من موقعی که مدرسه می رفتم اکثر این ویژگی ها رو داشتم پس بگو عامل انتحاری بودم و خودم خبر نداشتم :
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
من موقعی که مدرسه می رفتم اکثر این ویژگی ها رو داشتم پس بگو عامل انتحاری بودم و خودم خبر نداشتم :
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
من موقعی که مدرسه می رفتم اکثر این ویژگی ها رو داشتم پس بگو عامل انتحاری بودم و خودم خبر نداشتم :
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
من موقعی که مدرسه می رفتم اکثر این ویژگی ها رو داشتم پس بگو عامل انتحاری بودم و خودم خبر نداشتم :
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
من موقعی که مدرسه می رفتم اکثر این ویژگی ها رو داشتم پس بگو عامل انتحاری بودم و خودم خبر نداشتم :
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
آدمهای انسان نمایی که افسارشان را مثل گاو دادن دست مفتی های شان
غافل از اینکه در قیامت گفتن این که به دستور و فتوای فلان کس این کار را کرده ام پذیرفته نخواهد شد. و بیچاره شده اند.
این هایی که گفتین توضیح واضحات بود که
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
1:سن سالم که همین حدود بود.
2:کشون کشون مدرسه می رفتم.
3:از ناراحتی سرم پایین بود و راست می رفتم مدرسه .
4:کوله پشتی و کیف هم داشتم.
5:این یه قلم رو نمی دونم استفاده می کردم یا نه ولی سر کلاس معلم بهم می کفت فازت چیه چیزی زدی!!!
6:ناظم هم که پدرش دآمد از بس بهم گفت مگه چاله میدانه دستت همش تو جیبته.
7:سر کلاس هم که موقع درس پرسیدن می شد ظاهرم از این رو به اون رو می شد.
8:به لباس گشاد پوشیدن و شنبه یکشنبه که دیگه معروف بودم.
غافل از اینکه در قیامت گفتن این که به دستور و فتوای فلان کس این کار را کرده ام پذیرفته نخواهد شد. و بیچاره شده اند.