در منطقه ما فردی زندگی میکرد که معمولا در دعوا و مرافعه کم می آورد همسایگانش یک شب صدای کوبیدن در را از داخل منزل همین فرد شنیدند رفتند از پشت بام که پنجره ای به داخل داشت نگاه کردند که چه اتفاقی افتاده دیدند همین مرد کوبه از چوب به دست گرفته و در خیال خودش به آن فردی که در روز دعوا کرده بود حمله میکند و محکم به آن در میکوبد
با ادا واطفال وفکرهای بچه گانه خیال دارند که فاتح میدان ومبارز را به عقب نشینی وادار کنند غافل از اینکه سردار سلیمانی به جای که میرود همیشه پیروز میدان با یاری خدا است .