ما با خانواده نقوی رفت و آمد داشتیم. افراد بسیار خوب و خیرخواهی بودند. بعد از اولین حادثه و کشته شدن پسر دوم ، خانواده انگار که به شوک رفتند. هیچ جوری این مسئله برایشان قابل هضم نبود. بعد از سالها این حادثه ناگوار اتفاق افتاد و عزیزانمان را از دست دادیم. مریم دختر خانواده کتاب شعری در سال 1389 به چاپ رساند به نام (قلب های اجاره ای). این تنها یادگاری است از مریم که برای ما مانده است. همیشه به یادش هستیم. خداوند رحمتشان کند. آمین
آقایون و خانمها اولا قضاوت نکنید ثانیا فکر نمی کنید ایشان بر اثر بیماری که داشته نتونسته خودشو کنترل کنه ثالثا بیایید دعا کنیم انشاالله هیچوقت از این حوادث برای هیچ خانواده ای نیفته.
این هم از عوارض بالا رفتن سن ازدواج هست،حالا برادرش مرد یه عقد محضری ساده میکردن و میفرستادن سر خونه زندگیش...پدر و مادری برای یه مرده زندگی یه آدم زنده رو به بازی میگیرن باید هم کشته بشن:)
چقدر تلخ و پر سوز .
کاش آدما بعد از هربار شکست یا ناکامی دکمه ای داشتن تا فشار بدن همه چیز از ذهنشون پاک بشه اینطوری دوباره و هرباره با عشق شروع می کردن
به خاطر یه دختر کل خانودشو کشت?!!!!!
خوب شد گرفتنش ها اگر به داعش ملحق میشد واویلاااا...
کاش آدما بعد از هربار شکست یا ناکامی دکمه ای داشتن تا فشار بدن همه چیز از ذهنشون پاک بشه اینطوری دوباره و هرباره با عشق شروع می کردن