نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۲۱
در انتظار بررسی: ۰
United States of America
ناشناس
۰۲:۲۲ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵
ممنونم خوب بود
United States of America
ناشناس
۰۲:۲۲ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵
ممنونم خوب بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۵۴ ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵
من کاملا مخالفم. وقتی تو جامعه ای که بیشتر مردمش چهرهای معمولی و زیبا دارن، کسی که چهر زشتی داره مورد تمسخر قرار می گیره و تو هیچ جمعی راش نمیدن. شما به این میگین عدالت.
وقتی خدا میتونه مشکلی رو از دوش بندش برداره چرا کمکی نمیکنه
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۱:۱۹ ۳۰ تير ۱۳۹۴
اصلا منطقی نیست .حالا این فرزند زشتی که بدنیا امده شماها میگید این دست خدا نیست ازپدر مادر زیبا فرزندان زیبا بدنیا میاد حالا سرنوشت این بچه زشت چی میشه مگه دست خودش بوده زشت بدنیا بیاد تو ازدواج به مشکل برمیخوره مگه خدا نمیگه نصف دینتو با ازدواج کامل کن این از کجا کامل کنه زشت بودن جوریه که هر چقد تلاش کنی بالا بری پایین بری هرکاریم بکنی همینه قیافت یکم منطقی باشید همین قران نمیگه مگه به شما قدرت انتخاب دادیم انتخاب قیافم دست خودم نیست که دست خداست
Singapore
مهدی جزینی
۱۰:۴۳ ۳۰ مهر ۱۳۹۳
حرف شما منطقی نیست! یعنی اگر در گذشته افراد نمی دانستند که ازدواج فامیلی منجر به ناقص شدن فرزند می شود و ازدواج کرده و صاحب فرزند ناقص شوند اشکال از خدا نیست! و اشکال از آنهاست! آنها که کف دستشان را بو نمی کردند که این اتفاق خواهد افتاد! اتفاقا مستقیما مقصر اصلی خداست! زیرا خدا می دانسته که آنها ندانسته اینکار را کرده اند و صاحب فرزندی شدند که تا پایان عمرش باید عذاب بکشد! اینجاست که مسئول اصلی خداست. زیرا تنها کسی بوده است که از عدم آگاهی آنها آگاه بوده است...
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۸ ۳۰ بهمن ۱۳۹۳
تمام امور دنيا، با هر عنواني كه دارند، زير عنوان عامّ امتحان الهي جا مي گيرند. لذا تمام امور دنيا، سوالات امتحاني اند.
تمام موجودات دنيا هم امتحان پس مي دهند حتّي سنگ و چوب و حيوانات و نوزادان و كودكان و ... ؛ لكن افراد بالغ، افزون بر امتحانات عامّ، امتحانات خاصّي هم دارند كه امتحان تشريعي خوانده مي شود.
تك تك موجودات دنيا، معاد هم خواهند داشت و جايگاه اخروي هر موجودي، تابع پاسخهايي است كه به امتحانات الهي داده است.
وقتي كسي اين جهان بيني قرآني را داشته باشد، ديگر دنبال مقصّر نمي گردد. مثل اين است كه دانش آموز وسط جلسه امتحان، سوالات امتحاني را حوادث ناگوار تلقّي كرده و معلّم را مقصّر اين ناگواري معرّفي كند. خود همين برخورد، يعني پاسخ غلط دادن به سوالات امتحاني
Iran (Islamic Republic of)
مهدی
۱۹:۲۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۴
خداوند نمی خواهد هیچ نوزادى ناقص الخلقه به دنیا بیاید، این گونه نوزادان در اثر اشتباهات والدین (به صورت عمدى یا سهوى) به دنیا آمده اند كه از نظر پزشكى نیز بسیارى از این عوامل شناخته شده است.

اگر سؤال شود كه چرا خداوند اشتباهات آنان را جبران نمی كند؟ در پاسخ می گوییم: خداوند، آفرینش را، بر اساس حكمت و علل و اسباب آفریده و اگر بخواهد با قدرت خود اشتباهات ما را در طبیعت اصلاح كند، باید نظام آفرینش را به هم بزند.

