نقل است که روزی تعدادی مگس دیدند فیلی آرمیده ، خرمگس که رئیس مگسها بود به دیگران میگوید : بریم فیلم رو بگیریم ، مگسها با اعلام موافقت به رو کمر فیل رفته و اندکی بعد به جشن و پایکوبی به مناسبت گرفتن فیل می پردازند ، ساعتی بعد فیل بیدار شده و برای رفع خستگی تکانی به خود میدهد مگسهای مست همه تار و مار شده و متلاشی ، فیل برخاسته و راه می رود بدون آنکه متوجه شود که چند مگس آمده بودند و چند مگس تلف شدند .
عاقبت ال سقوط مثل صدامه وقتی شدن مهره سوخته خود آ مریکا ......