خدای ترو ب آبروی فاطمه زهرا تورو ب دستای بریده حضرت ابولفضل قسمت میدم ب عشق احسان رحم کن سولمازش خوب شه ب آرزوشون برسن دوست دارم سالهای دیگه دوباره بیان تو ماه عسل اون سالی ک میان سولماز رو پاهای خودش راه بره بادستای سالم دست احسانو بگیره روی صندلی ماه عسل بشینن و موفق شدنشونرو با افتخار بکن خدا جون سولماز خوب کن ب حالت قبلش برگرده ب همون حالتی ک خودش گفت من واسه خودم ابهتی داشتم الهی آمین
سلام واقعااین یه عشق واقعی هستش.تواین دوره زمونه پسرادختراروفقط برای قیافه میخوان.خدااحسان وسولمازو واسه هم دیگه نگه داره.نمیخوام به پسرابی احترامی کنم ولی خیلی نامردن البته بعضیا.اقاپسرامثل اقااحسان باشید.
سلام
آدم هایی مثل احسان خیلی زیادن ولی کار احسان قابل ستودنه
من م خودم قصه زندگیم مثل احسانه بسی سخت تر از اون .من دو ماه بود عقد کرده بودم که با نامزدم تصادف کردیم .نامزدم دو ماه تو کما بود ضربه مغزی شده بود با وجود این کهدو ماه بود باهم اشنا شده بودیم من ولش نکردم و نشستم و پرستاریش رو کردم .خیلی وقتا دیگه کم میاوردم ولی بخدا توکل میکردم .نامزدم حتی از نظر عقلی هم مشکل پیدا کرد .ولی با وجود اون باز نتونستم تنهاش بزارم .خدا رو شکر الان کمی بهتر شده عروسی هم گرفتیم بعد از 4سال .من عاشقشم .
امیدوارم احسان و سولماز سلامت باشن وخدا بهشون کمک کنه...ان شاالله از این امتحان الهی سربلند بیرون بیان.فقگ کافیه به معجزه های خدای بزرگ ایمان داشته باشن...
امیدوارم احسان و سولماز سلامت باشن وخدا بهشون کمک کنه...ان شاالله از این امتحان الهی سربلند بیرون بیان.فقگ کافیه به معجزه های خدای بزرگ ایمان داشته باشن...
عشقای اینچنینی وجود داره اما متآسفانه اکثرآ یک طرفه ش. من 8 ساله عاشق یه دخترم که روز اول بهش گفتم عاشق بشم نمیتونم ترکت کنم گفت منم تا آخرش باهاتم. دو سه سال اول داداشم که لندن بود برام دعوتنامه فرستاد و کارای سفارت و تحصیلمو توی لندن انجام داد و فقط مونده بود آماده شم و برم اما فقط با یک مکالمه تلفنی و مخالفتش قید همه چی رو زدم و تو ایران موندم و اوضام روز به روز داغون شد و سرمایه گذاری کردم که تو ایران بمونم اما ضرر شدیدی کردم و از درس و دانشگاهمم افتادم و ... و اون دختر بخاطر شرایط مالیم که بد شده بود سرکوفت خواستگاراشو بهم زد و هر روز کمتر از روز قبل جوابمو میداد تا اینکه ... توی یه ماشین در حال ... با همکارش گرفتنش !!! بخشیدمش اما با خودم عهد کردم دیگه دختری تو زندگیم نیاد و تا ابد فقط با خیالش و یادش ازدواج کنم. تا ابد عاشقش میمونم اما ...
الان ک 2ماه از برنامهماه عسل میگذرهمن هنوزتوکف احسان وسلمازموندم .انشااله سال بعد با ÷ای خودش بیاد یا کم کم دستاش خوب خوب بشه.خلاصه با 1وضعیت بهتری بیاد تو برنامه دلمون برا جفتشون تنگ شده
احسان عزیز مرسی که اومدی و قصه ات را برامون گفتی. اینقدر خیانت و دروغ و بچه بازی و سودجویی دیده بودم که دلم برای قصه های عاشقانه یک ذره شده بود. برای من ازدواج شده بود مثل یک معامله! برای همین تنفر داشتم از اشنایی با انسانها! ولی تو به ما امید دادی که هنوز در بین مردم انسانهایی هستن که زیبا و صادق زندگی میکنند
یادبگیرن مردایی که عشق روباهوس اشتباه گرفتن..احسان عزیزبرای سلامتی و صبوریه خودت و خانم گلت هرروزدعامیکنم معجزه دورنیست امیدت به خداباشه انشاالله برسه روزی که توی برنامه ماه عسل سلامتی سولمازتوببینیم تروخدابگیدآمییین
آدم هایی مثل احسان خیلی زیادن ولی کار احسان قابل ستودنه
من م خودم قصه زندگیم مثل احسانه بسی سخت تر از اون .من دو ماه بود عقد کرده بودم که با نامزدم تصادف کردیم .نامزدم دو ماه تو کما بود ضربه مغزی شده بود با وجود این کهدو ماه بود باهم اشنا شده بودیم من ولش نکردم و نشستم و پرستاریش رو کردم .خیلی وقتا دیگه کم میاوردم ولی بخدا توکل میکردم .نامزدم حتی از نظر عقلی هم مشکل پیدا کرد .ولی با وجود اون باز نتونستم تنهاش بزارم .خدا رو شکر الان کمی بهتر شده عروسی هم گرفتیم بعد از 4سال .من عاشقشم .