می دانید چرا دشمنان اسلام از سردارسلیمانی می ترسند؟ چون سردارسلیمانی به سپاهی بودن بعنوان شغل نمی نگرد بلکه آن را وظیفه خودمی داند. فرق است، زیادهم فرق است بین کسانی که سپاهی بودن را شغل می دانند و آنانی که سپاهی بودن را وظیفه و تکلیف. مردم این جور آدمها را دوست دارند و وقتی کسی را مردم دوست داشته باشند، دشمنان ازاو می ترسند. کسانی که سپاهی بودن را شغل می دانند، نمی توانند مثل سردارسلیمانی باشند. شغل، ایجاب می کند شخص مواظب خودش باشد و اززندگی دنیوی نهایت لذت را ببرد اما سردارسلیمانی و یارانش زندگی را جهاد درراه عقیده می دانند. سردارسلیمانی می توانست مانند دیگران دنبال رفاه و آسایش باشد، اما خودش را دربطن حوادث می اندازد تاجایی که استکبارجهانی برای او جایزه تعیین می کند. خوش بحال این دلیرمردان که الگوی مردانگی و ولایتمداری هستند، مثل سردارسلیمانی کم نداریم، سردارسلیمانی های ناشناخته و گمنام، کم نیستند، درجای خودش و دروقت مقتضی، آنان هم ظاهرمی شوند. انقلاب اسلامی و مقاومت اسلامی اگراینچنین سردارانی نمی داشت که واقعیت پیدانمی کرد. پاسداری شغل نیست، وظیفه و تکلیف است، به نوع واندازه درجه هم نگاه نمی کند، هرجاماموریت باشد، باجان ودل می رود. هشت سال دفاع مقدس، امثال سردارسلیمانی بودند که صدهاهزاربسیجی رزمنده و آزاده وجانباز پروراندند. پاسدار واقعی، خودرا برای دیگران می داند نه دیگران را برای خودش، پاسدارواقعی، قدربسیج و بسیجی را می داند، حقوق قانونی آنان را رعایت می کند هرچند بسیجی برای حق و حقوق بسیجی نشد بلکه احساس تکلیف نمود و بسیجی شد. پاسداری هم تکلیف است، آیا اگر به پاسدارها طبق قانون حقوق ندهند، زندگیش چگونه تامین می شود؟ بسیجیان هم حقوق قانونی داشتند و دارند که متاسفانه ادا نشد. ارتش جمهوری اسلامی توانست حق وحقوق قانونی سربازوظیفه جانباز وآزاده را ادا نماید و نیروهای مسلح و وزارت دفاع تابع همان قانونی هستند که ارتش برای سربازانش اجرانمود.
هرجا دوست داری برو سردار
علی یارت
هرجا دوست داری برو سردار
علی یارت