وقتی نوجوان بودم شبی حالم بد بود و تب داشتم. هر چقدر دستمال خیس می کردم و روی پیشانی ام می گذاشتم موثر نبود. بابام وارد اتاق شد و وضعیت رو فهمید. یک بار دستمال رو خیس کرد و روی پیشانی ام گذاشت. تبم به صورت آنی قطع شد.
سلام مولود مولاوسرورمردان مبا رك .قدر پدرهاي عزيز رو بدونين شكر گذار لحظه هايي باشيد كه هست.پسرودهترم بيست ساله آروزوي صدا كردن اسم بابا رودل کوچيمشون حسرت شد ديشب تو تلگرام ديدم روتصوير ياباشون.تبريك روز پدررونوشتن:پدر...... ! قصه اي كه زود تمام شد تواين جشن بزرگ ولذت پدر داشتن به ياد يتيماي پدر مرده هم باشيد.خدا عمه پدرهارو.عمرباعزت بده سايه شون مستدام باشه تا مادرايي مثل من نشنون مامان خوش به حال فلاني !!!!ميگم چرا؟!ميگه چون باباداره
دل ما که ترکید با این قطعات زیبا ما که از وجودداشتن پدر در این دنیا محرومیم ولی مطمعنم که شاهد وناظر من است در آن سو واقعا چهجواهری دارید اونایی که پدر دارید نه امروزهر روز دعا کنیم پدر و مادر مونو
انشاالله همیشه سالم باشید.
پدر نور امید است تا سختی راه تحمل و خوشی راه موجب خرسندی وخوشحالی شود