واقعا بدترین درده فقط و فقط بخاطر اینه که توقع نداشتیم. آدم از غریبه که انتظاری نداره . دشمنشم که آدم حواسش بهش هست . از این زورت میاد که وقتی خاطر جمع پشت به پشته یارت دادی و مواظب دشمنی که به جگر گوشه هات ضربه نزنه میبینی دشنه تا دسته توی پهلوت رفته !دسته دشنه هنوز دست همسرته . آخه بی مرام من که جونم برا شما میدادم. چرا خودت گرفتی. آره اینه که تا سالها زجرت میده ولی من وقتیی کمرم زیر این غم شکست در پنج سال اندازه پنجاه سال پیر شدم تازه فهمیدم آخه احمق چرا برای گناه یکی دیگه خودتو پیر کردی . اون گناه کرده خودش چشمش کور دندش نرم حرصشم بخوره تو راهتو جدا کن تا امروز باهام بودی امروز خیانت کردی یک ثانیه لیاقت نداری حتی منو ببینی. فقط همین عزیزان شما خودتون خیلی با ارزشید خائنه که بی ارزشه. تورو خدا اصلا لیاقت نداره یک لحضه براش حرص بخوری . دردتون بجونم حیفید. احمد
سلام منم ۵ سال اردواج کردم شوهرم کم کم شروع به دروغ گفتن کردبعد نشانه هایروی بدنش دیدم.بازی بهانه ای میاورد.منم چون دوسش داشتم باورمیکردم اما الان واقعادارم میبینم که دارخیانت میکنه نمیدونم چیکار کنم ی دختر ۴ساله دارم
به نظرم هروقت کسی ازشریک زندگیش خیانت دید تنها راهش جداشدنه به خدا اینجور ادما عوض نمیشن فقط بایه مشت دروغ دارن شما رو بازیچه دست خودشون میکنن وعمرتون رو هدر میدن نزارید خیلی دیر بشه عمرتون رو الکی صرف چنین انسانهایی نکنید اینا ذاتشون پلیده برای خودتون ارزش قائل باشید به خدا من نمونه هاش رو خیلی توی اطرافم دیدم یکیش شوهرخودم اصلا مگه ادم چندبارفرصت زندگی کردن داره
اگر یاد بگیریم که ما حال که داریم خیانت میکنیم در واقع یکجورهایی به خودمان و وجودمان خیانت میکنیم و فردا دامن خودمان را میگیرد و خودش را به اشکال مختلف نشان میدهد پس خیانت به اجتماع بدتر از خیانت به خودت و همسرت است چون با خیانت به اجتماع به چندین نفر لطمه میزنی اما به همسرت فقط یکی است نه چند خانواده و با خیانت یک مدیر مسعول بدتر از خیانت زوجین است
درود بر همگی
منمی خانمه ۳۴سالهدهستم دوسال خورده ای عقد کردم هنوز عروسی نگرفتم از روز اول عقد خیانت دیدم خیلی دلم شکست کاش همون روز اول که عقد کردم جدا میشدم دلم بدحال خانواده ام سوخت .الان خیلی پشیمونم دلسرد شدم منی که تو زندگی چیزی براش کم نذاشتم چقدر خانواده ام هواشو داشتن فوق لیسانسم دست دلم ب کار نمیره اعتماد ب نفسمم از دست دادم هرشب با گوشیش وقتی خوابم تماس تصویری داره یواش صحبت میکنه دیشب ناخودآگاه بیدار شدم دیدم تماس تصویری داره صحبت میکنه آروم آروم واقعا هم خجالت نمیکشه تازشم میگه چیکار کردم مگه؟دیکه خسته شدم حالو حوصله هیچکی رو ندارم دلمم نمیاد ب خانواده ام بگم ناراحت شن دلم میخواد جدا شم هیچ انگیزه ای برای زندگی ندارم
سلام از الان داره خیانت می کنه بهتره که جدا شید مثل من با دوتا بچه همیشه شاهد خیانتش نباشید
ناشناس
۰۱:۴۹ ۰۷ آذر ۱۴۰۰
سلام دوستان
من از روز اولی که آشنا شدیم همدکمیپرستیدیم از همه لحاظ 20بودیم واقعا عاشق هم دگبودیم هم من هم اون بخار هم دگ خونمون رو میدادیم یه مجازی دلت اکانت زدیم چنتا خط قرمز داشتیم باید اونا رو رعایت میکردیم حساس بودیم دیدی یه روز سره هیچی قهر کردیم پا رو خط قرمزی من میزاشت بعد ده ماه هی تکرار میکرد هر خطایی میکرد میگفتم چرا این کارو کردی میگف تو برام خیانت کردی منم براتون آخر سر هم واس خودش پیج اینستا زده زده بود از اون روز هی ژنگمیزنه جواب نمیدم
تورو خدا برام کمک کنید دارم دق میکنم
