سلام در خواب دیدم که پیامبری پیامبر دیگری را در حیاط خانه مان دفع میکنم و من در ابتدا انها را تماشا وبعد از مدتی اورا کمک میکردم دفع کردن ان پیامبر سخت شده بود و با مشکلاتی روبرو بودیم و پیامبر زنده اشاره میکردن که این مشکلات خیر است و حکمتی دارد
ببخشيد من خواب ديدم خونمون يه روز عادي بود دوتا از عمه هام هم بودند يهو ديدم مادربزرگ پدريم كه مرده زنده س و من تعجب كردم كه زنده شده بعد ميخواسم سالاد شيرازي درست كنم پياز رو از من گرفت گفت بده من انجام بدم من هم بهش دادم. حالش خيلي خوب نبود
سلام
من خواب دیدم که مادر شوهر و پدر شوهرم در خانه شان هستند ولی مرده اند.
دخترشون میاد و وسایل آنها را میخواد با خودش ببره ولی من میگم که آنها زنده اند بزارید یک دست بماند،ولی آنها میگویند نه .
و وقتی که داشتند وسایل را میبردند باران شدید میامد طوری که آنها کم مانده بود خیس شوند
سلام
من خواب دیدم پدربزرگم که بیست سال پیش فوت شدن در باغ و خانه ای بزرگ زندگی میکردند و گفتن که من در طی این سالها زده بودم. که فقط مادربزرگم خبر داشت اما بچه هایش نه.
تعبیرش چی میتونه باشه؟
سلام .من پدرم یکساله که فوت کرده اند ودیشب خواب دید که در محل زندگیمون با چند تا از اشنایامون داریم زمینهای کشاورزی را اب میدیم وبیل میزنیم .باتشکر از شما
پدر عزیزم حدود 9 ماه قبل به رحمت خدا رفتند . ایشان در اواخر عمر عزیزشان دچار زخم بستر عمیقی شدند .و پایشان از کار افتاده بود . دیشب خواب ایشان را دیدم که در کفنشان تکان خورده و بنده بلافاصله بر سرشان حاضر شده و پای مبارکش را در بغل گرفته و بوسیدم . بعد از آن پدرم را برعکس کردم تا زخم بسترشان را دیدم که ملاحظه کردم بسیار بهبود یافته و در آستانه بهبودی کامل هستند . خیلی خوشحال شدم و گفتم بابا زحمتان خداراشکر خیلی خوب شده . بعد از پانسمان ایشان را با لباس روشن روی تخت گذاشتیم . در این لحظه پدر عزیزم ابراز نمودند که پسرم شما برو استراحت کن خسته شدی . که من قبول نکردم . کنار ایشان مادر و یکی از برادرانم تشریف داشتند . ممنون میشوم پاسخ بفرمائید.
سلام من خواب پدر بزرگم که 20 ساله فوت شده دیدم که با کوله بار اومد وکوله اش را انداخت پیش ما و لباسش که سیاه بود به ما داد و یه لباس سفید پوشید و غیب شد
باز می کند .
تعبیرش چیه؟
من خواب دیدم که مادر شوهر و پدر شوهرم در خانه شان هستند ولی مرده اند.
دخترشون میاد و وسایل آنها را میخواد با خودش ببره ولی من میگم که آنها زنده اند بزارید یک دست بماند،ولی آنها میگویند نه .
و وقتی که داشتند وسایل را میبردند باران شدید میامد طوری که آنها کم مانده بود خیس شوند
من خواب دیدم پدربزرگم که بیست سال پیش فوت شدن در باغ و خانه ای بزرگ زندگی میکردند و گفتن که من در طی این سالها زده بودم. که فقط مادربزرگم خبر داشت اما بچه هایش نه.
تعبیرش چی میتونه باشه؟