خواهرم پزشک بود و شوهرش یه لیسانس بیکار که با پول و خرج خواهرم فرستادش فوق خوند بعد اینقد کصافط و رذل بود که با پول خواهرم بهش خیانت میکرده و کتکشم میزده و ما نمیدونستیم ولی خونوادش هم میدونستن الان ده ساله طلاق گرفتن و خونوادش به این امید بودن مزه ی خرجایی که خواهرم بهش میداده زیر دندون خودش و خونوادشه و انتظار داشتن هر بلایی سرش بیارن و این هیچی نگه و دوباره برگرده تو اون خونه ی کثیف.باور کنید آرامش واسه ی خونوادم نذاشتن همش دنباله اینن ببینن خواستگاری داریمبرن یجوری بهم بزنن چونروز طلاق گفت بخدا نمیذاریم یکیتون جایی وصلت کنید اگر این دختر طلاق گرفت
من دو سالی هست که ازدواج کردم 25 سال سن دارم و یه دختر 6 ماهه دارم خانوم بنده همش ب حرف خانوادشه خانواده ای که خیلی دورن از ما شاید 1200 کیلومتر خیلی دخالت میکنن مشاور هم رفتیم نمیگم من ایراد ندارم ولی من درست شد اخلاقم ولی خانومم نه حرف گوش نمیده همونه بهتر که نمیشه هیچ بد تر میشه هر روز دعوا داریم دیگه آبرو برام نمونده میخوام طلاقش بدم ولی وابسته شدید به بچه دارم نمیدونم چکار کنم اگر طلاق بگیریم میگن تا 7 سال باید پیش مادر باشه...
سلام. به نظر شما راه درمان و متعادل سازی یه خانم دوقطبی چیه؟، بچه هم داره. شوهرش آدم خوب و بی حاشیه اییه اما خانمش فکر میکنه هر جایی دوسداره بره و مدان پرخاش کنه. ضمنا، آیا شوهر میتونه مانع ادامه تحصیل خانمش باشه یا قانونا نه؟
من دوساله نامزدم وتواین دوسال نامزدم۴بار کارعوض کرده و همش میگه من خوبم وکارام بدن. به خانوادمفهاشی میکنه وجدیدا دست بزن هم داره که من ازخانوادم قایم کردم.ازنظرفرهنگ هم خیلی پایینن.مشاورهم نه میگه طلاق بگیر نه میگه ازدواج کنین..چیکار کنم
سلام خانومي هستم 27ساله شوهرم خیلی خسیسه پولشو از من قایم میکنه بهم شک داره يه بچه مريضم دارم بخدا دیگه خسته شدم از دست این کاراش از دست این زندگی چیکار کنم ديگه دوستش ندارم دوست داشتنمون نسبت ب هم یکطرفه ب زور واسه من و بچه مريضم خرج میکنه با این ک يه کاسب درامدشم خوبه..
متاسفانه نقطه ضعف خانمها براي طلاق مسائل مالي و هزينه هاي زندگي بعد از طلاق است
اگر خانمها بتوانند از لحاظ مالي مستقل باشند مشكلشان كمتر است
البته در خيلي مواقع شوهر رضايت به طلاق نميدهد
حالا قدر ما مردایی که اهل ورزش و مرام و معرفتیم و دست بزن نداریم رو بیشتر میفهمین
ایرادی نداره من نه زنمو کتک زدم نه فحش دادم نه معتاد بودم منتها با 29 سال سنم مراعاتشو میکردم
من خانومی هستم سی و پنج ساله ، ده سال به شوهرم احترام گذاشتم ، ده سال از بهترین سال های جوانی ام رو به پاش ریختم ، با مستأجری بدبختی و بد رفتاری خانواده اش ساختم، خیانت دیدم بخشیدم ، هیچ چی براش کم نزاشتم ، بعد ده سال زندگی با کتک بیرونم کرد و مجبور به طلاقم کرد ، مهر هم نداد ، جهزیه ام رو هم با کلک بالا کشید ،در صورتیکه ده سال اختلاف سنی داشتیم ، خب یکی بگه من چه گناهی داشتم ؟
منم بعد از 3سال زندگی تصمیم گرفتم که از شوهرم جدا بشم.مشکل من اینه که این آقا اصلا چیزی به عنوان زندگی مشترک نمیدونه و هنوز فکر میکنه مجرده و تعهد به زندگی نداره!!
من سه ساله دارم با ی مردفوق العاده خسیس زندگی میکنم بارهاتعهد داده تازه شروع کرده به فحاشی حالاباخوشحالی ورضایت میخام جدا شم چون توکلم به خداست بعدبرام مهم نیس جامعه چ دیدی به من داره ارزش من به دیدگاه خودم درموردخودم بستگی داره من ی انسانم که روح خدادرمن دمیده شده پس ارزشم خیلی بالاس وازاین به بعد هم خودش پشتیبانم هست چون سکوت دربرابر ظالم خودش گناهه
اگر خانمها بتوانند از لحاظ مالي مستقل باشند مشكلشان كمتر است
البته در خيلي مواقع شوهر رضايت به طلاق نميدهد
ایرادی نداره من نه زنمو کتک زدم نه فحش دادم نه معتاد بودم منتها با 29 سال سنم مراعاتشو میکردم
هر چي كوتاه مي آييم پرروتر ميشن