مروری بر هفته نامه های افغانستان

بازخورد انتقادی و تحلیل موضوعی حملات انتحاری خونین در دهه اول بهمن ماه و بررسی ابعاد داخلی و خارجی این رخدادها بر اغلب سرمقاله هفته نامه های افغانستان سایه انداخته است و نشریه های اندکی در این هفته موضوعی اجتماعی را به عنوان سوژه سرمقاله خود برگزیده اند.

مروری بر هفته نامه های افغانستانبه گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، بازخورد انتقادی و تحلیل موضوعی حملات انتحاری خونین در دهه اول بهمن ماه و بررسی ابعاد داخلی و خارجی این رخدادها بر اغلب سرمقاله هفته نامه های افغانستان سایه انداخته است و نشریه های اندکی در این هفته موضوعی اجتماعی را به عنوان سوژه سرمقاله خود برگزیده اند.

* مدنیت 
پایگاه اطلاع رسانی رئیس جمهوری افغانستان یکشنبه هفته جاری خبر داد که حکم بازنشستگی 164 تن از نظامیان ارشد را امضا کرده است.
دلیل این اقدام جدا از اجرای روند اداری معمول ،پسوند بازسازی بدنه نیروی انسانی و ایجاد فرصت برای ارتقای نیروهای جوان نیز داشت.
این حرکت دولت مخالفان و موافقانی داشت که برخی مخالفان آن را اقدامی سیاسی خواندن و گفتن که این نوعی پاکسازی بدنه دفاعی افغانستان از نیروهای با تجریه و جنگ دیده ای است که در دوران مجاهدت مردم این کشور تجربه استقامت و مبارزه با اشغالگران شوروی سابق را در چنته داشتند.
حتی برخی از مخالفان مدعی شدند که بیشتر افرادی بازنشسته شده اند که در فرمانبری مناسبی در برابر نیروهای خارجی نداشته اند .
اما این اقدام موافقان خود را نیز داشت و هفته نامه مدنیت در سرمقاله این شماره خود زیر عنوان «فرهنگ خوب بازنشستگی؛ اصلاحاتی که نباید سیاسی شود» با این رویکر به این موضوع پرداخته است.
در این مطلب آمده است : به گفته شاه حسین مرتضوی سرپرست دفتر سخنگویی ریاست جمهوری، بازنشستگی 164 ژنرال نیروهای دفاعی توسط رییس‌ جمهوری در راستای اصلاحات و ایجاد فرصت برای ژنرال های جوان این افراد به سمت بازنشستگی سوق داده شدند.
در ادامه با اشاره به جوان بودن کشور افغانستان آمده است در کشور ما بازنشستگی نه تنها موجب ایجاد چالش و مشکل نمی‌شود، که خود راه حل دقیق و مناسب برای روی کار آمدن نیروهای جوان، موثر و با داشته‌های امروزی است.
در این سرمقاله تاکید شده که کادر رهبری نهادهای نظامی و دفاعی باید کارآزموده، متخصص و مجرب باشند و شکی نیست و افزوده است که اما در افغانستان تعداد افسران و ژنرال های نیروی دفاعی که سن بالایی دارند و به لحاظ فیزیکی از آنها عملی در صحنه‌های جنگ و نبرد ساخته نیست، بیشتر از حد معمول در ارتش‌های امروزی است.
این هفته نامه به حدود پنج دهه بحران، هرج و مرج و فروپاشی نهادهای تربیت کادر نظامی و اثر فرسایشی آن اشاره کرده و نوشته است : همین امر موجب شده‌ که در تمام این دوره‌ها هم تلفات نظامیان ما و هم تلفات ملکی در نبردهای مسلحانه افزایش داشته و همچنان مصارف هنگفت مالی و تسلیحاتی بر نهادهای دفاعی ما تحمیل شود، در حالی ‌که بازده و نتایج کار نهادهای دفاعی نیز بسیار اندک بوده است.
