سلام من ۲۰ سالمه دیگه خسته شدم از این زندگی اینقدر گیج و خنگ هستم که هرکاری می رم کار کنم اون کارو هرچی می کنم یاد نمی گیرم و باعث فحش و مسخره دیگران قرار می گیرم دیگه باعث مسخره فامیل و دوستان قرار گرفتم خانوادم دیگه از دستم خسته شدن زندگیم داره تباه می شه دیگه چیکار کنم خیلی آرزوی مردن و خودکشی دارم ولی از گناهان خودکشی می ترسم که اون دنیا سرم می یاد
اگه مردی زندگی کن مردن که جرائت نمیخاد .چقدر بعضیا ضعیف و نفس و کم اراده و بی جنمند .یارو دست پا نداره هزارتا هنر داره .خانومی فلج .قد یه بچه قنداقه میمونه ولی از هر دستش هنر مییاره .اخه یکم بیشتر تفکر و تمرکز
سلام ۲۰سالمه و پنج الان میشم ۲۱ ساله چند روز دیگه تولدمه خانوادم ارزو مرگم دارن بزور مجبور ب ازدواج کردنم هر روز دارم عذاب میکشم مجرد بودم هم کلی ازارم دادن چهاربار خودکشی کردم اما نمردم وایتکس خوردم ترامادول خوردم خفه کردم خودمو رگمو زدم چندین بار اما نشد الات هرکاری میکنم نمیزارن جدا بشم شوهرم عذابم میده مریض جنسی هست من از دختر بودن بدم میاد دعا کنید همین روزا بمیرم شاید فردا تنهام گزاشتن از ساختمون خودمو پرت کردم شاید هم قرص برنج بگیرم واقعا خستم کلی ارزو داشتم همش سوخت خیلی خستم خیلی این دنیا فقط اگه خانوادت پشتت باشن و دوست داشنه باشن خوبه وگرنه همین خانواده زندگیتو جهنم میکنه
کاش راهی بود خودمو بکشم کسی نفهمه خودکشی بوده
امروز مادرم شنیدم که گفت حلالش نمیکنم
دلم ریخت بهم احساس پوچی کردم
فوق لیسانسم بیکار شرمنده پوچم و داغون
ایکاش میشد راحت بمیرم
همه بد نگاهم میکنن
چون نمیخوام ازدواج کنم.