مثلاً؛ جاذبه براى زمین یك حكمت و ارزش است. این جاذبه است كه سبب بارش باران می شود. حال اگر بگوییم به خاطر سقوط كودكى یا انسانى یا هواپیمایى، جاذبه را از زمین بگیریم، علاوه بر از هم پاشیدن نظام خلقت، چه بركاتى را باید از دست بدهیم.

مانند این است كه دانش آموزى در امتحان جغرافى، مكان كوه هیمالیا یا اقیانوس اطلس را اشتباه نوشته باشد، آیا خداوند باید جاى كوه و اقیانوس را عوض كند؟!

اگر ظالمى سنگى را به صورت مظلومى پرتاب كرد، آیا خداوند باید قبل از رسیدن سنگ به صورت او، سنگ را پنبه كند یا صورت او را ضربه ناپذیر كند؟!

اگر كسى را در زمستان به داخل استخر آب سردى هُل دادیم، خداوند باید آب استخر را گرم كند؟

اگر مسافرى راه شهرى را به اشتباه رفت، آیا خداوند باید شهر را جابجا كند؟!

كسانى كه توقّع دارند خداوند از قدرت خودش خلاف هاى عمدى و سهوى انسان ها را جبران كند، اگر كمى فكر كنند، خواهند فهمید كه نتیجهء این توقّع، آن است كه هیچ چیز در جاى خود نباشد و یك نظام هرج و مرجى به وجود آید و همه چیز در هر لحظه در حال تغییر و تحوّل باشد و قدرت تدبیر و برنامه ریزى از عقلا گرفته شود.

پیدایش افراد ناقص الخلقه، علاوه بر مسأله امتحان و آزمایش، تابع نظام ضروری علت و معلولی است كه نظامی ذاتی و تكوینی است و تخلف ناپذیر است، ضمن آنكه آزمایشی نیز برای خود فرزند و والدین می باشد; هم چنان كه فرزند سالم نیز امتحان و آزمایش است. در این روند نیز به كودك ظلمی نشده است; زیرا همه انسان ها در این دنیا در بوته آزمایشند، به این معنا كه خداوند به هر یك ابزارهایی جهت تلاش و عمل برای تكامل نهایی عطا فرموده و این دنیا را مقدمه ای برای رسیدن به سعادت جاودانی قرار داده است و در محاسبه قیامت، كنش های هر كس را به تناسب امكانات، ابزارها و نعمتهایی كه در دنیا عطا فرموده خواهد سنجید و نسبت به محرومیت ها و دشواری هایی كه شخص در این جهان تحمل نموده و نسبت به آن شكر و صبوری پیشه كرده است، درجات عظیمی عطا خواهد نمود، به گونه ای كه دیگران آرزو خواهند كرد كه: ای كاش در دنیا آن دشواری ها، ناملایمات و محرومیت ها را می كشیدیم و اكنون از ثمرات شیرینش بهره مند می شدیم.

از نـظـر فـقـه اسـلامـی, اصـل در خـلـقـت صـحـت و تندرستی است و نقص و مرض بر خلاف اصل نخستین می باشد. بـرای هـمـیـن جـهت, اصل نخست در كالای فروشی این است كه بی عیب و نقص باشد، هر چند صحت در متن قرارداد نوشته نشود و یا به زبان نیاید.

قرآن مجید در بیان آفرینش انسان یادآور می شود كه او را به تدریج به قله تكامل می رساند، چنانكه می فرماید: (ثم انشاناه خلقا آخر فتبارك اللّه احسن الخالقین) (1). آنگاه او را به عالی ترین آفرینش درآورد، برتر است خدا كه بهترین آفرینندگان است.

قـرآن، در مـورد دیـگر یادآور می شود كه خدا انسان را به بهترین وضع و شكل آفریده است: لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم (2). ما انسان را به بهترین شكل آفریدیم.

