این سیاستهای گریز تدریجی از زیر بار سیاستهای غلط و رو به شکست دیگه معنایی نداره االان همه مردم آمریکا میدونن حادثه 11 سپتامبر همش. ساختگی بود مثل کسی که خودش رو زخمی میکنه و میره برعلیه کسی که نزدتش شکایت میکنه بعد که یکم شک آلود میشه قضیه شروع به حاشیه پراکنی میکنه سر آخر میتونم بهت بگم کاس کوزت جمع کن بینیم بااااااا!!!!!!!!!!!!!
البته منظورش همه اعراب نبوده یادمون باشه چهارده معصوم هم عرب بودند
شعر فردوسی در نعت حضرت پیامبر وامام علی:
چو باشد ترا عقل و تدبیر و رای ایا شاه محمود كشور گشای
ز كس گر نترسی بترس از خدای
كه پیش تو شاهان فراوان بدند
همه تاجداران كیهان بدند
فزون از تو بودند یكسر به جاه
به گنج و كلاه و به تخت و سپاه
نكردند جز خوبی و راستی
نگشتند گرد كم و كاستی
همه داد كردند بر زیر دست
نبودند جز پاك یزدان پرست
نجستند از دهر جز نام نیك
وزان نام جستن سرانجام نیك
هرآن شد كه دربند دینار بود
به نزدیك اهل خرد خوار بود
گر ایدون كه شاهی به گیتی ترا است
نگویی كه این خیره گفتن چرااست
ندیدی تو این خاطر تیز من
نیاندیشی از تیغ خونریز من
كه بد دین و بد كیش خوانی مرا
منم شیر نر میش خوانی مرا
مرا غمز كردند كان بد سخن
به مهر نبی و علی شد كهن
هر آن كس كه در دلش كین علی است
از او خوارتر در جهان گو كه نیست
منم بندهی هر دو تا رستخیز
اگر شه كند پیكرم ریز ریز
من از مهر این هر دو شه نگذرم
اگر تیغ شه بگذرد بر سرم
نباشد جز از بیپدر دشمنش
كه یزدان بسوزد به آتش تنش
منم بندهی اهل بیت نبی
ستایندهی خاك پای وصی
مرا سهم دادی كه در پای پیل
تنت را بسایم چو دریای نیل
نترسم كه دارم ز روشندلی
به دل مهر جان نبی و علی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
كه من شهر علمم علیم در است
درست این سخن گفت پیغمبر است
گواهی دهم كاین سخن راز او است
تو گویی دو گوشم كه آواز او است
چو باشد ترا عقل و تدبیر و رای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است این رسم و راه من است
به این زادهام هم به این بگذرم
چنان دان كه خاك پی حیدرم
ابا دیگران مر مرا كار نیست
بر این در مرا جای گفتار نیست
اگر شاه محمود از این بگذرد
مر او را به یك جو نسنجد خرد
چو بر تخت شاهی نشاند خدای
نبی و علی را به دیگر سرای
گر از مهرشان من حكایت كنم
چو محمود را صد حمایت كنم
جهان تا بود شهریاران بود
پیامم بر تاجداران بود
كه فردوسی توسی پاك جفت
نه این نامه بر نام محمود گفت
به نام نبی و علی گفتهام
گهرهای معنی بسی سفتهام
حکیم فردوسی
منتظر
۱۸:۰۹ ۰۱ مرداد ۱۳۹۵
از غیرت و بینش روشنگرانه هر دو بزرگوار ممنونم ،
خدا را شکر که در بین اعضای محترم باشگاه چنین فرزانگانی حضور دارند ، موجب سرافرازیست ، پایدار باشید .
ناشناس
۱۸:۳۳ ۰۱ مرداد ۱۳۹۵
این شعر نظر فردوسی نیست. او عقاید نژاد پرستانه شاهان ساسانی را نقل قول است.
