خدا نمیبیند
نشان آتش را گرفتم
به خاکستر آتش نشان رسیدم
کاش هایم را از زیر آوار بیرون بکشید!
مرگمان باد که شکواییه از زخم کنیم
آسمان هست غزل هست کبوتر داریم
باید این چادرماتم زاده را برداریم
مشتی از خاک توراباد که پاشیده به شهر