من که تا حالا حاجتی تو زندگیم نگرفتم، نه مال حرامی خوردم نه به کسی بدی کردم نه زنا کردم نه ... ولی دعاهام مستجاب نمیشه مشکلاتم هم روز به روز بیشتر میشه.داشتن مشکل جسمی و روحی، بی پولی،پشتوانه نداشتن تو زندگی، نداشتن شرایط ازدواج، احساس سرخوردگی پیش سایرین. اگه دعاهام به صلاح من نیست این چجور به مصلحت نبودنیه که باعث شه طرف هر روز ایمانش ضعیفتر بشه یا حتی سقوط کنه ولی خیلیا که مشکل خاصی هم ندارن و زندگیش رو رواله حاجاتشون هم روا میشه و همین باعث رشد زندگی دنیوی و اخروی شون میشه و ایمانشون هم تقویت پیدا می کنه. دقیقا چطور در این شرایط باید امیدوار موند. الان زندگیم اونقدر گره تو گره خورده که دیگه نمیدونم بابت کدوم مشکل دعا کنم. خدایا از ما که گذشت ولی کسیو تو این شرایط نذار

سلام من یک مشکل دارم خیلی دعا کردم وازخدا کمک خواستم به خدا گفتم من که یک بنده ی ناچیزم ولی تورا به آبروی علی اکبر اما م حسین حاجت همه مسلما نان بده حاجت ما روهم بده خیلی سوره یاسین خوندم سردیگ آش نزری که برای سفره حضرت عبلفظل بود نزرکردم اگر حاجتم رابگیرم منم سفره ی عبل افظل بندازم ولی هنوز که نگرفتم شما هم دعا کنید تا حا جتم رابگیرم گاهی باخودم مگم چه گناهی کردم که این همه دعاکرد ولی مستجا نشد

خدایا داده و نداده ات را شکر... اینجا مشکلات بقیه را می بینم شاکر خداوند می شوم که مشکل من اگر حل نشده ولی سلامتی دارم دو فرزند خوب و خداراشکر نمازخوان دارم و همسر خوب و سربه راه دارم و کل خانواده ام سالم و سلامتند حالا کمی مشکل مالی و ... با تلاش خودم و همسرم و کمک خدا حل میشه و کم و بیش می گذرونیم. از امشب بیشتر برای همه ی شما دوستان که مشکل دارید دعا می کنم بلکه به خاطر خدا هم مشکل شما ها برطرف شود و هم مشکلات خودم.

۲۰ ساله انتظار بچه را میکشم و نمیشه خدایا نجاتم بده به هر روشی که بلدی

سلام خدا جون، ۶ماهه که بیمارم خیلی در پیشگاهت دعا کردم، التماس کردم، گریه کردم، ولی جوابی نشنیدم، دیگه به زندگی امیدی
ندارم، فقط خدا جونم خودت می تونی بهم کمک کنی، خسته شدم چقدر دکتر چقدر دارو، به خاطر بچه هام خواستم بهم رحم کنی، به خاطر گریه ها و دعاهای مادرم، به خاطر شکسته شدن و پیر شدن
همسرم و به خاطر حال زار خودم که هر ثانیه از عمرم مثل یک روز
شده برام

کی دعایم درگهت دارد اثر ناله هایم پیسگاهت بیثمر
تو خدایی مالک هفت آسمان پبش مایی و ولی از ما نهان
گفته بودی تو کریمی بصیر پس نرانی دست خالی این فقیر
این فقیر خانه ات درمانده است او زدنیاخسته و جامانده است
خستگان را ده توان ای پرتوان رهگشای راه ره افتادگان
ای خدایی که زمینی فرش توست پاکبازان جملگی در عرش توست
ای که آنی یک جهان بر پا کنی آسمانی بی ستون بر جا کنی
ای که هستی را زنیست دادی وجود قادر متلق خداوند ودو
من نخواهم نیکبختی بهر خود من نخواهم تاج وتختی بهر خود
از توخواهم بهر مخلوقت عطا شادی وخوشبختی و لطف وصفا
دوست دارم تا بر آری حاجتا خم نسازی زیر غمها قامتا
ناصر بیات