در ادامه به ملاحظات سیاسی در هفده سال جنگ علیه تروریسم در نظام سیاسی جدید اشاره شده و آمده است، ضعف عدم تخصص، مهارت و اقتدار لازم نظامی، نظامیان و کادرهای نظامی ما موجب شده که جنگ در برابر تروریسم توفیقی چندان نداشته باشد و این امر سبب شده که در مقابل، گروه‌های دهشت‌افگن جان گرفته ، جسارت بیشتر در برابر نظامیان ما به ‌خرج دهند.
نویسنده سرمقاله به یادآوری کار حکومت موقت و انتقالی به رهبری حامد کرزی آورده است : در آن مقطع بخش بزرگی از نظام و حکومت در دست مجاهدین بود، یک عده کثیری از افسران وابسته به تنظیم‌های جهادی که کمتر تحصیلات نظامی اکادمیک داشتند و از اخلاق و معیارهای یک نظامی مسوول، آگاهی لازم در اختیار نداشتند و با رویکرد قومی وارد بدنه نهاد‌های دفاعی ما شده‌اند و نیز سبب شد از یک جهت میزان بی‌مسئولیتی‌ در این نهادها بیشتر باشد و از جانب دیگر فساد گسترده در نهادهای دفاعی نیز تا حدی وابسته به چنین کادرهایی بوده است.
در ادامه می خوانید که بی‌مسوولیتی و فساد دو پدیده خطرناک برای تمام نهادهاست، به‌خصوص برای نهادهای دفاعی که چون موریانه عمل می‌کند.
اما در مدت یک‌ و نیم دهه، به مقدار زیادی کادر نظامی تحصیل‌ یافته، متخصص و متعهد تربیت شده‌اند که بتوانند بار سنگین سیستم دفاعی کشور را در جنگ جاری به ‌دوش بکشند، اما جای تاسف این است که چنین نیروها و کادرها، کمتر در مقیاس تصمیم‌گیری و بخشی‌های مدیریتی نهاد‌های دفاعی کشور حضور داشتند.
این هفته نامه نوشته حالا که با توجه به نیازهای روز این اصلاحات شروع شده و این امر خطیر در خور توجه رهبری کشور قرار گرفته است، بدون تردید موثر و کارا خواهد افتاد و از سوی مردم نیز مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
و در ادامه خواسته به‌ جای این که بودجه هنگفت نظامی صرف نیروهای غیر موثر، از کار افتاده و بی‌انگیزه بشود، صرف نیرو و کادر موثر، جوان، کارا و باانگیزه شود.
اما در آخر نویسنده این روند کار را مشروط کرد و آورده است: به عنوان اثر این اقدام هم شرایطی دارد که یکی از این شرایط سیاسی نشدن این نیروهاست و در صورتی‌ که نهاد‌های امنیتی و دفاعی ما فعالیت‌های ملی و غیر سیاسی نداشته باشند، بازهم همان دیگ و همان آش خواهد بود.

*اقتدار ملی 
در دهه اول بهمن ماه جاری افغانستان شاهد حملات تروریستی خونین در سطح کشور به ویژه در شهرکابل بود و این وضع افکارعمومی را بشدت علیه حکومت تحریک کرد و منتقدان به علت آن چه ناتوانی در تامین امنیت می خواندن مطالب زیادی منتشر شد و از نشریاتی که با توجه به این حملات سرمقاله خود را به انتقاد از این وضع اختصاص داد هفته نامه اقتدار ملی است.
این هفته نامه در این شماره زیر عنوان «کابل جولانگاه سوداگران مرگ! هراس‌افکنی (تروریسم) را از ریشه بخشکاند» نوشت : کابل مرکز اقتدار سیاسی حکومت، جولانگاه سوداگران مرگ شده است ،هراس‌افکنان هر نقطه‌ این شهر را که بخواهند مورد هجوم وحشیانه قرار می‌دهند از مراکز نظامی- امنیتی تا مساجد، هتل‌ها، چهارراهها و نقاطی با ازدحام در شهررا و هیچ نقطه‌ای در امان نیست، در بسیاری از این حملات هراس‌افکنانه، صرفا انسان (فارغ ازموقف و موقعیت سیاسی- اجتماعی آن ) مورد هدف است.
