من با مادرپیرخودم زندگی می کنم من دو خواهر بزرگتر ازخودم و برادری کوچکتردارم مادر ما خیلی ستم کشیده تا ما رو بزرگ کنه چون پدرخیلی زود از دست دادیم غروب که از سرکارامدم صدای گریه مادرم قلبمو بدرد آورد خیلی گریه کردم تا بفهمم چرا ناراحته رفته خانه برادرم اونهم ازخانه بیرونش کرده ماندم که چرا اینقدرقدرنشناس شده خیلی اوضاع مالیش خوبه مابابدبختی بزرگ شدیم ۲روزه حالم خیلی خرابه
سلام مطمعن باش یک روزی وقتی پسره ان مرد نمک نشناس بزرگ بشه همان کاری که با مادرش کرده همان کارو با پدرش می کنه چون چوب خدا بقدری درد داره که زشت ترین پدر دنیا معرفی بشه تا ان روز فرزندانمان یا نوه هایمان زشت ترین مرد دنیارو خواهند دید با تشکر
مادرش آرزوی دیدن نوه اش را داشته ولی این پسر پس فطرت این آرزو را از او گرفته است.
دوستان از نظراتتون مفرح شدم.
اگه حرف این زن درست باشه که پسرش لایق بدترین هاست اما نمی توان یکطرفه قضاوت نمود شاید همه ماجرا گفته نشده باشه
در ضمن درودبر برنامه ماه عسل.