کاسبان تحریم دست از مقاومت برنمیدارن حتی با اینکه چند بار از مردم سیلی های محکمی خوردن
کسانی ک برای ی شب مداحی برای اهل بیت بیش از 10 میلیون پول میگیرن حالا ک دو ریال سر سفره بدبخت بیچاره اومده ببینید چطور خودشون رو ب آب و آتش میزنن کجا بودید زمان دولت احمدی نزاد ک ثروت این مملکت ب چاه هسته ای ریخته میشد برای جیبوتی ها ساختمان پارلمان ساخته میشد در حالی ک جوانان ایرانی با مدارک کارشناسی ب بالا دنبال کار میگشتن
از رای مردم سوختن اما ب شماها بگم حالا حالاها این سوزش ادامه داره
شما توی اون چهار سال کجا بودی که حقوق نجومی پرداخت می شد؟
ناشناس
۱۸:۴۲ ۰۵ تير ۱۳۹۶
ابن چرندیات فقط از روی عقده گشایی و سوزش انتخابات بود
مردم جواب این مداح لمپین رو... تو انتخابات دادن و سیلی محکمی به بدخواهان اصلاحات و رئیس جمهور منتخب زدن
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس ولیک
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند.
نگران با من استاده سحر
صبح می خواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم می شکند.
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می شکند
دست ها می سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می پایم
که به در کس آید
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند.
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در، می گوید با خود:
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم می شکند.
کسانی ک برای ی شب مداحی برای اهل بیت بیش از 10 میلیون پول میگیرن حالا ک دو ریال سر سفره بدبخت بیچاره اومده ببینید چطور خودشون رو ب آب و آتش میزنن کجا بودید زمان دولت احمدی نزاد ک ثروت این مملکت ب چاه هسته ای ریخته میشد برای جیبوتی ها ساختمان پارلمان ساخته میشد در حالی ک جوانان ایرانی با مدارک کارشناسی ب بالا دنبال کار میگشتن
از رای مردم سوختن اما ب شماها بگم حالا حالاها این سوزش ادامه داره
مردم جواب این مداح لمپین رو... تو انتخابات دادن و سیلی محکمی به بدخواهان اصلاحات و رئیس جمهور منتخب زدن
می درخشد شب تاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس ولیک
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند.
نگران با من استاده سحر
صبح می خواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم می شکند.
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می شکند
دست ها می سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می پایم
که به در کس آید
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند.
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در، می گوید با خود:
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم می شکند.
غلط