خداییش خیلی شحامت می خواد
سر باز امریکایی موقع ی اسارت گریه کرد ولی شاد روان پهلوان شهید محسن حاجی با غرور به دوربین نگاه کرد و لبخند زد
آفرین بر تو شیر مرد
ابو عزارییل فقط عاشق اون لبخندتم ) مدیونی اگر انتقام خون محسن را از این میکروب های وهابی کپک زده نگیری . به اصفهان ما هم بیا . برات ارزوی سلامتی داریم .
چه گویم ز طوفان خشم خدای
که این ملک و ملت بجنبد زجای
از آن دست شیطان که سر را برید
که از تیغه ی دشنه اش خون چکید
چه گفتی در آن لحظه در زیر لب
که ترسید از آن جهود عرب
چه گفتی مگر با خدای حسین
به خواهنده ی خونبهای حسین
در آن لحظه پیش از زمان حضور
چه بود اسم آن شب برای عبور
چه گفتی در آن لحظه با آن نگاه
به ملت به فرماندهان سپاه
چه گفتی که این گنبد تیز گرد
بر آشفت و از شرم شد روی زرد
چه بود آنچه می خواندم از آن نگاه
که در حسرتش سوخت خورشید و ماه
ندانست آن توله ی اهرمن
که از این زمین می شود ریشه کن
چو فردا برآید بلند آفتاب
بر اندازم از روی داعش نقاب
اقا محسن ...دادا...به زودی زود ان شالله انتقام سختی از این بی وجودها میگیریم که توی تاریخ بنویسن...داداشم از اون بالا به ما هم نگاه کن...نگاه تو اسمانی بود ...محتاجیم به دعای تو سردار...یا زینب
اقا محسن ...دادا...به زودی زود ان شالله انتقام سختی از این بی وجودها میگیریم که توی تاریخ بنویسن...داداشم از اون بالا به ما هم نگاه کن...نگاه تو اسمانی بود ...محتاجیم به دعای تو سردار...یا زینب
سر باز امریکایی موقع ی اسارت گریه کرد ولی شاد روان پهلوان شهید محسن حاجی با غرور به دوربین نگاه کرد و لبخند زد
آفرین بر تو شیر مرد
که این ملک و ملت بجنبد زجای
از آن دست شیطان که سر را برید
که از تیغه ی دشنه اش خون چکید
چه گفتی در آن لحظه در زیر لب
که ترسید از آن جهود عرب
چه گفتی مگر با خدای حسین
به خواهنده ی خونبهای حسین
در آن لحظه پیش از زمان حضور
چه بود اسم آن شب برای عبور
چه گفتی در آن لحظه با آن نگاه
به ملت به فرماندهان سپاه
چه گفتی که این گنبد تیز گرد
بر آشفت و از شرم شد روی زرد
چه بود آنچه می خواندم از آن نگاه
که در حسرتش سوخت خورشید و ماه
ندانست آن توله ی اهرمن
که از این زمین می شود ریشه کن
چو فردا برآید بلند آفتاب
بر اندازم از روی داعش نقاب
علی اصغر رازقندی