سلام
من یه نوجوان هستم . قبلا نسبت به دخترا احساسی نداشتم و فقط جنس و رقیب مخالف پسرا می دیدمشون ، ولی چند وقتیه که حسم بهشون عوض شده و دیگه به چشم رقیب بهشون نگاه نمی کنم . اصلا نمی دونم باید چیکار کنم ، حس می کنم به یه سری از دخترا که یک سری صفت های دارند علاقه مند میشم .
ولی بازم فکر می کنم که این تعطیلات کرنا و رفتن رفیقا ، موجب تنهاییم شده و این احساسات به من دست میده .
اگر میشه راهنمایی کنید .
واقعا سر در گمم ،،،،،، دیگه نسبت به چیزای که قبلا علاقه داشتم ( مثلا مکان های خاص یا غذا های مورد علاقه ام ) هیچگونه علاقه خاصی ندارم و برام مهم نیستند .
آیا صحبت کردن ( در فضای مجازی و با دانستن فاصله دور مخاطب ) با یک دختر از نظر شرعی چه حکمی داره ؟؟؟ ( حرف های عادی و یا درد و دل )
البته به شرطی که مثل ارسطو تو سریال پایتخت نباشی
دم به دقیقه دختر ها توی قلبش جابجا میشدن
نقی هم تو قسمت آخر بهش گفت 20 تا دختر اومدن تو قلب این ارسطو و رفتن که قلب ارسطو بوی پا گرفته.
من نه عاشق شدم تا حالا نه کسی رو دوست داشتم ونه عاشق شدم سرم تو کار خودم بوده والا به خدا اگر بگن یکی از اینا رو به تو بدیم کدوم مو میخای اگه بگن بین یه خودرو و یه دختر چشم آبی و صورت زیبا میگم اون خودرو رو بدن.
ین یه مثال بود که بگم من اینطور آدمی هستم
مبادا علاقه به همسر این قدر شما رو درگیر کنه که از یاد خدا غافل بشید
انسان یک دل داره
خداوند غیور است
بله. آدم باید همسرش رو هم دوست داشته باشه اما نه اون قدر که باعث دوری از پرودگار بشه
حرف تون از پایه کاملاً غلط و اشتباهه
خود قرآن کریم گفته همسر برای آرامش شماست
ولی بله نباید علاقه دیگه افراطی باشه
ناشناس
۱۴:۵۴ ۲۵ خرداد ۱۴۰۰
بنظر من عشق فقط باید برای پروردگارباشه اگه اینطورنبودهرعشقی شکست نمیخورد یا اینکه بهم میرسیدن اینا همش کارپروردگاره که بعد شکست دوباره بخودش پناه میبره آدم، وگرنه ازدواج دوست داشتن هم کافیه
سلام
من دختری نوزده ساله و معتقد هستم و پسری بیست و پنج ساله ومعتقد را دوست دارم و ایشون هم به من علاقه دارن .
خب والا من به ایشون فک میکنم اما نه اینکه یه گناهی رو متصور بشم ...
مثلا چقد آرومه
یا چه باحاله
چقدر خجالتیه
بعد بنده خدا خب منو دوست داره اما من حرکتی در این راستا نزدم که متوجه علاقه منم بشه بنابر این یه سری حرکات داره خیلی باحالن حول میشه طرف یا همه اش دنبال اینه که کمکم کنه ...
گاهی حسادت میکنه ...
و اینا خیلی تابو هستن
پس عشقتون پاک و حلاله
اگر واقعا این طوری همدیگه رو دوست دارید
با ایشون صحبت کنید که بیاد خواستگاری شما
نوید
۲۳:۱۱ ۱۹ اسفند ۱۳۹۹
سلام من پسری 16 ساله هستم من عاشق یک هم فامیل شدم و من میخوام بهش بگم دوستت دارم ولی میترسم و من خیلی از گناه میترسم و من یک بلوچ هستم و خیلی در راه خداوند مهربان هستم دعا کنید که به عشقم برسم
17 ساله؟؟ اولا بنده پیشنهاد میکنم حداقل سنتون به 20 سال برسه
که کار و زندگی و تحصیلتون مشخص باشه و برای مطرح کردن ازدواج مشکلی نداشته باشید
تا شرایطش رو هم کسب کرده باشید
و اگر دختری که بهش علاقه مند هستید هم شما رو خیلی دوست داشته باشه میتونید بهش قول ازدواج برای آینده رو بدید.