سپس افزوده حال و روز مردم افغانستان تاسف‌بار است؛ حکومت حامد کرزی، هراس‌افکنان را برادران ناراضی خواند؛ حکومت وحدت ملی، مخالفان سیاسی نامید؛ ایالات متحده آمریکا نیز این مرگ‌آفرینان حرفه‌ای وقاتلان مردم افغانستان را هراس‌افکن نمی‌داند، بلکه شورشیانی می‌داند که از ظلم و فساد و عدالت‌ستیزی حکومت مرکزی به ستوه آمده‌اند و با مرگ‌آفرینی‌شان، درواقع نارضایتی و ناخشنودی خود را از حکومت مرکزی اعلام می‌کنند!
اقتدار ملی می نویسد: مرزی بین دوست و دشمن وجود ندارد. تعریفی از ماهیت و هدف جنگ وجود ندارد؛فقدان سیاست مشخص امنیتی - دفاعی حکومت، نوع ادبیاتی که حاکمان ما در رابطه با هراس‌افکنان به کار می‌برند ونیز رویکرد غیرمنطقی حامیان بین المللی حکومت نسبت به پدیده تروریسم در افغانستان، موجب ابهام و سردرگمی عمیق ملی در مواجهه با تهدید هراس‌افکنی شده است.
در ادامه این سرمقاله می خوانیم که دیگر از شدت قبح قساوت کاسته شده و انتحار و انفجار به یک فرهنگ تبدیل شده است. حساسیت ملی نسبت به افراد و گروهایی که در پی تحقق منویات و مزدوری به بیگانگان هستند، کم ‌رنگ شده است! اکنون سربازان فداکار ما نمی‌دانند برای چه می‌جنگند؟ و در برابر کی می‌جنگند؟!
نویسنده تصریح می کند که به نظر ما اهداف و هویت هراس‌افکنان مشخص است. آنان هراس‌افکنانی هستند که از بیگانگان دستور می‌گیرند و با همه ارزش‌های جهان شمول انسانی وآموزه‌های اصیل دینی مخالفند وهیچ نوع شک و شبهه‌ای درماهیت تروریستی آنان وجود ندارد. هرنوع تردید و سردرگمی را، خود ما ومتحدین بین المللی ما ایجاد کرده‌اند.
همچنین نویسنده مدعی شده است که اکنون ابتکار عمل در دست هراس‌افکنان است ، هرگاه خواستند هجوم می‌آورند، قتل‌عام می‌کنند، بساط حکومت را بهم می‌ریزند و خوف‌انگیزترین جنایت‌ها را مرتکب می‌شوند. اما حکومت ونهادهای امنیتی- دفاعی ما به شدت ضعیف، منفعل وفاقد هرنوع برنامه امنیتی- دفاعی هستند و صرفا براعمال ددمنشانه آنان حیرت‌زده نظاره‌گرند وبر محکومیت صرف دهشت‌افکنان بسنده می‌نمایند!
این مقاله تداوم این وضعیت را برای زندگی مردم ناممکن دانسته و ادامه می دهد باید به درد و رنج مردم افغانستان پایان داد.
در بخش پایانی سرمقاله این هفته نامه شش راهکار برای حل معضل تروریست ، مهار ماشین دهشت‌افکنی و ایجاد صلح و ثبات در کشور و منطقه پیشنهاد و ادامه می دهد؛ به حکومت و متحدین بین‌المللی آن توصیه می‌کنیم به سراغ خاستگاه هراس‌افکنی بروید و ریشه تروریسم را به شیوه زیر بخشکانید: 
1- طالبان را با همه شاخه‌هایش درفهرست گروه‌های تروریستی قرار دهید.
2- ازشورای امنیت سازمان ملل بخواهید پاکستان، حامی منطقه‌ای هراس‌افکنان رادرفهرست کشورهای حامی تروریسم قرارداده و زمینه‌های حقوقی تحذیر وتنبیه بین‌المللی آن را فراهم آورد.
