من تازه باشهیدهادی اشناشدم وخیلی خوشحالم که باب اشنایی باپرستوی کانال کمیل
برام بازشدخداراشاکرم .احساس میکنم شیفته منش واخلاص این جوانمردشدم
ازشون میخام دستموبگیرن هواموداشته باشن ازامروزبه بعدزندگیم یه حال دیگه ای یه رنگ وبوی خاصی بگیره بتونم خوب باشم وخوب بمونم .یاعلی
سلام بر ابراهیم سلام بر عاشقان خدا سلام بردوستان امام زمان
ای شهدا از شما میخواهم که دست مرا دردست امام زمانم بگذارید خودم هرکاری کردم نتوانستم دست امام زمانم رابگیرم ازشما میخوام کمکم کنید آقا جان تورو جان مادرت زهرا دستمو رها نکن آقا جان توروبه عمه زینب بیا
سلام بر ابراهیم سلام بر عاشقان خدا سلام بردوستان امام زمان
ای شهدا از شما میخواهم که دست مرا دردست امام زمانم بگذارید خودم هرکاری کردم نتوانستم دست امام زمانم رابگیرم ازشما میخوام کمکم کنید آقا جان تورو جان مادرت زهرا دستمو رها نکن آقا جان توروبه عمه زینب بیا
سلام
بدون اغراق زندگیم قبل از خوندن کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی یک طرف بعد از خوندن این کتاب یک طرفه دیگه٬ تازه شیوه زندگی کردن یادم داد کاش بتونم رهرو این راه باشم
بسم رب الشهدا
نمیدانم چه جور سخن دلم را بگویم زبانم از گفتنش ناتوان است. چه مردان و زنانی که در این ایران بودن و رفتن و با شجاعت و لاوری های خود خود را در این جامعه جاودان کردن.
من تازه باشهیدهادی اشناشدم وخیلی خوشحالم که باب اشنایی باپرستوی کانال کمیل
برام بازشدخداراشاکرم .احساس میکنم شیفته منش واخلاص این جوانمردشدم
ازشون میخام دستموبگیرن هواموداشته باشن ازامروزبه بعدزندگیم یه حال دیگه ای یه رنگ وبوی خاصی بگیره بتونم خوب باشم وخوب بمونم .یاعلی
ای شهدا از شما میخواهم که دست مرا دردست امام زمانم بگذارید خودم هرکاری کردم نتوانستم دست امام زمانم رابگیرم ازشما میخوام کمکم کنید آقا جان تورو جان مادرت زهرا دستمو رها نکن آقا جان توروبه عمه زینب بیا
ای شهدا از شما میخواهم که دست مرا دردست امام زمانم بگذارید خودم هرکاری کردم نتوانستم دست امام زمانم رابگیرم ازشما میخوام کمکم کنید آقا جان تورو جان مادرت زهرا دستمو رها نکن آقا جان توروبه عمه زینب بیا
بدون اغراق زندگیم قبل از خوندن کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی یک طرف بعد از خوندن این کتاب یک طرفه دیگه٬ تازه شیوه زندگی کردن یادم داد کاش بتونم رهرو این راه باشم
ممنون ، اجرت با شهید ابراهین
راهنمایی کن
ب جان بی بی فاطمه صلی الله
با تشکراز زحمات شما بابت این صفحه
نمیدانم چه جور سخن دلم را بگویم زبانم از گفتنش ناتوان است.
نمیدانم چه جور سخن دلم را بگویم
نمیدانم چه جور سخن دلم را بگویم زبانم از گفتنش ناتوان است. چه مردان و زنانی که در این ایران بودن و رفتن و با شجاعت و لاوری های خود خود را در این جامعه جاودان کردن.
نمیدانم چه جور سخن دلم را بگویم زبانم از گفتنش ناتوان است.