اگر هم بهش نمیرسید هیچ غصه ای نخورید. خدا این قدر دختر روی این کره خاکی آفریده که بالاخره یک دختر زیبا و مهربون و با اصل و نسب همسر شما میشه.
که از اون هم صد برابر بهتر باشه
امیر
۰۸:۳۳ ۱۲ اسفند ۱۳۹۹
سلام من پسری 16 ساله هستم آیا دوست داشتن یک معلم زن حرامه (معلم سال ششم ابتدایی)
من یه نوجوان هستم . قبلا نسبت به دخترا احساسی نداشتم و فقط جنس و رقیب مخالف پسرا می دیدمشون ، ولی چند وقتیه که حسم بهشون عوض شده و دیگه به چشم رقیب بهشون نگاه نمی کنم . اصلا نمی دونم باید چیکار کنم ، حس می کنم به یه سری از دخترا که یک سری صفت های دارند علاقه مند میشم .
ولی بازم فکر می کنم که این تعطیلات کرنا و رفتن رفیقا ، موجب تنهاییم شده و این احساسات به من دست میده .
اگر میشه راهنمایی کنید .
واقعا سر در گمم ،،،،،، دیگه نسبت به چیزای که قبلا علاقه داشتم ( مثلا مکان های خاص یا غذا های مورد علاقه ام ) هیچگونه علاقه خاصی ندارم و برام مهم نیستند .
آیا صحبت کردن ( در فضای مجازی و با دانستن فاصله دور مخاطب ) با یک دختر از نظر شرعی چه حکمی داره ؟؟؟ ( حرف های عادی و یا درد و دل )
دم به دقیقه دختر ها توی قلبش جابجا میشدن
نقی هم تو قسمت آخر بهش گفت 20 تا دختر اومدن تو قلب این ارسطو و رفتن که قلب ارسطو بوی پا گرفته.
ین یه مثال بود که بگم من اینطور آدمی هستم
اون دختره ی چشم آبی زیبا خودش میاد و بهت پیشنهاد ازدواج میده.
با یک انتخاب هردو رو به دست میاری
که اون دختر رو هم خیلی دوسش داشته باشی
يعنی دوستت داره؟
انسان یک دل داره
خداوند غیور است
بله. آدم باید همسرش رو هم دوست داشته باشه اما نه اون قدر که باعث دوری از پرودگار بشه
خود قرآن کریم گفته همسر برای آرامش شماست
ولی بله نباید علاقه دیگه افراطی باشه
من دختری نوزده ساله و معتقد هستم و پسری بیست و پنج ساله ومعتقد را دوست دارم و ایشون هم به من علاقه دارن .
خب والا من به ایشون فک میکنم اما نه اینکه یه گناهی رو متصور بشم ...
مثلا چقد آرومه
یا چه باحاله
چقدر خجالتیه
بعد بنده خدا خب منو دوست داره اما من حرکتی در این راستا نزدم که متوجه علاقه منم بشه بنابر این یه سری حرکات داره خیلی باحالن حول میشه طرف یا همه اش دنبال اینه که کمکم کنه ...
گاهی حسادت میکنه ...
و اینا خیلی تابو هستن
اگر واقعا این طوری همدیگه رو دوست دارید
با ایشون صحبت کنید که بیاد خواستگاری شما
که کار و زندگی و تحصیلتون مشخص باشه و برای مطرح کردن ازدواج مشکلی نداشته باشید
تا شرایطش رو هم کسب کرده باشید
و اگر دختری که بهش علاقه مند هستید هم شما رو خیلی دوست داشته باشه میتونید بهش قول ازدواج برای آینده رو بدید.
اگر هم بهش نمیرسید هیچ غصه ای نخورید. خدا این قدر دختر روی این کره خاکی آفریده که بالاخره یک دختر زیبا و مهربون و با اصل و نسب همسر شما میشه.
که از اون هم صد برابر بهتر باشه