3- پاکستان و به ‌خصوص ISI حامی وعقبه استراتژیک هراس‌افکنان را که راهبرد مبارزه باهراس‌افکنی را به شدت به چالش کشیده، مورد تحریم همه جانبه قراردهید ودرصورت لزوم گزینه قهروخشم رانیز برروی میز قراردهید.
4- نهادهای امنیتی- دفاعی را ازوجود عناصر نفوذی هراس‌افکنان وحامیان خارجی آنان پاکسازی کنید.
5- نهادهای امنیتی- دفاعی را ازهرحیث تقویت کنید وبه اهلش بسپارید
6- زمینه شکل‌گیری دولت قانون‌مند ملی را فراهم نمایید.

*انسجام 
هفته نامه انسجام در انتقاد به وضع امنیت در سرمقاله این هفته به سه حمله خون بار اخیر در افغانستان شامل حمله به هتل اینترکانتیننتال، حمله با آمبولانس بمبگذاری شده در چهار راه صدارت و بیمارستان جمهوریت و حمله مهاجمان به گردان 111 کابل که صدها قربانی با اکثریت مطلق غیرنظامی اشاره کرد و نوشت : این حمله‌ها واکنش‌ها و محکومیت‌های زیاد ملی و بین‌المللی را نیز در پی داشت.
انسجام تامین امنیت روانی را در اولویت دیده و می نویسد کاخ ‌سفید اعلام کرد با طالبان مذاکره نمی‌کند و به دنبال آن ارگ ریاست‌ جمهوری افغانستان نیز گفت که طالبان از «خط قرمز» عبور کرده‌ و حکومت افغانستان از این پس مذاکرات صلح را در میدان‌های نبرد پیش خواهد برد. 
این هفته نامه در سرمقاله خود با عنوان «روزهای خونین پایتخت؛ مردم نگران، مسئولان ناتوان » دیدگاههای مقامات دولتی مبنی بر دخالت پاکستان در این حملات را یادآوری می کند.
در ادامه می نویسد وزیر کشور و رئیس‌ عمومی اداره امنیت ملی کشور به اسلام‌آباد سفر کردند و گفته می‌شود اسناد دست‌داشتن حلقه هایی در پاکستان را در حملات اخیر کابل به مقام‌های آن کشور، ارایه کرده‌اند.
این نشریه معتقد است که حملات فاجعه‌بار کابل نشان داد که نهادهای امنیتی و دفاعی در پیش‌گیری رویدادهای تروریستی تا چه اندازه ضعیف‌، بی‌برنامه و فاقد توانایی هستند. به خصوص این که تروریستان با استفاده از روش‌های تقریباً تجربه‌َ شده، نقاط حساس و محافظت شده پایتخت را که به صورت معمول دارای پوشش قوی امنیتی است، هدف قرار دادند. 
این هفته نامه نتیجه این حملات را زیر سوال بردن کارایی نهادهای امنیتی و به بی‌اعتمادی شهروندان خوانده و ادامه می دهدکه مردم پس از این حملات شوک دیده‌اند و به همین ترتیب، فعالیت‌های اقتصادی و کسب و کار آسیب دیده و روند زندگی در پایتخت فلج شده است.
سرمقاله انسجام این گونه ادامه یافته که در چنین حالت دشوار، انتظار می‌رفت که متولیان امور امنیتی و در کل رهبران حکومت از چرایی وقوع این حملات به مردم وضاحت می‌دادند؛ اما در کنفرانس که مسئولان ارشد امنیتی داشتند، پاسخ دقیق و قناعت‌بخش ارایه نشد. آنان نه تنها از تأمین امنیت پایتخت در روزها و هفته‌های آینده نتوانستند اطمینان دهند؛ بلکه با سخنان چندپهلو به نحوی تأیید کردند که تهدیدها همچنان ادامه دارد.
واقعیت اما این است که فرار از مسئولیت، منحرف کردن افکارعامه و پوشاندن لایه‌های خشونت هیچ دردی را دوا نمی‌کند و مردم را بیش‌تر از پیش نسبت به حکومت بدبین می‌سازد.
