به نام خدا
در سوگ شهید محسن حججی از زبان مادرش
محسن ای پاسدار حریم امامت
رو سفیدم کرده ای تو تا قیامت
سر نداری نِگهم افتد نگاهت
تا که جانم را کنم من به فدایت
حججی تو حجت را حسینی
شوری برپا کرده ای چه شور و شینی
شهید راه خدا و اولیائی
گرچه سر فدا کرده بی سر میایی
پسرم خوش آمدیبه مام میهن
تن بی سرت سپاری خاک وطن
مایه ی فخری تو اینک بهر ایران
خم نکردی سر خود نزد شریران
سر بدادی اما با عزت و جرأت
تن ندادی تو به خاری و به ذلت
ای شهید سر جدای سر فرازم
مرگ تو ثمره ی راز و نیازم
رفتی و با عشق رسیدی به مرادت
خوش بود این مقصد و این جایگاهت
رسیدی جایی که بود دید و نگاهت
این برایت فرصتی بود وسعادت
گرچه فقدانت برایم سخت بسیار
اما با خود میگویم زینب بیاد آر
یاد زینب می افتم آرام می گیرم
من که نه آواره ام نه که اسیرم
پس باید صبور باشم در این مسیرم
تا ملاقاتت کنم وقتی بمیرم
انا لله و الیه راجعون
باد شهادتت مبارک و میمون
شیره جانم بود جانم حلالت
جان حسین(ع) تو بکن ما را شفاعت
خدا لعنت کند شمرهای زمانه
پسرم بی سر فرستادند به خانه
تقدیم به شهید سرافراز مدافع حرم شهید محسن حججی
التماس دعا
محمد حسین مهرپویا
پنجم مهرماه 1396
می رسد عطر وگلاب گل پر پر شده ای
بدن غرق به خون،قامت بی سرشده ای
سرت ای مرد سلامت ،سربی تن شده ات
شیرمردی که چنین شیعه ی حیدر شده ای
قدمت برسر چشمان دل خسته ی ما
که برای دلمان یارو برادر شده ای
از همان روز که سربند،سرت را بوسید
انتخاب از طرف حضرت خواهر شده ای
دربلندای نگاه تو در آن لحظه فقط
کربلا بود و دراین روضه مصور شده ای
راز چشمان تو و صورت ماه توچه بود
که چنین یک تنه دلداده و دلبر شده ای
متن ها فوق العاده بودن .واقعا ممنون.
اگه میشه متن هاتونو بیشتر کنید .ممنون میشم.
در سوگ شهید محسن حججی از زبان مادرش
محسن ای پاسدار حریم امامت
رو سفیدم کرده ای تو تا قیامت
سر نداری نِگهم افتد نگاهت
تا که جانم را کنم من به فدایت
حججی تو حجت را حسینی
شوری برپا کرده ای چه شور و شینی
شهید راه خدا و اولیائی
گرچه سر فدا کرده بی سر میایی
پسرم خوش آمدیبه مام میهن
تن بی سرت سپاری خاک وطن
مایه ی فخری تو اینک بهر ایران
خم نکردی سر خود نزد شریران
سر بدادی اما با عزت و جرأت
تن ندادی تو به خاری و به ذلت
ای شهید سر جدای سر فرازم
مرگ تو ثمره ی راز و نیازم
رفتی و با عشق رسیدی به مرادت
خوش بود این مقصد و این جایگاهت
رسیدی جایی که بود دید و نگاهت
این برایت فرصتی بود وسعادت
گرچه فقدانت برایم سخت بسیار
اما با خود میگویم زینب بیاد آر
یاد زینب می افتم آرام می گیرم
من که نه آواره ام نه که اسیرم
پس باید صبور باشم در این مسیرم
تا ملاقاتت کنم وقتی بمیرم
انا لله و الیه راجعون
باد شهادتت مبارک و میمون
شیره جانم بود جانم حلالت
جان حسین(ع) تو بکن ما را شفاعت
خدا لعنت کند شمرهای زمانه
پسرم بی سر فرستادند به خانه
تقدیم به شهید سرافراز مدافع حرم شهید محسن حججی
التماس دعا
محمد حسین مهرپویا
پنجم مهرماه 1396
بدن غرق به خون،قامت بی سرشده ای
سرت ای مرد سلامت ،سربی تن شده ات
شیرمردی که چنین شیعه ی حیدر شده ای
قدمت برسر چشمان دل خسته ی ما
که برای دلمان یارو برادر شده ای
از همان روز که سربند،سرت را بوسید
انتخاب از طرف حضرت خواهر شده ای
دربلندای نگاه تو در آن لحظه فقط
کربلا بود و دراین روضه مصور شده ای
راز چشمان تو و صورت ماه توچه بود
که چنین یک تنه دلداده و دلبر شده ای
آه حسرتا
آه ....
چشمهایش
چشمهایش
مخزن الاسرار
کیمیاگر
فریاد بی صدا
دور ایران با یک نگاه
چشمهایش
دو واحد عشق
درد شیرین
رنج و سرمستی
چشمهایش
برهان قاطع
عین الیقین
بزم وصال
چشمهایش
مناجات نامه
ریاض الشعرا
زاد العارفین
چشمهایش
تسخیر ناپذیر
غرور و آزادی
چشمهایش
سربداران
کلُّ یومٍ عاشورا
کلُّ ارضٍ کربلا
چشمهایش
جای پای خورشید
پنجره ای به حرم
روزنه ای به خدا
چشمهایش
ما هیچ ، ما نگاه.
#امير_حاجيپور