من و خواهرم از دست کارهای مادرم خسته شدیم فقط به فکر بسرهاش و هر کاری میکنن ما حق اعتراض نداریم مدام به ما توهین میکنن حق این رو هم نداریم با کسی دوست بشیم یا با تلفن حرف بزنیم مدام مادرم به من میگه تو خرابی تو ولگردی در صورتی که من حتی حق بیرون رفتن رو هم ندارم.بارها خودکشی کردم ولی نشد از این زندگی خسته ام دیگه نمیخوام تو این خونه بمونم.
سلام من یک مرد ۳۵هستم چند سال است که از زنم جدا شدم حقوق بگیر هستم و آدم وفادار می باشم یه خانم حداکثر تا ۳۰ سال می خوام که نیاز به سرپناه داشته باشه باهاش هم خانه شوم و با هم زندگی کنیم و بصورت صیغه در کنار هم زندگی کنیم اگر آدم خوبی باشه تا آخر عمر در کنارش هستم اگر موردی هست با من تماس بگیریدظمنا ساکن کرج هستم
همسرمن يه فرد نامتعادل در اخلاق و رفتاراست بداخلاق بددهن است ودست بزن هم دارد علاوه بر تمامي اين مسائل خيانت هم به من ميكند بارها تصميم به ترك خونه گرفتم ولي چون جايي براي رفتن نداشتم باز مجبور به برگشت به اون جهنم شدم لطفا بگين خانه أمن ميتواند براي من كاري بكند
شوهر من هم رفیق بازه ..بعضی از شبها خونه نمیاد .فقط به فکر بازی و تفریح خودشه اگه بهش اعتراض کنم تا حد مرگ کتکمممم میزند به طوری که تمام بدنم کبود میشه ..لطفا بگید چیکار کنم