لحظاتی پیش از مراسم زیبای عزاداری جوانان خوزستانی در حسینیه نزدیک خانه مان در شاهین شهر برمی گشتم به یاد شهید حججی عزیز افتادم و ناخودآگاه دو بیت شعر به ذهنم رسید گفتم اینجا بنویسم،به امید گوشه چشمی از این شهید:
کربلا گرچه بود ناب ترین سازه ی عشق
از کران تا به کران پر شد از آوازه ی عشق
پیکر بی سر یک تازه جوان می آید
مدعی گو بنگر،معجزه ی تازه ی عشق
تمام بغضم مثل وقتي كه بغضم ميگيره واسه امام حسين ع حضرت عباس ع خانم حضرت زينب س تو عزيز همه مايي شهيد گرانقدر با عظمت با شكوه خوشا به درجه رفيعت اي عزيز نازنين
سلام آقا ,محسن ,سلام افتخار ده هفتادیا, شما دقیقا همسن من بودی ,فقط یه روز بزرگتر, ولی چقدر بزرگتر بودی و هستی از من و از خیلی از کسایی مثل من, آقا محسن منم پیش اربابت سفارش کن ,پیش امام حسین سفارش کن ,منم دلم شهادت میخواد ولی لیاقتشو هنوز ندارم, خییییییلی دعام کن
کربلا گرچه بود ناب ترین سازه ی عشق
از کران تا به کران پر شد از آوازه ی عشق
پیکر بی سر یک تازه جوان می آید
مدعی گو بنگر،معجزه ی تازه ی عشق
منم میخوام شهید شم