به هرحال، با رویدادهای خونین اخیر، در کنار امنیت فیزیکی، امنیت روانی نیز از مردم سلب شده است. ترس، تشویش، بی‌اعتمادی و بدبینی بر جامعه مستولی است. تغییر حالت موجود و برگرداندن آرامش روانی به جامعه یک نیاز فوری است، کاری که حکومت یا نتوانسته و یا هم نکرده است که در هردو حالت، بی‌کفایتی را نشان می‌دهد.

*نننی افغانستان 
«تروریسم بر کمند ضعف ها سوار است» عنوانی است که هفته نامه «نننی افغانستان» به معنای افغانستان امروز برای سرمقاله این شماره خود انتخاب کرده است .
این هفته نامه به نشست مجمع عمومی شورای عالی صلح افغانستان که شنبه این هفته با حضور محمد اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان و عبدالکریم خلیلی رئیس این شورا حضور داشتند ، اشاره دارد و می نویسد : در این نشست مشتی را باز نمود که نمونه چندین خروار کاستی و نارسایی در بدنه نظام دولتی است.
در ادامه آمده است : آقای خلیلی گفت برخی نارسایی های محاکم و پلیس سبب شده تا مردم به صفوف مخالفین بروند و همچنان در اعترافی مشابه دکتر عبدالله عبدالله رئیس اجرایی حکومت وحدت ملی نیز روز یکشنبه در پروان اذعان داشت که نتوانسته اند خدمتگزار مردم شوند.
این هفته نامه این اعتراف به کاستی های نظام را تازه ندانسته و افزوده است : اما این باز از زبان یکی دو مسئول بلند پایه حکومت در حضور رئیس جمهوری کشور اهمیت خاص دارد.
در ادامه آمده تصریح شده که مهم این است که اعتراف به کاستی چه جایگاهی را در مسئولیت پذیری های بعدی مسئولین دولت احراز خواهد کرد و چگونه منجر به انگیزه پرداختن به رفع کاستی ها می گردد.
این هفته نامه معتقد است اگر این گونه اعتراف ها صرف بر اثر فشار اذهان عمومی و طفره رفتن از مسئولیت در پی یک رشته حملات خون بار تروریستی صورت گیرد و فقط در حد اعتراف به کاستی باقی بماند از ارزش آن کاسته خواهد شد اما اگر منجر به عبرت اندوزی اخلاقی - وجدانی ،برنامه ریزی و راهکار آفرینی های موثرو عملی گردد می تواند هم ارزش والایی کسب کند و هم جایگاه معترف را از لحاظ اعتباری و مسئولیت پذیری نزد مردم بالا ببرد.
سرمقاله نننی افغانستان نوشته است که حقیقت این است که یک نظام ناکام در حکومت داری خوب ،غرقه در فساد گسترده ، روزمره زده، منتظرکمک خارجی ، درگیر مخالفت ها و بازی های درون حکومتی و مواجه با یک جنگ بزرگ پیچیده و طولانی آن هم در یک کشور فقیر، به اندازه زیادی مانند یک ماشین تولید سرباز برای مقاصد و اهداف غیر طبیعی و غیر انسانی می گردد .
ادامه مطلب اشاره دارد که افغانستان با ساختار نامنسجم بدوی و نیمه بدوی اجتماعی و بافت ضعیف و ناهمگون قومی تباری و مذهبی می تواند جایگاه و جولانگاه زشت ترین و خطرناک ترین نیروهای بازمانده قرون وسطایی و توحش مدرن موجود قرن 21 قرار گیرد .
این هفته نامه سپس پیکان انتقاد را به سوی رویکردهای داخلی می گرداند و می نویسد : ما همواره از این حرف می زنیم که پایگاه های تروریستی خارج از مرزهای افغانستان قرار دارد از بیرون تجهیز و تعلیم دیده به افغانستان فرستاده می شوند که در این حقیقت انکارناپذیر شکی هم وجود ندارد اما این مسئله را هم فراموش نکنیم که تروریسم صادر شده از خارج تا خانه دومی و ماوای مناسب دیگری در درون مرزهای افغانستان نداشته باشد نمی تواند پای از آن سو به این سوی مرز بگذارد.در حقیقت می توان گفت که اجتماع فروریخته فقیر و دولت نا کام و ضعیف افغانستان میزبانان مهربان و غیر مستقیم تروریسم صادر شده از خارج هستند.
