داستان من خیلی وحشتناکه، هر روز ارزوی مرگ میکنم، توی یک شهر کوچک زندگی میکردم، خیلی زیبا بودم و خواستگار هم زیاد چون پدرم از ثروتمندان شهر بود، خودم هم کارمند، واسطه ای پیدا شد و یکی از همکاران را به قصد ازدواج به من معرفی کرد، مدتی نزدیک به سه ماه تماس و بازیچه و متاسفانه هیچ ، بعد از سه ماه معطلی و بازی خوردن خواستگاری پیدا شد و عقد کردیم، بعد از عقد نامزدم از گذشته ام اطلاع پیدا کرده و الان دو ساله گرفتار بدخلقی و کتک و توهین هستم و از ترس آبروی خانواده دم بر نمی آورم، دائم به من تهمت ارتباط نامشروع میزند، وقتی عصبی میشود بدترین و رکیک ترین الفاظ را بکار میبرد، بعضی وقتها تا مرز خودکشی میروم چون نماز میخوانم امیدوارم خدا همسرم را به زندگی بر گرداند، الان ۳ ماه است خبر دارم از سر لج بازی با من با زنی ارتباط دارد، خدایا خودم باعث همه این اتفاقات شدم، لطفا در صدا و سیما شرح زندگی من را بگویید تا مایه عبرت دیگران شود
لطفا به پدر و مادرها بگوئید مراقب روابط فرزندانشان باشند، شما را به خدا برنامه های آموزشی دینی را زیاد کنید
سلام من با دختر خانومی دارم در فضای مجازی چت میکنم و عاشق یکدیگر هم هستیم و هدفمان هم این است که در آینده با هم ازدواج کنیم. این رابطه ما چه حکمی درد؟؟
لطفا به پدر و مادرها بگوئید مراقب روابط فرزندانشان باشند، شما را به خدا برنامه های آموزشی دینی را زیاد کنید
99 درصد اموارد ایجاد مفسده داده. حداقل توی ذهن ایجاد میایلی میکنه.