گرگ زاده آخرش گرگ بود گرچه با آدمیزاد همراه شود

اسکار اینقدر مهم نیست تا یک نفر به کشور خود خیانت کند لعنت خدا بر شیطان

آقای فرهای وطن پرست و دوستار کشورت باش کشورت ایرانه نه اسراییل

خدا لعنتش کنه خاعن وطن فروش

آخرش فرار میکنه میره پیش ربع پهلوی !!

با سلام
اساسا این مجامع ( جشنواره کن) ماهیتا برای سنجش ارزش آثار بر معیار هنجار‌های غربی برپا می‌شوند، لذا هیچگاه کسی را که این هنجار‌ها را به چالش به کشد را انتخاب نمی‌کنند.

خیلی ساده بود پیش بینی همچین روزی
ن فک کردین همینجوری عاشق چشم و ابرو ما ایرانی ها شدن ک به فیلم هامون چپ و راست اسکار و تندیس بدن
تازه اول اول عروسک خیمه شب بازی صهیونیست شدن اقای فرهادیه منتظر خبر های جالب تر هم هستیم

وطن فروش

این فیلم پر از خیانت به ملت ایران

قشنگ حرف زدن همیشه راحته ولی آیا واقع بینانه هست.
تو تمام دنیا حامیان حقوق بشر که البته با اعتقاد کامل تلاش میکنن, هیچ کاره هستن! درست مثل فرهادی خودمون. وقتی تو دنیا کسایی که قدرت دستشونه وحشی هستند آیا حرف قشنگ زدن خودکشی نیست؟!

مثلا که چی
چی شده

دو تا خبرم از کسایی بزنین کع ثروت مردم رو خوردن و مردمو تو فشار گزاشتن

مشکل از اون سیاست مداری ست که مورد تایید اسرائیل است و در این کشور حکومت می کند,مشکل از اون کاندیدی ست که می یاد و تو مناظره های ریاست جمهوری واسه اسکار این بابا خودش

برای ایرانیان متاسفم که اینقدر این افراد را بزرگ می کنند

فرهادی تو یه وطن فروشی که با فیلم فروشنده فروختیش برو بمیر با اون جایزه های سیاسیت

ای کاش جناب فرهادی ، کودکی که پاش زیر آوار گیر کرده و جلو چشماش پدرش با اون میله فولادی تو سینش؛ افتاده رو زمین. و رو تنش، تن سرده مادرش افتاده، ای کاش حس اون کودک رو درک می کردن.
این ها رو نمیشه دید و واسه باعث و بانیش دست تکون داد و برای اینکه جنگی اتفاق نیافته باهاشون دست داد.
همون طور که مادر از روی غریزه و حس مادر بودنش خودش رو، زندگیش رو سپر بجش کرده، من هم از روی حس انسانیت نمی تونم احساس نفرتی نداشته باشم نسبت به باعث و بانی این اتفاق.
اگر این حس شستشوی مغزی باشه من از انسانیت هیچی نفهمیدم و از جناب فرهادی عذر خوهی می کنم.
قیصر خلاف کاری بود که چند سال گذشته بزرگترین قولدور ایران بود.
بزرگی می گفت: همه اون هایی که قیصر رو تشویق کردن و هندونه گذاشتند زیر بغل قیصر؛ تو همه گناهایی که قیصر کرده شریک هستند.
حکایت ما همون حکایت طرفدارای قیصره، می تونیم ازش تعریف کنیم و سایه سرش، فقط بخوریم و بخوابیم (به عنوان نوچه) و یا می تونیم جلوش وایسیم و بهش بفهمونیم که این کاری که میکنه اشتباه هستش و نباید این کار رو انجام بده و به خاطر این طرز فکرمون از چششاش بی افتیم و حتی ی وقتیایی از دستش مفصل کتک بخوریم و زجر بکشیم.