و در آخر بحث را اینگونه جمع می کند و می افزاید :پس بهترین راه برای نجات از تروریسم این است که خانه دوم را از نزد تروریستان پس بگیریم ؟ آنها را میزبانی نکنیم جامعه ورشکسته و مردم دل شکسته خود را مداوا وزنده سازیم نظام دولتی نیرومند ایجاد کنیم مرزی های خود را گذرناپذیر سازیم و این را باید بدانیم که تروریسم به دولت ها و جوامع ضعیف حمله ورمی شود پس چاره کار این است که جامعه و دولت خود را نیرومند کنیم در غیر آن این تروریسم است که برای ما سرنوشت می تراشد.

*صدای مردم 
این هفته نامه تلاش کرده است در سرمقاله این شماره خود راهکاری برای بهبود وضع امنیت ارائه کند و زیر عنوان « روزهای مرگبار و خونین کابل چه باید کرد؟» می نویسد: جنگ افغانستان بیشتر ازهر زمان دیگری پیچیده تر به نظر می رسد. هم عناصر دخیل در این جنگ بیشتر شده و هم نوع آن تغییر کرده است. هیچ جای کشور امن نیست ،شهرها ، روستاها ،راهها و حتی مناطق تحت کنترل حکومت به صورت مستقیم و جدی تحت تهدید گروه های تروریستی قرار دارد.
ادامه می دهد، رویدادهای اخیر نشان می دهد که گروههای دهشت افکن نه تنها در جنگ نفوذی دست برتر داشته اند بلکه در جنگ جبهه ای و بطور کلی از طریق عملیات نظامی مستقیم علیه نیروهای دولتی انگیزه قویتری دارند.
سپس در تحلیل جبهه مقابل تروریست ها می نویسد : در این طرف اما اوضاع متفاوت است نیروهای امنیتی دفاعی کشور انگیزه ای کافی برای ادامه جنگ ندارند احساس عاطفی و انسانی جامعه در برابر قتل و کشتار بی تفاوت شده است.
به ارزش ها و موئلفه های اساسی صلح و تفاهم کمتر توجه می گردد و از همه بدتر به جای اقدام نظامی در برابر خشونت گران به تقبیح جنایات جنگی آنها پرداخته می شود.
نویسنده این سرمقاله اشاره دارد که احساس انزجار همگانی در برابر رفتارهای نفی کننده زندگی مرده است و ادامه می دهد واقعیت این است که زندگی در افغانستان با ترس و وحشت مداوم همراه است کمتر روزی را می توان شاهد بود که دهها کشته و صدها زخمی سرخط اخبار رسانه ها نباشد.
ادامه مطلب آمده است : در چنین وضعی که هیچ چیز سرجایش نیست تنها بخت گذار از بدبختی های کنونی راه اندازی احساس مشارکت همگانی است و چهره های معتقد به منافع عمومی و ملی اندیش می توانند نقش تعیین کننده و نجات بخش در این زمینه ایفا کنند.
هفته نامه تاکید دارد که هر چند چنین چهره هایی در این سرزمین اندک هستند اما همین معدود چهره ها اگر بخواهند می توانند با برجسته کردن کارشکنی ها و سوء مدیریت کارگزاران قدرت آشکار کردن جنایات متجاوزان و اراده راه حل احساس مشارکت همگانی برای تغییر وضعیت را در میان افرد جامعه خلق کنند ودر غیر این صورت شرایط دشوار کنونی پیچیده تر خواهد شد و میزان تلفات ، خسارت ها و بدبختی بیشتر و بحران فراگیر تر می شود.

* سنجه 
هفته نامه سنجه یک برداشت نادرست در افکارعمومی افغانستان را در سرمقاله این هفته مد نظر قرار داده و تلاش دارد بیان کند که مشکل افغانستان اعتراف پاکستان به حمایت از تروریست نیست بلکه موضوع اصلی رفع کاستی های داخلی است .
