من یه پدرومادرواقعی دارم که چون دختر بودم هرگز ازشون محبت ندیدم.اماشمایه پدر و مادر خوانده داشتی که به قول خودت ازهیچ محبتی فروگذار نکردن.گاهی آدما دردی ندارن اما به دنبال یه دردمیگردن تا مویه وزاری کنندمواظب باش اینطور نباشه.بهتره آدم با شرایطش کناربیادواززندگیش استفاده کنه گذشته هرچه بوده گذشته است
پدر و مادر واقعی شما عزیزانی بودند که شما رو بزرگ کردن و مثل بچه خودشون مراقبت کردن نه کسیکه شما رو فقط بدنیا آورده. به نظر من هم خیلی دنبال گذشته خودت نباش. تقدیر شما این بوده. چه بسا اگر اونا رو هم پیدا کنی مشکلاتت بیشتر بشه و از اینکه اینقدر پیگیری کردی خودت از حودت ناراضی باشی. همسر شما الان این موضوع رو که نباید میگفت رو گفته و زندگی شما رو دگرگون کرده حالا چطور توقع داری که با پیدا کردن اون کسانیکه شما رو سر راه گذاشتن همه چیز حل بشه. پس زندگیت رو بکن و بفکر بچه های خودت باش.
به نظر من پدر مادر اصلی شما کسانی هستند که زحمت بزرگ کردن وتربیت شما را به عهده داشتن وباعث شدن که شما به جایگاه اجتماعی الان تون برسید
آن پدر مادری که شما دنبالشون هستید اگر واقعا حس پدر مادری داشتن شما رو به دندون میکشیدن ومثل خیلیهای دیگه با تمام مشکلات بزرگتون میکردن
لذا برید به زندگیتون برسید و بیشتر از این خودتون رو درگیر نکنید
(من خودم بچه دار نمیشم ولی بخاطر همین چیزها که میبینم نمیرم یک بچه بیارم بزرگ کنم
چون دنیایی که خوب باشی بازم مورد کم لطفی قرار میگیری)
من ازمادرم شنیدم که مادربزرگم یکی ازعمه هایم رارهاکرده ولی نمیدانم ایشان باشه یانه چطوری میتونم اگرامکان داردازطریق ایمیل بامن مشاوره بدهیدشایدایشان عمه من باشد
آیا کلا میشه فهمید یا خیر؟
بعد این همه سال .
چرا بهش گفتید دیگ .اخه چرا.
عجب همسری.
حالا پدرو مادر واقهییکی مث من مریض تک و تنها افتادم ی گوشه.کاش میپرسدن حال من را کاش.ک تو زنده ایی مرده ایی .چکار میکنی..
نباید بهش میگفتنو بیچاره را واقعا که.
آن پدر مادری که شما دنبالشون هستید اگر واقعا حس پدر مادری داشتن شما رو به دندون میکشیدن ومثل خیلیهای دیگه با تمام مشکلات بزرگتون میکردن
لذا برید به زندگیتون برسید و بیشتر از این خودتون رو درگیر نکنید
(من خودم بچه دار نمیشم ولی بخاطر همین چیزها که میبینم نمیرم یک بچه بیارم بزرگ کنم
چون دنیایی که خوب باشی بازم مورد کم لطفی قرار میگیری)