سلام من زنی ۳۰ ساه هستم ۱۱ ساله ازدواج کردم و سه تا بچه دارم ازدواج ما سنتی بود ولی چون تنها مردی بود ک تو زندگی تجربه اش میکردم خیلی زود بهش وابسته شدم عاشقش شدم ولی اون فقط روزای اول بعداز عقدمون بهم ابراز علاقه میکرد کم کم که میدید من عاشقش شدم و روش حساسم اون بی توجهیش به من بیشتر شد ناگفته نماند که شب اولی ک عقد کردیم پیامهای دوست دخترشو تووگوشیش دیدم همیشه فکر میکنم بهم خیانت میکنه ولی هیچی تو گوشیش ندیدم بنظرتون چرا این حسو دارم؟؟؟؟؟
سلام من زنی ۳۰ ساه هستم ۱۱ ساله ازدواج کردم و سه تا بچه دارم ازدواج ما سنتی بود ولی چون تنها مردی بود ک تو زندگی تجربه اش میکردم خیلی زود بهش وابسته شدم عاشقش شدم ولی اون فقط روزای اول بعداز عقدمون بهم ابراز علاقه میکرد کم کم که میدید من عاشقش شدم و روش حساسم اون بی توجهیش به من بیشتر شد ناگفته نماند که شب اولی ک عقد کردیم پیامهای دوست دخترشو تووگوشیش دیدم همیشه فکر میکنم بهم خیانت میکنه ولی هیچی تو گوشیش ندیدم بنظرتون چرا این حسو دارم؟؟؟؟؟
همسر من بواسطه شغلش با خانما در تماس هست ولی الان بعد از چند بار خیانت تلفنی که بخشیدمش
باز هم خیانت کرده و قبول نمی کنه میگه چیزی نیست متاسفانه دو فرزندم متوجه تماس ها شدن و همه چیز برای من ثابت شده خیلی وابسته همسرم هستم نمی تونک ببخشمش نمی تونم ترکش کنم
کاملت می دونه که من وابسته اون هستم و خیالش راحته باز هم ادامه میده به نظر شما من بتید چکار کنم
خودش هم اعتراف کرده که در حد شیطنت ...کمکم کنید
سلام موقعیت من خیلی فرق میکنه من یه پسر ۱۶ ساله هستم که شاهد خیانت مادرم به پدرم هستم و هیچ کس از این موضوع خبر ندارد به جز خود من مادر به صورت مخفیانه با یه مرد هم چت میکنه هم قرار میزاه هفته پیش اولین قرار گذاشتن و من از طریق گوشی دیگه به واتساپ مادر دسترسی دارم و چت های انها رو میبینم که نمیدونم اول با پدرم صحبت کنم یه با کی لطفا کمکم کنید اصلا تو شرایط جالبی نیستم نمیتونم رو درسم تمرکز کنم
سلام منم باهاتون موافقم کسی که خیانت می کنه دیگه نمیتونه ترک کنه به نظرمن مردهایی که خیانت می کنن خانم هاشون زیادی خوب هستن وزیاد محبت می کنن چون خوبی که زیادبشه مردسواستفاده می کنه خدالعنت کنه زن های کثیفی راکه باوجود داشتن شوهر زندگی ماراخراب می کنن
منمی خانمه ۳۴سالهدهستم دوسال خورده ای عقد کردم هنوز عروسی نگرفتم از روز اول عقد خیانت دیدم خیلی دلم شکست کاش همون روز اول که عقد کردم جدا میشدم دلم بدحال خانواده ام سوخت .الان خیلی پشیمونم دلسرد شدم منی که تو زندگی چیزی براش کم نذاشتم چقدر خانواده ام هواشو داشتن فوق لیسانسم دست دلم ب کار نمیره اعتماد ب نفسمم از دست دادم هرشب با گوشیش وقتی خوابم تماس تصویری داره یواش صحبت میکنه دیشب ناخودآگاه بیدار شدم دیدم تماس تصویری داره صحبت میکنه آروم آروم واقعا هم خجالت نمیکشه تازشم میگه چیکار کردم مگه؟دیکه خسته شدم حالو حوصله هیچکی رو ندارم دلمم نمیاد ب خانواده ام بگم ناراحت شن دلم میخواد جدا شم هیچ انگیزه ای برای زندگی ندارم
من از روز اولی که آشنا شدیم همدکمیپرستیدیم از همه لحاظ 20بودیم واقعا عاشق هم دگبودیم هم من هم اون بخار هم دگ خونمون رو میدادیم یه مجازی دلت اکانت زدیم چنتا خط قرمز داشتیم باید اونا رو رعایت میکردیم حساس بودیم دیدی یه روز سره هیچی قهر کردیم پا رو خط قرمزی من میزاشت بعد ده ماه هی تکرار میکرد هر خطایی میکرد میگفتم چرا این کارو کردی میگف تو برام خیانت کردی منم براتون آخر سر هم واس خودش پیج اینستا زده زده بود از اون روز هی ژنگمیزنه جواب نمیدم
تورو خدا برام کمک کنید دارم دق میکنم
باز هم خیانت کرده و قبول نمی کنه میگه چیزی نیست متاسفانه دو فرزندم متوجه تماس ها شدن و همه چیز برای من ثابت شده خیلی وابسته همسرم هستم نمی تونک ببخشمش نمی تونم ترکش کنم
کاملت می دونه که من وابسته اون هستم و خیالش راحته باز هم ادامه میده به نظر شما من بتید چکار کنم
خودش هم اعتراف کرده که در حد شیطنت ...کمکم کنید