من 20سال هست دعا میکنم حاجتم رو بگیرم ولی هنوز دعام برآورده نشده

خدا لطفاخودت بیا بغلم کن

خدایا چرا من نجات نمی دهید خسته شده ام همین الان یه موصیبت برام ایجاد شده اونم برادرم میگه دیگه داروهای اعصاب و روان نمی خورم دیگه خوب شده‌ام ولی دکتر میگه باید تا آخر عمر بخوری دیگه نمی خوره خسته شده‌ام فقط من نه ها تمام خانواده ام خدایا بحق چهارده معصوم برادرم اسمش مهدی شفا بده یا مرگش بده ممنون لطفاً خواهش میکنم این پیام ثبت کنید

خدایا خسته شدم پنج ساله من و خانوادم رو درگیر کردی آخه این چه امتحانیه که تمومی نداره
اینقدر نماز و قران میخونم هنوز مشکلم حل نشده
بعضی وقتا فکر میکنم خدا فقط ماله آدم بداست
چرا یک عرق خور ،خدانشناس رو به جون من و خانوادم انداختی
اخه این چه مصلحتیه که خانوادم آرزوی مرگ رو دارن

سه ساله میدونی درد دلمو ،میدونی از چی عذاب میکشم.ضجه ها و اشکا و ناله هام دیدی و شنیدی.
کجا رفتی؟
هستی اصلا؟
مگه من چی خواستم ازت غیر پاک و سالم شدن و یه کار برا شوهرم؟
اینکه حداقل یه زندگیه خدا
اینکه بخاطرش خجالت نکشم، چیز زیادیه؟
مگه من کی ام که اینقدر امتحانم میکنی؟
خسته م کردی خدا
خسته م اینهمه حکمت و امتحاناتت

قربون اون بزرگی خدا برم،،،خدایا شکرت به خاطر نعمت های که بهمون دادی ،،بار از تو ای پروردگار الان 7سال بهت التماس میکنم برای 300تا 500 ملیون لااقل بدم پول پیش خانه ،

خدایا منم خیلی صدات کردم گریه وناله کردم نمیدونم چرا حاجتمو نمیدی منم میگم چرا هر کی گناه میکنه زندگیش بهتره
من که ازارم به مورچه نمیرسه شب و روز تو چشمم اشک هر صبح با دلهره بیدار میشم روزگار خوش ندارم فقط دلم به دوتا بچم خوشه ولی نمتونم اونا رو خوشحال کنم
خدا کمکم کن التماست میکنم

به نام خدا

سلام

دقیقا ۱۰ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸ و ۲۰ دقیقه یه پیام دادم

وگفتم دوتا آرزو دارم که به هیچ کدومشون نرسیدم
کمی تلاش می‌کنم و خیلی دعا


الانم ۱۳ شهریور ساعت ۱۱ و۲۰ دقیقه شبه در حال نوشتنم
بعد تقریبا ۱ سال
یهو یادم افتاد اینجا پیام دادم

نمیدونم چه حکمتی بود اومدم و دنبالش گشتم
و پیداش کردم

من هنوزم به آرزوهام نرسیدم
نمیگم ازاون روز تاحالا عوض نشدم چرا شدم
و مسیرما عوض نکردم و کم نیاوردم چرا همه ی اینا بوده
ولی هنوزم یه آرزوی خیلی مهمم که ۲ یا ۳ سال ازش میگذره وان دفعه هم گفتم داره دلما همش میلرزونه
شاید دعای یه نفراینجا خیلی مستجاب میشه که من دوباره اومدم اینجا

توروخدا یه لحظه فکرکنید بین الحرمین هستید و برام دعا کنید
اگرم میرید کربلا که حتما همه و منم یه گوشه از دعاهاتون باشیم

منم اگه خدا قبول کنه براهمه دعا میکنم

میگن هرکسی وقت نگاه به کعبه برا اولین باره سفر به مکه
۳ یا یکی آرزوی مستجاب داره تاحالا تودلم به کعبه نگاه کردم بااینکه مکه نرفتم وحاجت خواستم
بیایید برا هم دعا کنیم

ببخشید خیلی حرف زدم

خدایا آرزوم را اگه به صلاح برآورده کن اگه به صلاح نیست نجاتم بده❤