در مطلبی با عنوان «اعتراف پاکستان مسیر جنگ را تغییر می دهد؟» آمده است دولت افغانستان می گوید که مقامات پاکستان اعتراف کرده اند که طالبان از خاک این کشور برای سازماندهی حملات علیه افغانستان استفاده می کنند و وعده همکاری جدی با کابل را داده اند.
این هفته نامه به سفر ناگهانی معصوم استانکزی رئیس امنیت ملی و ویس احمد برمک وزیر کشور در روز چهارشنبه هفته گذشته به پاکستان اشاره دارد و می افزاید: روز پنجشنبه 12 بهمن در نشست خبری در کابل آنها گفتند که شواهد و مدارک غیر قابل انکاری از سازماندهی حملات در پاکستان علیه افغانستان را به مقامات این کشور ارائه دادند.
در ادامه آمده است: این در حالی است که به باور کارشناسان نه تنها این سفر تصمیمی معقول و مناسب نبود بلکه رهاوردهای آن نیز نمی تواند تغییری امید بخش در مسیر جنگ و صلح در افغانستان ایجاد کند و به آرزوهای دیرینه افغانستان در این زمینه جامه عمل بپوشاند.
اینکه پاکستان در به حضور تروریست های طالبان در خاک خود وسازماندهی حمله های تروریستی درآن جا اذعان می کند خبر مهمی به حساب نمی آید.
نویسنده ادامه می دهد: پاکستان کشوری است که خود یکی از بزرگ ترین دستگاههای تولید تروریسم در مقیاس انبوه است و هم اکنون نیز بر بسیاری از گروه های تروریستی و برنامه های آینده آنها برای بی ثبات ساختن منطقه اشراف امنیتی، اطلاعاتی ، سیاسی و معنوی دارد .
پاکستان به عنوان پدید آورنده تروریسم در منطقه و به ویژه در افغانستان راه های مبارزه علیه آن را نیز بهتر از افغانستان می داند .
با این حساب صرف تهدیدهای مشترک نه تنها به تنهایی کافی نیست تا پاکستان را به همکاری مشترک با افغانستان ترغیب و دل گرم کند این امر در قدم اول نیازمند آن است که همه آن چیزهایی را که پاکستان با تقویت و تجهیز و پرورش و گسیل تروریستان به افغانستان در «جنگ اعلام نشده» با افغانستان در گذشته دنبال می کرد اکنون به دست آورد .
این هفته نامه می نویسد که پاکستان سال هاست خود را در سیاست و قدرت افغانستان یکی از بازیگران اصلی و محوری می داند و خواستار حق و سهمی مشخص و بزرگ در ساز و کار قدرت بوده است .
بعد به گذشته اشاره دارد و می افزاید : در جنگ های داخلی امتیازطلبی ها و خواسته های سلطه جویانه و انحصار گرایانه پاکستان از مسیر حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار سبب شد تا مجاهدین به جای تفاهم بر سر غنائم هنگفت و پیروزی ها بزرگی که از رهگذر مقابله با شوروی بر انداختن رژیم کمونیست دکتر نجیب الله کسب کرده بودند پس از فراغت از شر دشمن متجاوز خارجی به جان هم بیفتند و تردید وجود ندارد که حمکتیار و حزب اسلامی به رهبری او که مستقیم به آی. اس. آی. وصال بود عامل اصلی و موتور محرک جنگ داخلی بود .
به اختصار می توان اشاره کرد که ریشه اصلی این رویکردها در بلند پروازی های ملی گرایانه سردار داود و داعیه غیر عملی و به شدت تهییج کننده و تحریک آمیز او مبنی بر تشکیل پشتونستان بزرگ و نیز معضل حقوقی خط دیورند نهفته است.
از آن زمان تا امروز پاکستان از طرق مختلف سعی کرده است تا تنور تنش و تفرقه را در افغانستان داغ نگه دارد و از مسیر تقویت گروههای تروریستی زمینه نفوذ و حضور خود را به مانند یکی از طرف های اصلی بحران افغانستان تثبیت نماید.
