قصه‌های قرآن؛

ماجرای سه دعای ناکام که برای زاهد قوم بنی اسرائیل دردسرساز شد

ماجرای زاهدی از قوم بنی اسرائیل،که خداوند (توسط پیامبر آن عصر) به او ابلاغ کرد که سه دعای تو به اجابت خواهد رسید را در اینجا بخوانید.

ماجرای سه دعای ناکام که برای زاهد قوم بنی اسرائیل دردسرساز شد/ روایتی جالب درباره شأن نزول آیه175  سوره اعرافبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ یکی از مورخین و تاریخ نگاران بزرگ بشریت، پروردگار عالم و کتاب مقدس قرآن کریم است که با بیان روایت های مختلف، تاریخ اسلام را ورق می زند.

در بنی اسرائیل زاهدی زندگی می‌کرد، خداوند (توسط پیامبر آن عصر) به او ابلاغ کرد که سه دعای تو به اجابت خواهد رسید، آن زاهد بی‌همت و نادان در این فکر فرو رفت که این دعا‌ها را در کجا به کار برد، به همین سبب با همسرش مشورت کرد و او گفت: «سالهاست که در خدمت تو هستم و در سختی و آسایش با تو همراهی کردم، یکی از آن دعا‌ها را در مورد من مصرف کن و از خدا بخواه مرا از زیباترین زنان بنی‌اسرائیل قرار دهد، تا تو از زیبایی من بهره‌مند شوی»

زاهد پیشنهاد او را پذیرفت و دعا کرد او از زیباترین زنان شود، آوازه زیبایی همسرش به همه جا رسید و مردم از هر سو برای زیباترین زن آن زمان نامه‌های عاشقانه می‌نوشتند و آرزوی ازدواج با او در سر می‌پروراندند. کم‌کم زن زیبا مغرور شد و بنای ناسازگاری با شوهرش نهاد و سرانجام کار شوهرش خشمگین شد و از دعای دوم استفاده کرد و گفت: «خدایا از دست زنم، جانم به لب رسیده، او را مسخ گردان.» دعایش مستجاب شد و زن به صورت خرس درآمد وقتی که فرزندانش مادر خود را اینگونه دیدند به زاهد اعتراض کردند و هنگامی که این اعتراض ها شدت گرفت زاهد ناگزیر در دعای سوم از خدا خواست تا همسرش به صورت روز‌های نخستین باز گرداند.
 
زن به صورت اول بازگشت به این ترتیب سه دعای مورد اجابت زاهد به هدر رفت و آن زاهد نادان بر اثر مشورت با زن نادان‌تر از خود سه گنجینه را که می‌توانست به وسیله آن سعادت دنیا و آخرتش را تحصیل کند، باطل و نابود نمود.
 
«وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ (۱۷۵)»، و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد (۱۷۵)
 

منبع: قصه های قرآن به قلم روان، محمد محمدی اشتهاردی

 
انتهای پیام/
 

روایتی جالب درباره شأن نزول آیه175 سوره اعراف

 

برچسب ها: قرآن ، سخن بزرگان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۳:۳۱ ۲۹ دی ۱۳۹۶
عجب
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۴۹ ۲۸ دی ۱۳۹۶
عجیب است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۴۹ ۲۸ دی ۱۳۹۶
عجیب است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۴۹ ۲۸ دی ۱۳۹۶
من نفهمیدم چی گفت
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۲۵ ۲۹ دی ۱۳۹۶
ایراد از داستان نیست ایراد از جای دیگس
Iran (Islamic Republic of)
محسن
۲۱:۱۳ ۲۸ دی ۱۳۹۶
کاش 3 تا ارزو هم به من می دادند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۰۳ ۲۸ دی ۱۳۹۶
کاشکی من فقط یک آرزویم برآورده میشد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۳۷ ۲۸ دی ۱۳۹۶
منکه نفهمیدم چی شد
Germany
ناشناس
۱۹:۱۵ ۲۸ دی ۱۳۹۶
نفهمیدم چی شد
Iran (Islamic Republic of)
فرزاد
۱۶:۱۶ ۲۸ دی ۱۳۹۶
داستان جالبی بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۵۵ ۲۸ دی ۱۳۹۶
خیلی عالی بود تشکر
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۰۳ ۲۸ دی ۱۳۹۶
خداوندا عمر رهبر ما را تا ظهور پاینده کن
Germany
ناشناس
۱۱:۴۰ ۲۸ دی ۱۳۹۶
این حالا تفسیره ولی هر کسی از خدا نشانه هایی دریافت میکنه که اگه نسبت به آنها بی تو جهی کنه به مرور زمان کور و کر میشه و از گمراهان میشه این تجربه شخصی منه
United States of America
ناشناس
۱۱:۱۷ ۲۸ دی ۱۳۹۶
جالب بود
Iran (Islamic Republic of)
حسین
۱۰:۵۰ ۲۸ دی ۱۳۹۶
خیلی زیبا و حکمت آموز بود ، لطفاً بیشتر قصه های قرآنی در سایت قراردهید باتشکر
آخرین اخبار