بابا من یک مدت شش ماه با دختری برای ازدواج صحبت کردیم و تمام این سوالات را از هم پرسیدیم اما بعد از شش ماه خانواده دختر زمانی را برای مهر برون گفتند اما دو روز قبل از اون تاریخ زنگ زدند و گفتند که استخاره کردیم و بد اومده و بعد از چند روز متوجه شدم اون دختر با کس ديگه ای ازدواج کرده حالا دیگه من نسبت به ازدواج و دوره آشنایی بد بین شدم میترسم که نکند با دختری برم وقت و پول و احساسات بگزارم آخرشم اون یه لقمه چرب تر گیر باره و بره با کس دیگه ای.
سلام من اسمم ابوالفضل هستش من حدود یک سال هستش ک عاشق دختر داییم شده ام ولی نمیدانم ک چجوری ب اوم بگویم او یک سال از من کوچیکتر است تنها ترس من این است ک اگر ب او بگویم او ب خانواده اش بگوید و بد شود چون سن من هنو خیلی کمه میشه کمکم کنید؟
ک بدونم بهم میخوریم یا ن
تصمیم گیری برام سخت شده
همون بهتر که نشد
وگرنه داستان داشتی
برام آرزوی خوشبختی کنید .
و اگه چه جوابی بده خوب نیست...