این آیات می رساند كه اصل در آفرینش انسان، بی نقص و بی عیب بودن است.

و اگر انسانی فاقد چنین كمال می گردد، وجود او استثنائی است كه بر قانون خلقت وارد می شود. بـار دیـگـر قـرآن یادآور می شود كه خداوند انسانها را از شكم مادران بیرون می آورد، در حالی كه كوچكترین آگاهی ندارند و آنان را از طریق ابزار شناخت مانند چشم و گوش و دل با جهان خارج آشـنـا می سازد و از این طریق معلوماتی را به دست می آورد: (و اللّه اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شیئا و جعل لكم السمع و الابصار والافئده لعلكم تشكرون) (3). خداوند شماها را از شكم مادران بیرون آورد در حالی كه چیزی نمی دانستید و برای شما گوش و چشم و دل قرار داد تا سپاسگزار باشید.

این آیه تلویحا می رساند كه اصل نخست در آفرینش انسان, وجود چنین ابزارها است. و اگر انسان فاقد چنین ابزارها گشت, طبعا استثنائی در خلقت است. قرآن انسان را به عنوان عالی ترین قدرتمند كه بر زمین و دریا تسلط دارد, معرفی می كند: (و لقد كرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات وفضلناهم علی كثیر ممن خلقنا تفضیلا) (4). ما به فرزندان آدم برتری بخشیدیم. و آنان را بر بیابان و دریا مسلط ساختیم و از پاكیزه ها روزی دادیم. و بر بسیاری از آنچه كه آفریده ایم برتری بخشیدیم.

این گونه آیات كه بیانگر موقعیت بلند انسان از نظر جسم و تن و روح و روان است، می رسانند كه انـسان های ناقص الخلقه كه كمبودی بر تن و یا روان دارند، از ضایعات خلقت و به گونه ای تخلف از قـانون آفرینش به شمار می روند كه خدای عزوجل طراح آن می باشد، و هرگز برنامه خلقت بر اساس نقص و كمبود نبوده است و هر نوع پدیده ای بر خلاف كمال، جنبه ثانوی و استثنائی دارد.

1. سوره مومنون، آیه 15.
2. سوره تین، آیه 5.
3. سوره نحل، آیه 81.
4.سوره اسراء، آیه 73.

بحث پیرامون انسانهای استثنائی از چند جهت پر اهمیت است:

1- عامل این نقائص و استثناءها چیست؟
2- چگونه می توان از این پدیده های استثنائی پیشگیری به عمل آورد؟
3- آیا این نوع ضایعات با عدل الهی منافات دارد؟
4- آیا در قلمرو تكلیف كه همه انسانها در پیشگاه خدا مسئولیت دارند، پایه مسئولیت این نوع انسانها بسان دیگر انسانها است یا با هم تفاوتهائی دارند؟

که ما تا حد امکان به تبیین هر یک از این موضوعات می پردازیم:

بررسی عوامل پدیده های استثنائی در انسان، جنبه های علمی دارد كه علم امروز توانسته است بر قسمتی از این عوامل دست یابد و علل این نوع فرزندان استثنائی را تعیین كند.

دانش بشری در پرتو تجربه، اموری از قبیل الكل، مواد مخدر، سیگار، آمیزشهای حرام و تا حد زیادی وراثت را علل این نوع پدیده ها معرفی می كند و در این قسمت بیش از همه پافشاری می نماید. ولی متأسفانه تعیین كنندگان این نوع عوامل، ناصحان مشفقی هستند كه سخنان و طرح های آنان ضمانت اجرایی ندارد و خود در محیطی سخن می گویند كه در آنجا الكل به جای آب مصرف می شود، و آمیزشهای حرام، خلاف قانون به شمار نمی رود. لذا علل این نوع پدیده های استثنائی در غرب، در عوامل یاد شده خلاصه گردیده است. در حالی كه غرب روی این عوامل اصرار دارد، ولی علل پیدایش چنین استثناها منحصر به عوامل یاد شده نیست. به گواه اینكه جهان اسلام كه برخی از این عوامل در آن كمتر وجود دارد، از چنین آسیبها و استثناها مصون نمانده است. از این لحاظ باید گفت: یك رشته عوامل دیگری نیز پدید آورنده این گونه انسانهای استثنائی می باشند.

از نظر احادیث اسلامی، عواملی برای این كار وجود دارد كه برخی را علوم و دانش های امروز بشر تصدیق می كند. ولی برخی دیگر با علوم محدود انسان قابل تفسیر و توجیه نیست. از این جهت نباید آنها را به بهانه اینكه این نوع عوامل در علم به رسمیت شناخته نشده اند كنار بگذاریم.

وحی، ابزار شناختی است كه هرگز خطا نمی پذیرد و اگر صدور این احادیث از مقام وحی، قطعی و استوار باشد، به طور مسلم عوامل معرفی شده، از اسباب پیدایش انسانهای ناقص الخلقه خواهد بود.

اصولاً باید توجه نمود علم، بخش كمی از مجهولات انسان را حل كرده و پرده از آنها برداشته است و اقیانوس بیكران جهل بشر، گسترده تر از آن است كه با نورافكنهای ناتوان عقل و خرد، همه نقاط آن روشن گردد. بیجاره كسی است كه به علم نارسا و دانش كوتاه خود بنازد و گزارشهای آموزگاران الهی را نادیده بگیرد.

بنابراین آنچه كه در آن احادیث، علل پیدایش آن نوع پدیده های معرفی شده اند، گزارشهائی است كه باید قلمرو علم قرار گیرد، شاید در آینده سر پنجه علم پرده از روی آنها بردارد.

آنچه از احادیث اسلامی استفاده می شود این است که قسمت اعظم این نقیصه ها مربوط به جهل و نادانی والدین نسبت به وظائف خود درباره همسران و نحوه آمیزش و كیفیت پرورش فرزندان است. به یك معنی، این نقیصه ها و كمبودها، غرامتی است كه پدران و مادران در مقابل جهل و نادانی خود می پردازند.

که برخی از این عوامل عبارتند از:

الف- سوء تغذیه:

احادیث اسلامی، سوء تغذیه را مایه پیدایش این نوع كمبودها دانسته و حُسن تغذیه را یك نوع پیشگیری تلقی كرده اند.

1- پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) فرمود: به زنان باردار «به» بخورانید زیرا این میوه مایه زیبائی كودك و حسن خوی او خواهد بود

«اطعموا السفرجل فانه یحسن اولادكم» (بحارالانوار، 63/176)

2- مردی محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شد، در حالی كه فرزند ضعیف و ناتوان او همراه وی بود. امام از آن مرد سؤال كرد: چرا فرزند تو لاغر است؟ آن مرد یادآور شد كه فرزندم علیل و ناتوان است. امام فرمود: به او مقداری «قاووت» بده زیرا این غذا مایه رشد گوشت و استحكام استخوان می گردد (بحار، 101/105)

این نمونه ای بود از احادیثی كه تغذیه مادر را در دوران بارداری، و تغذیه خود كودك را در صحت و تندرستی نوزادان كاملا مؤثر دانسته، از این نظر، آنچه را كه بهداشت امروز در دوران بارداری برای مادران تكلیف می كند، یك وظیفه اسلامی است كه باید از آن پیروی كرد و همچنین دستوراتی كه پزشكان برای رشد نوزادان سفارش می كنند، همه و همه جزء برنامه های اسلامی است.

حال كه در پرتو پیشرفت علوم طبیعی، انواع ویتامین ها، كشف شده و به صورت بهداشتی در اختیار مادران قرار گرفته است، می توان مطابق دستور پزشك بر قسمتی از این مشكلات پیروز آمد، و نوزادان استثنائی را به حد كمتر رسانید.

