برای این خاک و ناموس و چادر و غیرت و آزادی چه چیزایی فدا شده.
سلام بر آنهایی که، از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم....
قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم،به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم...
نماندند تا بمیرند، بلکه رفتند تا بمانند...
ایثارگران و جانبازان ما برای این که ما حالا با خیال راحت باشیم و زندگی کنیم از زندگی خودشون در 8 سال دفعا مقدس گذشتن از جون و مال و عشق و فرزند و زندگیشون بدون هیچ چشم داشتی به چیزی کاری کردن که قابل جبران نیست ،برای دفاع از میهن ناموس و در راه رهبر قدم برداشتند
من یه جوان 23 ساله هستم پدرم جانباز هستش
و من به عنوان یک پسر دست پدرم را میبوسم به خاطر این که از همه چیزش گذشت تا ما حالا این جایی باشیم که هستیم با خیال راحت
حدقل به جانبازان و ایثار گران عزیز کشورمان احترام بگذاریم
در حق این بزرگ مردان کشور ما هر کاری کنیم کم است
از همین جا دست پدرم و تمام جانبازان و ایثارگران کشور عزیزم ایران را میبوسم
اینجانب کارمند بنیاد شهیدو امور ایثارگران تهران بزرگ منطقه 5 و 22 بوده در تاریخ 1394/9/30 با سی و دو سال و هشت ماه خدمت بازنشسته شدم با توجه به شرایط کاری در بنیاد سازمان مرکزی خدمات مناسبی به کارمندانی که در شهرستان ( مناطق ) هستند ارائه نمی دهد و کارمندان همیشه در اضطراب و استرس هستند که مبادا اتفاقی ببافتد فقط به کارمندان و مدیرانی که در سازمان مرکزی خدمت می کنند بیشترین خدمات ارائه می شود وقتی بازنشسته شدم انگارکه اتفاقی نیافتاده و گویی در بنیاد نبودم بجز چند نفر از همکاران سیستم کاری انجام نداد از اینکه بازنشسته شدم خوشحالم و حقوقم را از تامین اجتماعی دریافت می کنم و دیگر کاری با بنیاد ندارم برای کارمندی که کشته شد متاسف هستم خداوند رحمت کند او را و به خانواده اش صبر دهد امید وارم دیگر اتفاقی نیافتد و تمام کارمندان بنیاد سلامت باشند.
سلام بر آنهایی که، از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم....
قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم،به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم...
نماندند تا بمیرند، بلکه رفتند تا بمانند...
ایثارگران و جانبازان ما برای این که ما حالا با خیال راحت باشیم و زندگی کنیم از زندگی خودشون در 8 سال دفعا مقدس گذشتن از جون و مال و عشق و فرزند و زندگیشون بدون هیچ چشم داشتی به چیزی کاری کردن که قابل جبران نیست ،برای دفاع از میهن ناموس و در راه رهبر قدم برداشتند
من یه جوان 23 ساله هستم پدرم جانباز هستش
و من به عنوان یک پسر دست پدرم را میبوسم به خاطر این که از همه چیزش گذشت تا ما حالا این جایی باشیم که هستیم با خیال راحت
حدقل به جانبازان و ایثار گران عزیز کشورمان احترام بگذاریم
در حق این بزرگ مردان کشور ما هر کاری کنیم کم است
از همین جا دست پدرم و تمام جانبازان و ایثارگران کشور عزیزم ایران را میبوسم
چرا هیچ وقت اسم قاتل را ذکر نمی کنید
دختراش یتیم شدن حاجی ناظمیان.
خدا بیامرزتش