من احساس می کنم یه جن وارد بدنم شده نمیتونه رفتارمو کنترل کنه یا ضرر بدنی بزنه فقط هر وقت میترسه بدنم میلرزه یا هر وقت نام خدا میبرم مثل تار عنکبوت انگار روی پوستم میریزه یا پوست صورتم میکشه هر وقت نامشو میبرم بدتر میشه بعضی اوقات انگار توی گوشم پرپر میکنه و هوا میده مثل صدای بال پرنده وقتی عصبانی میشه حالت خشم به صورتم دست میده در حالی که خودم خشم نکردم انگار میخواهد عصبانیم کنه بعضی اوقات از دستش عصبانی میشم هر وقت بیاد خدا و دین و مذهب میفتم میاد هر وقت بیخیال میشم میره مخصوصا وقتی نماز میخونم میاد اذیت میکنه انگار میخواد از نماز زده بشم که شدم وقتی خدا رو از یاد میبرم چنین احساساتی
بهم دست نمیدهد ولی خدا بیادم میاد میاد اذیتاش شروع میشه
بهم تلقین میکنه که خداست تو میگی خدا منظورت منم یه طوری حساس شدم هر وقت دعا میکنم احساس میکنم به این موجود اشاره میکنم به این خاطر عصبانی میشم حالم بده میشه هر چی به ائمه متوصل میشم نمیره یا میره بر میگرده موجودی لجوج و بسیار موذی است قبلنا نبود ولی هفت ساله که اومده نمیره اگر بره دوباره بر میگرده پدر مادرم میگن مشکل عصبی این هفت ساله دارو میخرم بد تر شدم خوبتر نشدم هرچی میگم بابا داروی نیست
یه جن داره اذیتم میکنه باور نمیکنن میگن دروغ میگی هر میگردم احادیث در مورد آزار اجنه نگفتن
بهم دست نمیدهد ولی خدا بیادم میاد میاد اذیتاش شروع میشه
بهم تلقین میکنه که خداست تو میگی خدا منظورت منم یه طوری حساس شدم هر وقت دعا میکنم احساس میکنم به این موجود اشاره میکنم به این خاطر عصبانی میشم حالم بده میشه هر چی به ائمه متوصل میشم نمیره یا میره بر میگرده موجودی لجوج و بسیار موذی است قبلنا نبود ولی هفت ساله که اومده نمیره اگر بره دوباره بر میگرده پدر مادرم میگن مشکل عصبی این هفت ساله دارو میخرم بد تر شدم خوبتر نشدم هرچی میگم بابا داروی نیست
یه جن داره اذیتم میکنه باور نمیکنن میگن دروغ میگی هر میگردم احادیث در مورد آزار اجنه نگفتن