو، و احسانش در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظيم است، زيرا روش او در پذيرش توبه در رابطه با گذشتگان چنين نبوده، بدون شك آنچه را در توانايى ما نبوده از ما برداشته، و جز در خور امكان ما به ما تكليف نفرموده، و ما را به غير از كار آسان وانداشته، و در اين زمينه براى هيچ كدام از ما حجت و بهانه‏اى باقى نگذاشته، پس در ميان ما بدبخت كسى است كه برخلاف رضاى او ترك طاعت كند، و خوشبخت از ما كسى است كه به سوى او توجه نمايد. و سپاس خداى را به كلّ آن سپاسى كه نزديكترين ملائكه به او، 

اِلَيْهِ، وَاَكْرَمُ خَليقَتِهِ عَلَيْهِ، وَاَرْضى‏ حامِدِيهِ لَدَيْهِ، حَمْداً يَفْضُلُ سآئِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنا عَلى‏ جَميعِ خَلْقِهِ، الْحَمْدُ مَكانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَيْنا وَ عَلى‏ جَميعِ عِبادِهِ الْماضينَ وَالْباقينَ، عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَميعِ الْاَشْيآءِ، وَمَكانَ كُلِّ واحِدَةٍ مِنْها عَدَدُها اَضْعافاً مُضاعَفَةً اَبَداً سَرْمَداً اِلى‏ يَوْمِ الْقِيمَةِ، حَمْداً لامُنْتَهى‏ لِحَدِّهِ، وَ لاحِسابَ لِعَدَدِهِ، وَلا مَبْلَغَ لِغايَتِهِ، وَ لاَانْقِطاعَ لِأِمَدِهِ، حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً اِلى‏ طاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَبَاً اِلى‏ رِضْوانِهِ، وَ ذَريعَةً اِلى‏ مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِيقاً اِلى‏ جَنَّتِهِ، وَ خَفيراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ اَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، 

و گرامى‏ترين آفريدگان نزد او، و پسنديده‏ترين ستايشگران آستان او. وى را ستوده‏اند، سپاسى بالاتر از سپاس ديگر سپاسگزاران مانند برترى پروردگارمان بر تمام مخلوقات، و او را سپاس و حمد دربرابر تمام نعمت‏هاى او كه به ما و به بندگانش که در گذشته بوده اند و باقی بندگانش كه هستند و مى‏آيند دارد، سپاسى به عدد تمام اشياء كه دانش او بر آن احاطه دارد، و چندين مقابل هر يك از آنها به طور جاويد و هميشگى تا روز قيامت، سپاسى كه حدش را پايانى، و شماره آن را حسابى، و پايان آن را نهايتى، و مدت آن را انقطاعى نباشد، سپاسى كه باعث رسيدن به طاعت و بخشش او، و سبب رضا و خشنودى او، و وسيله آمرزش او، و راه به سوى بهشت او، و پناه از انتقام او، و ايمنى از غضب او، 

وَ ظَهيراً عَلى‏ طاعَتِهِ، وَ حاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ، وَ عَوْناً عَلى‏ تَاْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظآئِفِهِ،حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِى السُّعَدآءِ مِنْ اَوْلِيآئِهِ، وَ نَصيرُ بِهِ فى نَظْمِ الشُّهَدآءِ بِسُيُوفِ اَعْدآئِهِ، اِنَّهُ وَلِىٌّ حَميدٌ.

و يار و مددكار بر طاعت او، و مانع از معصيت او، و كمك بر اداء حق و وظائف حضرت او باشد، سپاسى كه به سبب آن در گروه نيكبختان از دوستانش درآئيم، و در سلك شهيدان به شمشير دشمنانش قرار گيريم، كه همانا حضرت او يارى دهنده و ستوده است.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار