حتما لقمه اي از سفره اش هم خورده اي..(نمك خوردن ونمكدان شكستن؟)نمك زندگي او شهيدان خونين كفن ايرانند....وتو نمي دانم به چه فكر مي كردي و مي نوشتي...دوباره كمي فكر كن ...زخمهاي تن من هنوز مي سوزند....!
خانم اشراقی بنده فرزند شهید هستم وحدود 34 سال از عمرم میگذرد ولی تا کنون اینقدر دلم از توهین کسی مثل شما نرنجیده بود شما که نماد رهبر کبیر هستی چرا اینقدر دنبال تخریب ایشان هستی با این عذر خواهی کار ننگینت را نمیتوتنی پاک کنی اگر راست میگویی ما تا کنون هیچ یک از دختران امام ویا همسر ایشان را ندیدهایم اول زنی هستی که از خانواده امام آنهم با صورتی ارایش کرده ظاهر میشوی و دخترت را با آن همه ظاهر زننده وارد دیار کفر(کانادا) میکنی اگه توانستی این لکه ننگ بی حجابت را از صفحه های اینترنت بر داری بنده هم مانند هزاران خانواده شهید از این یاوه گی هایت صرفه نظر میکنم.
سلام
خانم اشراقی ! صفحه فیس بوک را می بندی ولی عکس هایی؟! که در این صفحه گذاشتی هیچگاه از ذهن بینندگان پاک نمی شود. مادربزرگ مرحومتان هیچگاه در هیچ رسانه ای رویت نشد . هیچ مصاحبه ای نکرد. حتی در خاطراتی از ایشان خواندم که حتی پس از سالها که از ازدواجش با حضرت امام می گذشت از پشت پرده با برادر شوهرش آقای پسندیده صحبت می کرد. ولی شما با بقول خودتان تابو شکنی توانستند بکنند.
ای کاش شما بجای ورود به مسائل سیاسی فعالیت های دیگری رو از همان ابتدا شروع میکردید .اشتباه کردید که وارد بازیهای سیاسی شدید.با موقعیتی که دارید عرصه های بیشماری برای خدمت به ملت ایران در برابر شما قرار داره.
سلام ، ضمن تقدیر از بستن صفحه فیس بوکتان ، متذکر میشوم بدلیل وابستگیتان به خانواده ی امام راحل مسولیت سنگینی یر دوشتان است امید که در حفظ وجهه و شخصیت حضرت امام موفق باشید
ولی ما نمیتونیم داشته باشیم....خیلی جالبه ....
!
تو مي نويسي و من رنج مي كشم!
تو مي نويسي و من مي سوزم!
اگر غير از تو بود كمتر درد مي كشيدم..
تو روي زانوي امامم نشسته اي..
حتما لقمه اي از سفره اش هم خورده اي..(نمك خوردن ونمكدان شكستن؟)نمك زندگي او شهيدان خونين كفن ايرانند....وتو نمي دانم به چه فكر مي كردي و مي نوشتي...دوباره كمي فكر كن ...زخمهاي تن من هنوز مي سوزند....!
نويسنده:مادر وطن!
خانم اشراقی ! صفحه فیس بوک را می بندی ولی عکس هایی؟! که در این صفحه گذاشتی هیچگاه از ذهن بینندگان پاک نمی شود. مادربزرگ مرحومتان هیچگاه در هیچ رسانه ای رویت نشد . هیچ مصاحبه ای نکرد. حتی در خاطراتی از ایشان خواندم که حتی پس از سالها که از ازدواجش با حضرت امام می گذشت از پشت پرده با برادر شوهرش آقای پسندیده صحبت می کرد. ولی شما با بقول خودتان تابو شکنی توانستند بکنند.