شما با سابقه ای که داری اصلن صلاحیت یک حیوون را هم نداری چه برسه بعنوان یک آدم بخواهی حرف بزنی یا حالا دیگه بعنوان وزیر خارجه کشور بزرگ و اسلامی عربستان نمیدونم رژیم شما چگونه میخواد جواب تاریخ بشری رابده
منم همچین حسی دارم
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --------همه روز ایرانیان تیره گشت
جهان را دگرگونه شد رسم و راه---------- تو گوئی نتابد دگر مهر و ماه
ز مِی نشئه و نغمه از چنگ رفت ---------ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خوار گشت و هنر شد وَبال---------- ببستند اندیشه را پَر و بال
جهان پر شد از خوی اهریمنی -----------زبان مُهر ورزید و دل دشمنی
کنون بیغمان را چه حاجت به می-------- کران را چه سودی به آوای نی
که در بزم این هرزه گردان خام---------- گناه است در گردش آریم جام
بجائی که خشکیده باشد گیاه -------------هدر دادن آب باشد گناه
چو با تخت منبر برابر شود------------- همه نام بوبکر و عُمَر شود
ز شیر شتر خوردن و سوسمار---------- عرب را بجائی رسیده است کار
که تاج کیانی کند آرزو ----------------تُفو بر توای چرخ گردون تفو
دریغ است ایران که ویران شود---------- کنام پلنگان و شیران شود
شعر فردوسی در نعت حضرت پیامبر وامام علی:
چو باشد ترا عقل و تدبیر و رای ایا شاه محمود كشور گشای
ز كس گر نترسی بترس از خدای
كه پیش تو شاهان فراوان بدند
همه تاجداران كیهان بدند
فزون از تو بودند یكسر به جاه
به گنج و كلاه و به تخت و سپاه
نكردند جز خوبی و راستی
نگشتند گرد كم و كاستی
همه داد كردند بر زیر دست
نبودند جز پاك یزدان پرست
نجستند از دهر جز نام نیك
وزان نام جستن سرانجام نیك
هرآن شد كه دربند دینار بود
به نزدیك اهل خرد خوار بود
گر ایدون كه شاهی به گیتی ترا است
نگویی كه این خیره گفتن چرااست
ندیدی تو این خاطر تیز من
نیاندیشی از تیغ خونریز من
كه بد دین و بد كیش خوانی مرا
منم شیر نر میش خوانی مرا
مرا غمز كردند كان بد سخن
به مهر نبی و علی شد كهن
هر آن كس كه در دلش كین علی است
از او خوارتر در جهان گو كه نیست
منم بندهی هر دو تا رستخیز
اگر شه كند پیكرم ریز ریز
من از مهر این هر دو شه نگذرم
اگر تیغ شه بگذرد بر سرم
نباشد جز از بیپدر دشمنش
كه یزدان بسوزد به آتش تنش
منم بندهی اهل بیت نبی
ستایندهی خاك پای وصی
مرا سهم دادی كه در پای پیل
تنت را بسایم چو دریای نیل
نترسم كه دارم ز روشندلی
به دل مهر جان نبی و علی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
كه من شهر علمم علیم در است
درست این سخن گفت پیغمبر است
گواهی دهم كاین سخن راز او است
تو گویی دو گوشم كه آواز او است
چو باشد ترا عقل و تدبیر و رای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است این رسم و راه من است
به این زادهام هم به این بگذرم
چنان دان كه خاك پی حیدرم
ابا دیگران مر مرا كار نیست
بر این در مرا جای گفتار نیست
اگر شاه محمود از این بگذرد
مر او را به یك جو نسنجد خرد
چو بر تخت شاهی نشاند خدای
نبی و علی را به دیگر سرای
گر از مهرشان من حكایت كنم
چو محمود را صد حمایت كنم
جهان تا بود شهریاران بود
پیامم بر تاجداران بود
كه فردوسی توسی پاك جفت
نه این نامه بر نام محمود گفت
به نام نبی و علی گفتهام
گهرهای معنی بسی سفتهام
حکیم فردوسی
خدا را شکر که در بین اعضای محترم باشگاه چنین فرزانگانی حضور دارند ، موجب سرافرازیست ، پایدار باشید .
ظهور اقا امام زمان صلوات