در حال حاضر این طالبان هستند که به عنوان اهرم فشار پاکستان و مسیر و مجرایی برای حفظ نفوذ آن کشور در افغانستان عمل می کنند.
سرمقاله هفته نامه سنجه با این نگاه ختم می شود که با این حساب نیازی به احراز دخالت پاکستان در نا امنی ها ی خونین افغانستان و اعتراف اسلام آباد به رابطه آن کشور با طالبان و سایرجریان های تروریستی نیست آنچه که مهم است راهکارها و رهیافت های مقابله با این معضل دیرینه و ریشه دار است چیزی که هنوز به مانند یک ضعف بزرگ امنیتی و چالش عمیق سیاسی دولت افغانستان را با چالش رو به رو کرده است .

*خرد
سرمقاله هفته نامه خرد در این شماره با عنوان «واقعیت را کتمان نکنید ، هیچ کس طرف دار طالبان و داعش نیست » گزارش یک رسانه غربی را در مورد گستره سلطه طالبان درافغانستان سوژه کرده است.
این هفته نامه در پی نشر یک گزارش تحقیقی که در ارتباط با مناطق نفوذ و تحت کنترل گروه طالبان و داعش در افغانستان از سوی رادیو «بی بی سی» تهیه و منتشر گردید و مقامات امنیت این کشور آن را مبالغه آمیز و دور از واقعیت خواندند می نویسد: گزارش مدعی بود که گروه طالبان اکنون در 70 درصد از خاک افغانستان فعال هستند و کنترل 14 شهرستان را که چهار درصد از خاک این کشور است در سلطه کامل دارند و همچنان 253 شهرستان دیگر حضور فعال و علنی دارند که در این مناطق حدود 15 میلیون تن یعنی 50 درصد نفوس افغانستان زندگی می کنند.
در ادامه یادآوری کرده است که وزارت دفاع افغانستان با انتشار اطلاعیه ای این گزارش را مبالغه آمیز و دور از واقعیت عنوان کرده است.
و افزوده است که در این شکی نیست که گروه طالبان نسبت به چند سال پیش فعالیت هایشان گسترش یافته و در بیشتر مناطق کشور فعالیت دارند اما این به آن معنا نیست که شهروندان افغانستان خواهان حضور این گروه باشند بنا حکومت افغانستان به جای این که واقعیت را از مردم پنهان کند باید به همکاری مردم و تقویت نیروهای امنیتی به مبارزه جدی تر علیه طالبان و داعش بپردازد.
به گفته این هفته نامه طالبان در بیشتر مناطق افغانستان واحدهای اداری و محاکم خود را دارند افراد این گروه از مردم مالیات اخذ می کنند و به صورت آزادانه از میان مردم سرباز گیری می کنند ، راه رفت و آمد و جاده های عمومی را به روی مسافران می بندند و دست به کشتار مردم می زنند و حتی در برخی موارد مردم به دلیل فساد گسترده که در اداره های دولتی وجود دارد از روی ناگزیزی به محاکم طالبان مراجعه می کنند.
این مطلب در ادامه می نویسد اما مقام های حکومتی به جای این که بر دفع این مشکلات مردم برنامه ریزی کنند و مناطقی که طالبان برآن کنترل دارند را آزاد کنند با نشر اطلاعیه این گزارش را به دور از واقعیت و مبالغه آمیز می خوانند.
این متن با انتقاد به این رویکرد مسئولان نظر خود را این گونه به پایان می برد که می توان گفت مقام های حکومتی اگر به فکر نجات مردم ازچنگ طالبان تروریست و داعشیان هستند باید در همکاری و هم سویی مردم دست به دست هم داده مبارزه جدی را علیه تروریستان طالب و داعش آغاز کنند در غیر آن با کتمان واقعیت نه تنها معادله به نفغ حکومت تغییر نخواهد کرد ، بلکه اعتمادی نیم بندی هم که مردم نسبت به این حکومت دارند از بین خواهد رفت.

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار