نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹۵
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۱۲ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
کارتون بیست به حرف ادمهای حسود گوش ندید که قصد تخریبتون رو دارن دم همگی عوامل گرم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۳۳ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
عالی بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۳۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
با دیدن اقا رسول امیدوار میشیم که هنوز مردونگی هست.... دمتون گرم ماه عسلیا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۲۹ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
این قسمت خیلی جالب بود مخصوصا آهنگ متناسب با لحظه ی دیدار مادر و پسر...واقعا عاااالیی بود..
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۰۹ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
سلام
یک برنامه ای در تلویزیون راه اندازی بشه و مادر هایی که بچه هاشون را ازشون گرفتن و نشون نمیدن بیان و از طریق تلویزیون درخواست ملاقات کنن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۷ ۱۳ تير ۱۳۹۵
واقعا پیشنهاد خوبیه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۴۵ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
پدرخوب است که مادر نازنین است
واقعا عالی بود دست همتون درد نکنه
عارفه از بوشهر
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۲۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
تشکر بنظرم بهترین بود تو چند سال اخیر. لذت بردیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۵ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
وااای عالی بود ولی خیلی گریه کردم وقتی پسرش اومد تو
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
امید مدیون این نا پدری مهربان است
Germany
ناشناس
۱۷:۴۹ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
واقغا دمت گرم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۴۸ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
اگه بگم زيبا ترين و جذاب ترين قسمت ماه عسل بود كه تا حالا ديده بودم دروغ نگفتم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۴۵ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
من بابام پیشمه ولی پیشم نیست
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۹ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
خیلی باحال بود من و خانواده به گریه شدم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
وای که مادر عجب برگتیه ............... مادر عجب نعمتیه ..........واقعا مادر بی انتهاس ........ بهترینه ......... عاشقتم مادرم ............

مرسی واقعا تشکر می کنم ....خیلی خوب بود .....
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۲۷ ۲۱ خرداد ۱۳۹۵
سلام تبریک میگم به امید که تونسته مادرش رو پیدا کنه ....
من امید رو میشناسم همسایه قدیمی مون بود
امید در حال حاضر ساکن استان گلستان شهرستان گنبد کاووس هستن مادرشون به این علت گفتن که ما ساکن مازندران بودیم چون اون موقع استان گلستان از استان مازندران جدا نشده بود.
آفرین و خدا قوت به شوهر مادرش که صبورانه تونسته مادر و فرزند رو بعد از چند سال به هم دیگه برسونه امیدوارم سلامت باشن.