ب- وراثت:

وراثت اصلی است كه اسلام آن را كاملاً محترم شمرده و بر آن صحنه نهاده است. اگر علم « ژنتیك » در غرب، علم نوظهوری است، اما قانون وراثت به صورت كلی در قرآن و احدیث اسلامی وارد شده است و طب سنتی و تجربه های دیرینه مردم، بر آن صحه نهاده اند. قرآن مجید میفرماید:

«وَالْبَلَدُ الطَّیبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِاذْنِ ربهِ والذی خبثَ لا یَخْرُجُ اِلانكِداً» (اعراف/57)
سرزمین پاكیزه، گیاه آن به امر پروردگار به خوبی بیرون می آید ولی سرزمین شوره زار جز گیاه كم در آن نمی روید.

این آیه كه جنبه مثلی دارد، اشاره به قانون وراثت است و اینكه تندرستی و بیماری پدر و مادر، در رشد كودكان كاملاً مؤثر است.

پس به قطع می توان گفت قسمتی از این نقصیه ها مربوط به پدر و مادر است كه در فرزند تجلی میكند.

و ما در این مورد نمونه هائی را یادآور میشویم:

1- امیر المؤمنان(علیه السلام) فرمود: «هرگز با دختران كم عقل و ابله ازدواج نكنید، زیرا همنشینی آنان مایه ناراحتی و روان. آمیزش با آنها مایه تباهی فرزندان است» (وسائل الشیعه، 14/94)

2- رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) فرمود: «با خویشاوندان نزدیك ازدواج نكنید، زیرا میوه چنین ازدواجی، ناتوانی و لاغری فرزندان شما خواهد بود» (المحجة البیضا، 3/94)

ج- آمیزش در ایام معذوریت:

اسلام، دوران تقاعد (حیض) را برای زن، دوران نقاهت و یك نوع ناراحتی توام با نیاز به استراحت تلقی می كند، در حالی كه در برخی نوشته ها منسوب به شرائع آسمانی این دوره از زندگی زن به صورت بدی تفسیر می شود. تا آنجا كه این گروه از زنان را در ایام تقاعد، یك موجود ناپاك فرض می كنند كه باید غذا و زندگی او را جدا كرد و با او بسان یك حیوان نجس العین رفتار نمود! در مقابل، اسلام این حالت را نقاهت تلقی می كند وچنین می فرماید:
«یَسْئلونَكَ عَنِ المَحیضِ قَلْ هُوَ اَذَیَّ فّاعْتَزلوا النساء فی المحیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّی یَطْهُرْنَ» بقره/223
[از تو درباره زن حائض سوال می كنند بگو دوران قاعدگی دوران ناراحتی زنان است و باید در چنین ایام از نزدیكی با آنان خودداری كرد. آنگاه كه پاك و تمیز شدند با آنان نزدیكی نمائید].

انعقاد نطفه در ایام قاعدگی زن یك مسئله بعید است نه محال. از این جهت هیچ بعید نیست كه در چنین وضعی، نزدیكی مایه انعقاد نطفه فرزند شود ولی باید توجه نمود كه چنین فرزندی صالح و تندرست نخواهد بود زیرا پدر تخمی را در سرزمین ناقابل و متعفن افشانیده است.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «افراد كریه المنظر و بدقیافه میوه های تلخ و بدرنگ آمیزش های دوران قاعدگی زنان است». (المحجمه البیضا، 3/113)

در حدیثی، نزدیكی با همسر در دوران تقاعد مایه ابتلای فرزند به بیماری جذام و پیسی دانسته شده است (بحارالانوار، 100/283)

د- آداب آمیزش:

آمیزش زن و مرد، اجابت یك درخواست فطری است. در حالی كه این كار، یك عمل طبیعی و غریزی است، ولی در اسلام آدابی برای آن بیان شده است كه تخلف از آن مایه تباهی فرزند می شود.

علم بشر هر چند بر بسیاری از اسرار این نوع آداب و دستورات پی نبرده، ولی امید است كه پیشرفتِ علم، بر اسرار این آداب دست یابد. (رک: وسائل الشیعه، ج 14)